پل دختر میانه ( قیز کؤپروسو ) و عکسهای قدیم و جدید آن

سلام

 

در بین راه زنجان - میانه( 20 کیلومتری میانه)، جائی که رودخانه قزل اوزن به دامنه شرقی قافلانکوه می رسد، پل محکم و زیبائی احداث شده که به پل دختر معروف است. این پل روزگاری به دلیل قرار گرفتن در مسیر بین المللی و جهانی جاده ابریشم (شاهراه بزرگ خراسان) از بناهای کلیدی در تبادلات تجاری و فرهنگی برای اتصال شرق به غرب جهان قلمداد می شده است.  تاریخ بنای اولیه پل معلوم نیست و بخشی از کتیبه ای که حاکی از تاریخ بنای اولیه و بانی آن بوده، از بین رفته است. عده ای از باستانشناسان پایه های پل را متعلق به عهد ساسانی یا قبل از آن می دانند. باتوجه به معماری پل و ویژگیهای آن می توان تاریخ ساختمان اصلی آن را متعلق به قرن هشتم هجری دانست.



این پل دارای سه چشمه بزرگی است که چشمه وسطی هم بلند تر و هم عریض‌تر است و به این علت از وسط پل بطرفین دارای شیب است. آب برهای طرفین چشمه بزرگ از سنگ و بصورت مثلثی است. دهلیزها و کنودهایی در اطراف چشمه بزرگ به چشم می‌خورد که بوسیله دو نیم ستون چند ضلعی به استقامت پل می‌افزاید. عده ای عقید ه بر این دارند که چون سازنده آن دختری از شاهزادگان بوده به آن علت اسم دختر بر آن نهاده شده است که هر کدام بحث و داستان شیرین بخود دارد .ولی عقیده متفق القول باستان شناسان بر این است که ایزد بانوی ناهید، خدای آب و باران و فراوانی یکی از فرشتگان آئین زرتشت بوده و بخاطر آنکه این پل‌ها که اهمیت ویژه‌ای در زندگی و اقتصاد مردم داشته و از سیل آبها و خطرات جوی و طبیعی در امان باشد اسم دختر را برای آن می‌نهادند که این فرشته از آنها نگهداری و پاسداری نماید.


 

سیاحان و باستانشناسانی که در زمانهای گذشته از روی این پل رد شده و یا دیده اند ، آن را چنین توصیف کرده اند :

پروفسور پوپ در کتاب بررسی هنرهای ایران ، تاریخ بنای پل را اواخر قرن ‌پانزده میلادی(قرن 10 هجری) و بین سال 1475-1484 دانسته و اسم معمار را «حاج عباس بن الحاج محمد بن العباس قزوینی»‌ و نام حاکم وقت را «محمد روان بن عثمان القزوینی» نوشته است ، ولی طبق کتیبه مرمری به خط نستعلیق که روی پایه وسطی قرار دارد ، پل در سال 933 هجری قمری توسط «شاه بیگیم بنت محمد بیک موصلی» تعمیر شده است.  پروفوسور پوپ سپس در ذیل همین مطالب می نویسد که آقای فیوی که از روی تصاویر کار می کرده نظر سنتیدلر را تائید و اسم بنا را نیز خوانده است. سپس پروفوسور پوپ به نظریه موریس اکوتز بونه اشاره کرده و چنین شرح می دهد:  «اکوتز بونه در توصیف سفری به ایران صحبت از کتیبه ای در کناره ها می کند که نشان می داد این بنا بوسیله یکی از اهالی قزوین بر پا داشته شده و این کتیبه به قرن هشتم نسبت داده می شود. دور تا دور طاق اصلی با خط کوفی آجرکاری شده بود.»

پوپ نیز احتمالاً تعمیر را با ساخت اشتباه گرفته است. بعید به نظر می رسد ساخت آن حداقل 300 ـ 200 سال با مرمت آن فاصله نداشته باشد. با توجه به همین تعمیر شاه بیگیم در سال 933 ق پل را قیز کؤپروسو نامیده اند. به همین علت گویا به همین جهت احتمالاً این پل قبل از سال 700 ق. ساخته شده است .
کتیبه آجری در طرفین پایه وسطی که به شکل مربع و به خط نسخ می باشد، مربوط به مرمت و بازسازی پل توسط« شاه بیگم» می باشد.



پروفسور پوپ در مورد پل میانه گفته : «شاید زیبا ترین پل موجود در ایران همان باشد که بر روی رودخانه قزل اوزن در جنوب میانه بسته اند . نسبت پل به بستر رودخانه چنان با شکوه است که از نظر زیبایی منظره بدیع آن با معماری سنتی ایران برابری می کند .

فضای طاقها از سطح معمول آب کمی بالاتر قرار دارد و اگر چه رفته رفته جمع و جورتر می شوند ولی روزنه های جبرانی برای موارد ضروری پیش بینی شده است. این ها با مساحت آجری در سطح پائین تری از سطح قوس قرار دارند. پایه های پل را با روکاری های زیبائی که شباهت به سبک گوتیک دارد استحکام بخشیده اند گل بندیل ها بارها مرمت شده و شکافهای کهنه حاکی از این است که پل بارها از زلزله صدمه دیده است.»


قارونیه مشاهدات خود را از پل دختر بدینگونه شرح می دهد: «این پل تمام از آجر و سنگ ساخته شده و طاقهای آنرا از داخل کنده اند این پل درنزدیکی کوه بلندی واقع شده است» .

جملی کارزی که در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی به ایران مسافرت کرده ضمن عبور از قافلانکوه در سفرنامه اش چنین می نویسد: « دامنه قافلانکوه بسیار طولانی و بتدریج به رودخانة قزل اوزن منتهی می شود این پل در زمان صفویه و در عهد شاه عباس کبیر ساخته شده است .»



" مادام دیولافوآ " باستانشناس کهنه کار (1920ـ1843 میلادی) که در دوره قاجار از میانه گذشته است ، در سفرنامه خود از معماری قوی این بنا تمجید کرده و نوع معماری آنرا منطبق با معماری اواسط قرن 12 میلادی دانسته است(قرن ششم هجری قمری). او ، طاق اصلی پل را 24 متر نوشته است که با دو طاق مسطح 17 متری در طرفین احاطه شده است.





او توضیح می دهد که عمق آب رودخانه بسیار است و عبور از رودخانه در مدت شش ماه از سال امکان پذیر نیست. طاق بزرگ مرکزی 

دارای کتیبه ایست با حروف طلائی که در روی زمینه آبی رنگ تیره برجسته دارد. این کتیبه قشنگ با رنگ آجرهای کهنه پل هماهنگی دارد و مجموع بنا که در میان دو کوه واقع است عظمت مخصوصی دارد.



نقشه این بنا بسیار منظم ترسیم شده است و به سهولت می توان از پل عبور کرد و خلاصه در تمام اوضاع آن هوش خردمندانه و فکر استادانه ای دخالت داشته است.مهارت استادی آن از اینجا معلوم می شود که پایه ها را طوری ساخته که میتوانند سنگینی طاقها را تحمل نمایند. و این پایه ها به ریشه ای تکیه دارند که در بالای آن قوس مضاعفی است و می تواند در تمام نقاط با سنگینی سقف مقاومت نماید و فشار مصالح همه جا متناسب باشد. کتیبه ای که آنرا زینت داده است ممکن است تاریخ بنای پل را معین کند ولی طغیان به اندازه ای بود که نزدیک شدن به آن و خواندن عبارات ممکن نبود و حتی با دوربین هم نمی شد فارسی آنرا خواند.»



در داخل پایه ها اطاقک هایی نیز ساخته شده که حکایت از ظرافت و دقت بنا می کند . خط کتیبه تماماً محو و از بین رفته و بطور یقین متن آن مشخص کننده تاریخچه پل بوده است. کتیبه دیگری از سنگ مرمر ، بخط نستعلیق در سمت چپ وجود داشته که امروزه از‌ آن خبری نیست .


 


سنگ بنای دیگر تاریخ و مرمت پل را بوسیله شاه بیگم و به سال 1517میلادی/ 923 هجری ،نشان می دهد. در اواخر قرن هجدهم پل دختر بوسیله آقامحمدخان قاجار تعمیر شده است. در حدود چهل سال قبل معماری از اهالی تبریز که در این کارها مهارت داشته پل را تعمیر کرده بود.

حاجی عباس بن الحاج محمودبن محمدبن العباس القزوینی و محمدروان بن عثمان القزوینی در عین حال که شنیدید درحدود سال 1882 این تاریخ را خوانده وی همچنین نام حامی را نیز خوانده است.


 

 

پل دختر در زمان تسلط فرقه دموکرات بر آذربایجان درسال 1324 هـ . ش ، به سرکردگی "سید جعفر پیشه وری " و در اثر مین گذاری ازسوی دموکراتها در 21 آذرسال 1325ه.ش طاق میانی پل برای جلوگیری از ورود ارتش ایران در زمان پهلوی دوم ، بمنظور آزادسازی آذربایجان از دست بیگانگان ، تخریب شد و دهنه‌ی وسطی پل بکلی فرو ریخت. بهمین خاطر این پل در اصطلاح محلی "سنیق کورپی" یعنی پل شکسته نیز نامیده می شود. بعداً این پل توسط ارتش ایران و بوسیله ی حمید سیاح وزیر راه بازسازی و افتتاح شد .

 

 

 

وجه تسمیه پل دخترها و قلعه دخترها:

 در مورد وجه تسمیه پل دخترها و قلعه دخترها که این همه دراطراف ایران پراکنده اند، در کتاب خاتون هفت قلعه چنین نوشته اند: می دانید که در ایران قلعه دختر یا پل دختر زیاد است مانند؛ پل دختر میانه ، پل دختر لرستان ، پل دختر بهبهان، پل دختر لنگرود - برج دختر داور- قلعه چهل دختران در علیای زاینده رود و ... .

این دختر کیست و چرا این همه بنای قدیمی و مستحکم و بزرگ را در ایران بنام او موسوم نموده اند ؟

مشخصات ابنیه دختر در سه خط خلاصه میشود:

1- همه بر بلندی ها و نقاط صعب العبور قرار دارند.

2- اغلب مشخصات بنای مربوط به قبل از اسلام و خصوصا عهد ساسانی را دارا می باشند.

3- قلعه ها موقعیت دفاعی معتبر دارند.

4- بالاخره همه دارای یک رموز ابهام آمیز درباره تسمیه خود هستند.



در تاریخ ایران ،دختر یا زنی که اقدام به ساختن ابنیه ای از اکناف ایران نموده باشد نداریم ، بجز یک مورد (تعمیر پل دختر میانه ، توسط شاه بیگم دختر محمد بیگ موصل) . در ایران قدیم احترام به عناصر اربعه (خاک،هوا،آتش و آب) از اصول دیانتی ایرانیان بوده و حتی ایزدانی اختصاص و موکل بر این عناصر قرار داده بودند که یکی از آنها فرشتة موکل آب است. از دوران قدیم ،در سرزمین پهناور و کم آب ایران ، آب باران ارزش خاصی داشته و تبعاً فرشتة موکل آب نیز از سایر فرشتگان برتر و ارجمندتر بوده است و عجب نیست که اگر در اوستا بخش بزرگی را به نام (آبان یشت ) می یابیم و از ناهید (موکل آب )سخن ها می شنویم و ناهید زنی است جوان و خوش اندام و بلند بالا و برومند و زیبا ... پرستش این ناهید در کجا صورت می گرفته؟ مسلماً در معابد بزرگ ایرانیان که اغلب بر بلندی ساخته شده است.و در خود منطقه (میانه)معتقدند که این قلعه از قلعه های بابک است و در آذربایجان این قلعه نیز یکی از قلاع مقتدر بوده است.به هر کیفیت که باشد شباهت مصالح ساختمانی قلعه و مصالح پل و استادی دقیق و ظریفی که در هر دو بکار رفته است قدمت قلعه را نیز به تاریخ پل منتسب می نماید و حتی از این نظر با قلعه بابک که به دژ جمهور یا قلعه بذ نیز معروف است و در نزدیکی کلیبر از توابع شهرستان اهر قرار دارد ، شباهتهای بسیار دارد و شایسته است باستان شناسان و صاحب منصبان ، در راستای حفظ دستاوردهای فرهنگی وتاریخی کشورمان که همگی دلالت بر تمدن چندین هزار ساله دارند ، اقدامات جدی تر بعمل آورده و زمینه و شرایط مطالعه و تحقیق کارشناسان مربوطه را در این مورد بمنظور آگاهی کامل از وضعیت و تاریخ ابنیه های باستانی ، فراهم نمایند تا انشاا... برای بیان واقعیتهای تاریخی نیازی به افسانه سازی و داستان سرایی نباشد.



این یادگار دیرین سرزمین ایران در کنار سایر بناهای تاریخی موجود در این شهرستان مانند قلعه دختر، قلعه نجفقلی خان، کاروانسرای جمال آباد و پل شهر چای، روزگاری طولانی شاهد آمد و شد کاروانیان، تجار و مسافران ایرانی و خارجی بسیاری بوده که قرن ها مشغول نقل و انتقال فرهنگ و هنر در سایه سار داد و ستد به فلات ایران و سایر نواحی جهان بودند. به این طریق پل مزبور در امر بازبینی اعصار گذشته و احیای شاهراه ابریشم نقش شایان توجهی به عهده دارد و از این منظر دارای ارزش فراوانی است و باید با سیاست ها و راهکارهای ویژه ای برای حفظ و صیانت از آن کوشید.

اما به واقع این بنا که همچون سایر بناهای تاریخی کشورمان از صحنه سوانح و حوادث به دور نمانده و سیر تکاملی متعددی را در احیا و مرمت به خود دیده، به طور عجیبی مورد بی مهری های بسیار میراث داران فرهنگی واقع شده است.
جای شک نیست که مسائل فنی در احداث و مرمت پل ها پیچیده تر از هر بنای سنتی دیگر است. زیرا این دست سازه نه تنها باید مانند سایر ابنیه در مقابل عوامل اقلیمی از قبیل تابش آفتاب، باد، نزولات جوی، یخبندان و نوسان درجه حرارت مقاومت کند، بلکه بدنه آن نیز باید در برابر فرسایش مداوم جریان آب، سیلاب های خروشان متناوب و سنگ های غلتان داخل رودخانه نیز تاب تحمل داشته باشد. این موارد در کنار محاسبات درست فنی و مهندسی، از فاکتورهای مهم در زمینه تعمیرات و احیای پل های کهن محسوب می شود؛ ولی با کمال تاسف موارد فوق در مورد این بنا جدی گرفته نشده است.
سازمان میراث فرهنگی آذربایجان شرقی که طی سال های گذشته اقدام به تعمیر این پل تاریخی کرده بود، با استفاده از کارشناسان و معماران خود پس از پیش بینی ها و محاسبات ناکافی و غیرعلمی، فعالیت مرمت را آغاز کرد. اما با کمال شگفتی، روند کار به یک پنجم نرسیده بود که دهانه و چشمه وسطی پل به علت تخریبات و شکاف های ناشی از مین گذاری سال 1325 شمسی فرقه دموکرات ها به طور کامل ویران شد و به این ترتیب قسمت اعظمی از بنا را با خود به رودخانه کشید و این امر وضعیت پل را از آنچه بود وخیم تر کرد .



افسانه نامگذاری ی پل دختر : 

شاهزاده خانمی زیبا که از بشر متنفر و گریزان بود به حالت انزوا و برای کناره گیری از مردم فرار کرده و در این کوهستان خالی از سکنه به ساختن قلعه پرداخت. پس از بر پا ساختن این کاخ بلند که همانند آشیانه ی عقاب بود راه وصول به آنرا خراب کرد و بطوریکه هیچیک از پهلوانان معروف و دلاوران مشهور حتی رستم دستان هم به آن دست نیافت. از قضا روزی چوپانی که جوانی خوش سیما بود، گوسفندان خود را در پای کوه به چرا سر داد و خود به مشاهده قلعه پرداخت ناگاه دوشیزه زیبایی را دید که در بالای بام قلعه می خرامد و به مناظر اطراف می نگرد. چوپان از دیدن او مبهوت و از خود بیخود گردید و تلاش کرد که به کاخ نزدیکتر شود ولی راه عبور را مسدود دید بنابراین بی اختیار متوسل به نی خود گردید و به نواختن آهنگهای جانسوز و غم انگیز مشغول شد. خلاصه چوپان جوان و عاشق دلباخته همه روزه به دامنة کوه می آمد و به نواختن نی و ناله های جانسوز می پرداخت. شاهزاده خانم سنگ دل چون همه روزه ناله های این جوان را می شنید رفته رفته حس ترحمی در قلبش پدیدار گشت و از آواز نی چوپان خوشش می آمد و همه روزه در بالای بام خود را پنهان کرده به ناله های او گوش می داد تا اینکه فصل بارندگی فرارسید و آب رودخانه طغیان کرد و چوپان نتوانست بار دیگر بدامنة کوه آید .بنابر این شاهزاده خانم فرمان داد تاپلی برروی رودخانه بسازند تا چوپان بتواند به قلعه نزدیک شود بهمین مناسبت پل ساخته شده، به پل دختر موسوم شده است.



قابل توجه عزیزان : قلعه دختر میانه نیز در چند کیلومتری پل و بر بالای کوه مشرف به پل دختر و پل راه آهن قرار دارد. توصیه من به بازدید کنندگان پل دختر که فرصت دیدن قلعه را از دست ندهید. 


از دیگر مناطق گردشگری و دیدنی شهرستان میانه می توان آبشار فصلی آیدوغموش و قلعه دختر را  نام برد . 


منبع  برخی از مطالب بالا :
/khabaronline.ir
sazedel20.blogfa.com

 روزنامه جام جم





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد