محوطه باستانی شادیاخ نیشابور

بنام خدا

 


ایران، مهد تمدن و فرهنگ، سرزمینی که جایجای آن مملو آثار و نقاط دیدنی است. رِئِوِنت (به زبان اوستایی :یعنی شکوه و جلال) نامی است که در کتاب اوستا به منطقه نیشابور اطلاق می‌شده‌است. فریدون جنیدی، معتقد است نام باستانی این شهر، پیش از نیوشاپور، «ریوند» به معنای شهری دارای جلال و شکوه بوده‌ است.
نیشابور، این نام یادآور بنیان‌گذار شهر نیشابور، شاهپور یکم ساسانی است. نیو شَهپُهْر (به زبان پهلوی:یعنی ساختهٔ نیک شاهپور) نامی است که بی شک واژهٔ نیشابور منحرف شدهٔ آن است، که تا دوره‌های بعدی و تا کنون نیز کاربرد دارد. همچنین در این دوره، به مجموعه شهر نیشابور و شهرک‌ها و شهرهای اطراف آن، ابرشهر می‌گفتند. کهن شاهپور اول زاده ی اردشیر درخراسان پادشاهی تورانی بنام (پهلیزک، پالزهاک، پالچیهاک) را شکست داد و کشت و در همان آوردگاه نیوه شاهپور (کار نیک ِ شاهپور) را بنیان نهاد که قله ی فرمانروایی ولایت ابرشهر یا سرزمین اپرنها که طایفه ای کوه نشین و چادرزی از سلاله داهه بودند، گردید.

سکه‌هایی که از روزگار ساسانیان در کاوش‌ها و پژوهش‌های علمی در خاک نیشابور بدست آمده نمایانگر آنست که این شهر در آن دوران ارج و اعتبار ویژه‌ای داشته است. گفته‌اند شکل دیرین واژه‌ی نیشابور (نیو شاه پوهر) به مفهوم کار نیک یا جای نیک شاهپور بوده است به پاسِ بستگی به شاهپور دوم ساسانی که آن را در قرن چهارم میلادی دوباره بنا کرد از آن پس، به نام او خوانده شد. گر چه بنای اصلی آن را به شاهپور اول پسر اردشیر بابکان نسبت داده اند و نیشابور را شاهپور بنا کرد و در آغاز «بنا شاهپور» بود پس «با» و «الف» بیفکندند و الف به «یا» بدل کردند و نیشابور شد.



نیشابور را می‌توان "مینی پایتخت فرهنگی"، ایران لقب داد. شهری که غالبا آن را با عطار، خیام، کمال الملک و فضل بن شاذان و البته «قدمگاه» می شناسیم اما جالب است بدانیم در کنار مفاخرآن، آثار باستانی متعدد این مرکز فرهنگی شرق کشور، حکایت از تمدن و فرهنگ غنی ئ می باشد.

استاد شفیعی کدکنی در مقدمه تاریخ نیشابور می‌نویسد: «در نگاه من نیشابور فشرده‌ای از ایران بزرگ است» و از اندیشه فلسفی خیام و اشراق و عرفان عطار و 2500 دانشمندی که، تا سال 400 هجری قمری در نیشابور ظهور کرده‌اند و از صبحدمی که شهره آفاق است و وسعتی که تقریباً به اندازه همه خراسان بوده است سخن می‌گوید. بعضی تاریخ نویسان کهن نیز بنای نیشابور را به زمانی بسیار دور افسانه‌ای نسبت می‌دهند. بنا به روایت ابوعبدالله النیسابوری، اولین کسی که در این خطه قهندز را بنا گذاشت «انوش بن شیث بن آدم» بود و بعدها ذوالایکه و پس از او ایرج بن افریدون، بهمن- منوچهر و هرمز هر یک در دوران خود بنای قهندز را که به علل مختلف ویران شده بود بازسازی و نوسازی و تجدید بنا کردند.
شابور یا شاپور فرزند هرمز شهر قدیم نیشابور را در حوالی قهندز بنا کرد و در اطراف آن دستور داد خندق حفر کنند. شاپور پس از بنای این شهر در دیار بغداد و مداین ایوان مداین را ساخت. در دیار شام شهر انبار و در اطراف بصره شهر کرخ و بنجستان و بالاخره شهری به نام فیروز شاپور را.


 


تا پنجاه، شصت سال پیش، بیشتر اطلاعات و شناختی که از دوران بیش از اسلام درباره نیشابور وجود داشت مبتنی بر مطالب افسانه مانند بود و در متون اسلامی نیز به طور خاص سخنی درباره نیشابور قبل از اسلام نیامده است. تحقیقات باستان‌شناسی توانست تاریخ این شهر را تا حدی ترسیم کند و گذشته‌های دور و نزدیک آن را تحت بررسی و مطالعه قرار دهد.  از سال 1313 تا سال 1363 هجری شمسی کاوش های مهم باستان شناسی در شهر کهن نیشابور صورت گرفته است و افرادی چون چارلز  ویلکینسون ، ریچارد بولیت، سیف ا...  کامبخش فرد و سید محمود موسوی کاوش های مهمی را انجام داده اند. کاوش‌های باستان‌شناسی که در سال‌های 1936 تا 1940 و 1948 توسط هیات اعزامی از موزه متروپولیتن نیویورک به سرپرستی ویلکینسون در نقاط مختلف نیشابور انجام گرفت فضاهایی همچون حمام، بازار و مکان‌های مسکونی، اشیاء و ظروف سفالی فلزی و سکه بدست آمد که حکایت از تاریخ قبل و بعد از اسلام نیشابور داشت. 

در سال 1347 نیز کاوشهای باستان‌شناسی توسط باستان‌شناسان ایرانی به سرپرستی کامبخش فرد انجام گرفت که به شناسایی کوره‌های سفالگری و روش‌های ساخت و پرداخت سفال در نیشابور کمک فراوان کرد. جمع‌آوری سفال‌هایی که طی این سلسله حفاری‌ها به دست آمد حکایت از قدمتی چهار پنج هزار ساله داشت و پیکره‌ای که در خود نیشابور از در داخل چاهی پیدا شد مربوط به نیمه دوم هزاره سوم بیش از میلاد بود. بنا به اظهار نظر باستان‌شناس رجبعلی لباف خانیکی در واقع می‌شود گفت پیکره کشف شده از این نظر اهمیت دارد که حدفاصل و نقطه پیوند تمدن‌های بین‌النهرین، ایران، سند، آسیای مرکزی و باختر می‌باشد نقطه عطف بسیار مهمی بود که حکایت از آن داشت که نیشابور زیستگاه مهم بین راهی بوده که هم جنبه تجاری مهمی داشته و هم اقتصادی و فرهنگی.



لباف خانیکی افزود: بعد از کشف این پیکره، در گوشه و کنار نیشابور اشیایی مربوط به دوره آهن بدست آمد و در محلی به نام پوژندجان پایه‌های یک تخت یا صندلی به شکل مجسمه‌های یک انسان یا یک حیوان افسانه‌ای پیدا شد که روکوب‌های پایه‌ها نشان می‌داد که تخت یا صندلی حتماً متعلق به طبقه بالای جامعه و اشراف است و نمی‌تواند عمومیت داشته باشد به علاوه سکه و نگین بسیاری به دست آمد که حاکی از شکوه و عظمت این شهر در قبل از اسلام بود.

تابستان و پاییز 1378 مقدمات آغاز گمانه‌زنی و کاوش فراهم آمد و اسفند همان سال کار گمانه‌زنی آزمایشی باستان‌شناسی با هدف مکان‌یابی و آشنایی با لایه‌های تمدنی شادیاخ برای کاوش آغاز شد. مجموعاً 19 گمانه آزمایشی در ابعاد 2 در 2 متر حفر گردید و از این 19 گمانه، 15 مورد آن به آثار ارزشمند معماری برخورد کرد و بقیه مربوط به زمین‌های زراعی و معابر و غیره بود.



کاوش های باستان‌شناسی محوطه ی تاریخی شادیاخ از سال 1379 به سرپرستی آقای رجبعلی لباف خانیکی به معاونت محمود بختیاری شهری در قسمت میانه ی شادیاخ آغاز گردید که منجر به کشف فضاهای معماری مثل تالارها، اتاق ها و صحن های وسیع سنگفرش و آجرفرش شد. فصل نخست تا ششم کاوش ها ( 1379 - 1384 ) به سرپرستی رجبعلی لباف خانیکی ادامه داشت و در سال 1390 فصل هفتم کاوش ها به سرپرستی محمود بختیاری شهری انجام پذیرفت. هفت فصل  کاوش‌ باستان‌شناسی، دو برهه ی مهم تاریخ نیشابور، سلجوقی - خوارزمشاهی و دوره ی ایلخانی را مشخص می کند .  



 کاوش‌های باستان‌شناسی بیشتر در قسمت دروازه ی جنوبی شادیاخ متمرکز گردید که نتیجه آن کشف خیابان سنگفرش ورودی به شهر و برج های اطراف دروازه و همچنین مجموعه ی معماری کاخ یا عمارت اشرافی شد. در قسمت شرقی دروازه ی جنوبی شادیاخ، کاخ یا عمارت اشرافی مربوط به دوره سلجوقی و خوارزمشاهی کشف شد که به خوبی نحوه ی معیشت و الزامات زندگی آن دوران را معرفی می کند . عناصر معماری مربوط به کاخ که تاکنون کشف شده شامل صحن، اصطبل، کارگاه شیشه گری، مطبخ، انبار آذوقه، تالار بار عام، تالار اندرونی، اتاق های مسکونی، حمام و سیاهچال می باشد . 



زیباترین و با شکوه ترین بخش مجموعه ی معماری شادیاخ، تالار مرکزی یا تالار بار عام است که این تالار با پلان چلیپایی و چهار ایوانی پوشیده از گچبری با نقوش متنوع و کتیبه و پیکره هایی در اندازه و فرم های متفاوت بوده و به دلیل عوامل جوی و طبیعی و فرسایش، از دیوار ریزش کرده است و تنها اندکی از گچبری ها و یک کتیبه ی کوفی زیبا با مضمون تکرار واژه ی « الملک » باقی مانده است .



بر روی سنگفرش معبر دروازه پنج اسکلت مشاهده شد که به طور نامنظم و در هم شکسته می باشند که از وقوع زلزله ای خبر می داده اند. می توان احتمال داد که آن زلزله همان سانحه ی ویران گر سال 669 هجری قمری بوده که شادیاخ برای همیشه متروک شد. این اسکلت ها در محل تثبیت و مرمت گردیده است.


 


به گفته آقای لباف خانیکى : در کاوشهاى باستان‌شناسى به قطعه گچ‌هاى نقاشى شده از دیوار برخورد کرده‌ایم که 19 بار گچ و نقاشى کرده‌اند که نشان از 19 سلیقه در ادوار مختلف دارد. ایشان ضمن اشاره به یافتن کارگاه‌هاى منحصر به فرد ساخت زینت‌آلات به دستیابى 2400 شىء زینتى و تزیینى در یکى از این کارگاه‌ها اشاره کرد و افزود: لوحه‌هاى گلى، قطعه‌هاى سفالى، سکه‌هاى آسیایى که روى آنها صور فلکى و نقوش اسطوره‌اى ایران باستان، نقش بسته از دیگر دستاوردهاى کاوش‌هاست.

با آشکار سازی ابنیه مدفون در زیر خاک در منطقه شادیاخ، اولین موزه معماری صحرایی به وجود آمد.



به گفته لباف خانیکی، با اشاره به اهمیت نیشابور در ازمنه مختلف : متون مهم اسلامی از قبیل تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، کامل بن اثیر، فتوح‌البلدان … همه از فتح نیشابور به عنوان یک واقعه مهم تاریخی یاد کرده‌اند که دلیل بر اهمیت این شهر در پایان دوره ساسانی است. مطالعات باستان‌شناسی در عرصه ی شهر کهن نیشابور نشان می دهد : این شهر از دوره ی ساسانی تا قرن هفتم هجری مسکونی و پر رونق بوده است . عبور شاهراه بزرگ شرق (جاده ی ابریشم) از این شهر بر رونق آن افزوده است. اوج شکوفایی این شهر قرن چهارم و پنجم هجری بوده است که در این زمان به« ابرشهر» معروف بوده است. در این شهر 38 مدرسه، 32 مسجد، 2680 دانشمند و فرهیخته و همچنین 47 محله قرار داشته است که شادیاخ یکی از این محلات بوده است.



شادیاخ از دو واژه «شادی» و «اخ» تشکیل شده‌است که به معنای شادی‌آفرین می‌باشد. این محل همچنین به صورت‌های «شادکاخ»، «شادجهان» و «شادمهر» نیز نامیده شده‌است.


محوطه تاریخی شادیاخ:


در بیش‌تر آثار برجای مانده پس از قرن سوم هجری، هر جا سخن از نیشابور است، نام شادیاخ نیز به میان می‌آید. شادیاخ باغی بود در سمت راست نیشابور قدیم که رود فرخک در شمال غرب و غرب آن جریان داشت. قریه‌ای در بلخ نیز به همین نام بوده است. شادیاخ، محوطه‌ای باستانشناسی در جنوب شرقی شهر نیشابور است که مساحتی بیش از 26 هکتار را در بر می‌گیرد. آرامگاه عطار و خیام نیشابوری در این محوطه قرار گرفته‌اند. شادیاخ، دارالحکومه نیشابور بوده است و به دستور عبدالله بن طاهر –سرسلسله‌ی طاهریان- پایه‌گذاری شده است.

این منطقه به عنوان مرکز حکومتی در دوره‌های طاهریان، صفاریان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و ایلخانان بهره‌برداری می‌شده است. طی کاوش‌های باستانشناسی که در بخشی از این محوطه باستانی انجام شده است نشان از وجود واحدهاى صنعتى، تجارى، زیستگاه‌هاى عمومى و اشرافى و مکان‌هاى مذهبى در این محوطه دارد و آثاری فراوانی از عمارت‌ها، تزئینات و گچبری‌ها، اشیاء زینتى و تزیینى، لوحه‌هاى گلى، قطعه‌هاى سفالى، سکه‌هاى آسیایى منقّش به صور فلکى و نقوش اسطوره‌اى ایران باستان و ... دیده می‌شود.


محوطه شادیاخ در جبهه نیشابور کهن و سمت جنوب شرقی نیشابور کنونی، به فاصله حدود سه کیلومتر از شهر نیشابور و در موقعیت 36 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی و 58 درجه و 48 دقیقه طول شرقی واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا 1193 متر است محوطه در منطقه‌ی جلگه قرار گرفته که در شمال به رشته کوه بینالود منتهی می‌شود هوا در نواحی جلگه‌ای نیشابور، معتدل و در ارتفاعات بینالود، سرد است درّه‌های متعدد دامنه‌ی رشته‌کوه بینالود، سرچشمه‌ی نهرهای پُرآب بوده و آن نهرها علاوه بر آبیاری زمین‌های کشاورزی دامنه‌ی بینالود، در کانال‌های زیرزمینی یا (قوم‌شها) جریان می‌یافته و در شهر کهن نیشابور و شادیاخ، مورد استفاده‌ی اهالی قرار می‌گرفته است.

بر اساس متون تاریخی و جغرافیایی، این کانال‌ها در نیشابور، از زیر خانه‌ها می‌گذشته و در حاشیه‌ی شهر، ظاهر می‌شده و مورد استفاده‌ی کشاورزی قرار می‌گرفته است. در خانه‌ها، چاه‌هایی وجود داشته که دسترسی به آب آن کانال‌ها را امکان‌پذیر می‌کرده و ساکنین می‌توانستند جهت شُرب از آن استفاده کنند. علاوه بر آن، مسیل‌هایی نیز در اطراف شهر جریان می‌یافته و آبرفت‌های آن مسیل‌ها، زمین‌های کشاورزی مناسبی را ایجاد می‌کرده‌اند. بنابراین آب کافی و خاک مرغوب و هوای معتدل مساعد در نیشابور موجبات رونق اقتصادی و فرهنگی آن منطقه را فراهم آورده است.



تولد شادیاخ


در اوایل اسلام هم با وجود آن که مرو در واقع دارالخلافه و دارالحکومه اسلام بود نیشابور امور فرهنگی ایران و اسلام را نمایندگی می‌کرد و در اوایل قرن سوم هجری، با روی کار آمدن عبدالله طاهر نخستین حاکم ایرانی، نیشابور مرکز حکومت او تعیین شد و در واقع نیشابور مرکزیت حکومت ایرانی و اسلامی به خود گرفت. به سرعت رشد کرد و در قرن چهارم هجری یعنی زمان سامانیان عظمت این شهر به جایی رسید که بازار نیشابور حدود 6 کیلومتر طول داشت. در اوایل قرن سوم واقعه مهمی اتفاق افتاد، و آن تولد شادیاخ بود.

 در سبب بنای شادیاخ گفته‌اند: «در زمان‌های گذشته، رسم بر این بود که وقتی سپاهیان در شهری توقف می‌کردند، در خانه‌های مردم مهمان می‌شدند. صاحب خانه مجبور بود لوازم آسایش این میهمان ناخوانده را فراهم سازد و یارای نافرمانی هم نداشت. 



 الحاکم ابو عبد اللّه بن بیع در پایان کتاب خود در تاریخ نیشابور آورده است که عبداللّه بن طاهر چون (213-230 هـ.ق) به حکمرانی خراسان نیشابور رسید و در آنجا فرود آمد از بسیاری لشکریان او جا بر مردم تنگ شد و بزور در خانه مردم آمدند و مردم از ایشان سختی دیدند و چنین پیش آمد که یکی از لشکریانش بخانه مردی فرود آمد و خداوند خانه زنی زیبا داشت و مردی غیرتمند بود و در خانه ماند و بواسطه غیرتی که برزن خود داشت از آن بیرون نرفت . روزی آن سپاهی به او گفت رو و اسب مرا سیرآب کن و وی نه یارا داشت که بفرمان او نرود و نه می توانست از خانه خود دور شود . بزن خود گفت تو برو و اسبش را سیراب کن تا اینکه من از دارایی که داریم در خانه پاسبانی کنم . زن رفت و او نیکوروی و زیبا بود . قضا را عبداللّه بن طاهر سواره بدانجا رسید و آن زن را دید و پسندید و از ساده پوشی او در شگفت شد و او را به خود خواند و گفت : روی تو و اندام تو سزاوار آن نیست که اسبی را خدمت کنی و آب دهی ، روزگارت چیست ؟ گفت : این کاری است که عبداللّه بن طاهر بر سر ما آورده است ، خدا او را بکشد . سپس پیش آمد را بر او گفت  وی در خشم شد و سست گشت و گفت ای عبداللّه مردم نیشابور از تو بدی دیدند.



سپس سران لشکر را گفت در لشکر او منادی کنند که هر کس شب در نیشابور بماند مال و خون او حلال است و به شادیاخ رفت و در آنجا سرایی ساخت و به لشکریان خود فرمان داد که گرداگرد آن ساختمان کنند و آنجا آبادان گشت و محله ای بزرگ شد و به شهر پیوست و یکی از محلات شهر شد و سپس مردم در آنجا خانه ها و کاخ ها ساختند . آن زمان به بعد شادیاخ عملاً به دارالحکومه نیشابور تبدیل شد زیرا: امیران و حکامی که پس از طاهر بر نیشابور حاکم شدند نه تنها شادیاخ را برای اقامت خود و نزدیکانشان انتخاب کردند بلکه به بازسازی و احداث کاخ‌ها و عمارت‌های جدید همت گماشتند همچنانکه یعقوب لیث صفاری پس از شکست سپاهیان طاهر و اسارت خود او و انتقالش به سیستان، قسمتی از عمارت شادیاخ را تخریب کرد و بنای مجلل دیگری ساخت.



کاخ‌های زیبا و باشکوهی که در شادیاخ احداث گردید موجب شد که وقتی سلطان مسعود غزنوی در سال 421 هجری قمری از هرات به نیشابور آمد تاریخ نویسانی همچون بیهقی نوشتند که او در شادیاخ به کاخ‌هایی قدم نهاد که کسی همانند آن را به یاد نداشت. هشت سال بعد، وقتی طغرل سلجوقی نیشابور را فتح کرد در کاخ مسعود غزنوی در شادیاخ به سال 429 هجری قمری مراسم تاجگذاریش را بر پا ساخت.

الب ارسلان سلجوقی نیز به موازات احداث ابنیه جدید، در سال 464 کاخ شادیاخ را مرمت کرد و قصر با شکوهی برای پسرش ساخت که شادکاخ نام گرفت و مراسم جشن ازدواج فرزندش را در سال 466 با شکوه فراوان در این قصر برپا ساخت. در دوران حکومت سلاطین سلجوقی و حضور آنها در آنجا موجب شد که شادیاخ عنوان «دارالسلطان» را نیز کسب کند.



در سال 540 زلزله مخربی در منطقه نیشابور روی داد که موجب تخریب و انهدام اکثر ساختمان‌های داخل شهر و نیز آسیب فراوان به کاخ‌ها و ابنیه شادیاخ گردید. متعاقب آن در سال 548 ترکان غزنوی نیشابور و شادیاخ را مورد حمله و غارت قرار داده خرابی زیادی بوجود آوردند ولی سال بعد یکی از سرداران سلطان سنجر به نام موید آی آبه زمام امور این شهر را به دست گرفت ابنیه ویران شده شادیاخ را تا حدودی مرمت و سر و سامان داد و خود نیز در آن جا مستقر شد.

موید آی آبه نیز 20 سال بعد یعنی در سال 569 مورد حمله تکش قرار گرفت و به اسارت خوارزمشاهیان درآمد او را چند پاره کردند و پسرش «طغاشاه» حاکم شادیاخ شد. تکش در سال 583 با حمله و تصرف قلمرو حکومتی طغاشاه به حکمرانیش خاتمه داد و کاخ‌های شادیاخ محل استقرار حکام خوارزمشاهی گردید.



در سال 605 یعنی با فاصله 65 سال نیشابور و شادیاخ با زلزله مخوف و ویرانگر دیگری مواجه شد بار دیگر به سختی آسیب دید. ساخت و ساز و ترمیم‌های ناشی از این زلزله سال‌ها به طول انجامید و هنگامی که می‌رفت آثار خرابی‌ها و غم و رنج زلزله و خسارت‌های جانی و مالی فراوانش به دست فراموشی سپرده شود زلزله فجیع‌تر و جانسوزتری به شکلی دیگر ایران و تمام ‌شهرهای آن را به ویرانی و نابودی کشاند و آن یورش لشگریان خونخوار و مخرب مغول بود و در سال 618 هجری قمری منطقه شادیاخ پس از جنگی خونین به تصرف سپاهیان مغول درآمد و آنها، مردم بسیاری را از دم تیغ گذراندند، شهر را غارت و به سختی ویران ساختند و مردمی هم که موفق به فرار شده بودند پس از مدت‌ها فلاکت و دربدری کم کم در حوالی شادیاخ گردآمده با امکانات محدود و مصالح نامرغوب و مستعمل موجود به خانه‌سازی پرداختند.



این ساخت و سازها تا حدودی موجب رونق دوباره شادیاخ شد و باعث گردید که شهر شادیاخ عملاً جایگزین نیشابور شود و نامش در متون باقی مانده از دوره ایلخانی به جای نام نیشابور ثبت گردد. ولی با سومین زلزله‌ای که در سال 649 دراین منطقه روی داد به علت شدت زلزله یا به جهت استفاده از مصالح نامرغوب مستعمل، سست بنیانی ساختمان‌ها شهر شادیاخ ویران گردید.

پس از این واقعه دردناک، مردم مقاوم این خطه باز هم از پای نشستند و بار دیگر در محل شهر نیشابور و شادیاخ به ساخت و ساز و آبادانی و ترمیم خرابی‌ها پرداختند.



پایان حیات


اما دیری نگذشت که چهارمین زلزله با قدرت و شدتی بیشتر روی داد و نیشابور و شادیاخ را به کلی ویران ساخت. شدت قدرت تخریبی این زلزله به قدری بود که به نوشته رشیدالدین فضل‌الله، حتی پرندگان نیز از پناه دیوارها محروم شدند و بدینگونه زلزله سال 669 هجری قمری کلمه پایان را بر تاریخ حیات شادیاخ ثبت کرد و شادیاخ برای همیشه قابلیت زیستگاهی و موقعیت سیاسی و اجتماعی خود را از دست داد.
مردمی که از این زلزله جان سالم به در برده بودند این بار، در اطراف بنای «مویدی» گرد آمده با ساخت و سازهایی که به عمل آوردند شهر کنونی نیشابور را پایه‌گذاری کردند. شادیاخ از نظر شناسایی تاریخ و فرهنگ نیشابور و چه از جهت وجود معماری‌های دوره‌های مختلف دارای اهمیت خاصی است.
شادیاخ در واقع با کاخ مسکونی و عمارت دارالحکومه عبدالله بن طاهر متولد شد و پا گرفت و پس از طاهر، صفاریان، غزنویان، سلجوقیان خارزمشاهیان و بالاخره ایلخانان مغول و اغلب کسانی که بر نیشابور حاکم می‌شدند یا کاخ جدیدی در شادیاخ ساختند و یا کاخ‌های ویران شده را بازسازی کردند که در نتیجه شادیاخ از مجموعه‌ای از معماری‌های دوران‌های مختلف برخوردار است .






لازم به توضیح است که منطقه تاریخی شادیاخ و آثار و ابنیه مکشوفه آن در مجاورت آرامگاه عطار و خیام قرار دارد.

فاصله تقریبی کاوش‌ها با آرامگاه عطار حدود 300 متر و با آرامگاه خیام بالغ بر 2 کیلومتر است و طبعاً، بازدید کنندگان از آرامگاه این دو بزرگوار به راحتی می‌توانند از ابنیه شادیاخ نیز دیدن کنند. منتهی در حال حاضر به خاطر حفاظت آثار به دست آمده و جلوگیری از خسارت‌های احتمالی از ورود افراد به منطقه کاوش جلوگیری به عمل می‌آید و گفته می‌شود با پیش‌بینی‌های لازم تا سال آینده امکان بازدید همگان فراهم خواهد شد و علاقمندان می‌توانند به راحتی از آرامگاه‌های خیام، عطار و ابنیه تاریخی شادیاخ دیدن کنند و طبعاً، با ادامه حفاری‌ها و وسعت یافتن آزادسازی و آشکارسازی ابنیه مدفون در زیر خاک، همه ساله دیدنی‌های شادیاخ افزایش می‌یابد. گفته می‌شود مسئله خرید اراضی و رفع مشکل مالکیت زمین‌های شادیاخ تقریباً حل شده و در فصل‌های آینده کاوش سرعت بیشتری می‌یابد. منطقه شادیاخ بالغ بر 36 هکتار است. و بیش از دو هزار متر مورد حفاری قرار گرفته و عملیات آشکارسازی در آن انجام یافته است.

 

 منبع برخی از مطالب فوق:

http://abarshahr.blogfa.com

از ویکی‌نبشته
مقاله ای از مقدم عابدین، گلین، ماهنامه زائر،

http://www.mosaferan.ir هادی مدرس زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد