بنام خدا
امامزاده محروق
جناب محمد فرزند محمد فرزند زید فرزند امام زینالعابدین علیهالسلام -پیشوای چهارم شیعیان- مانند سایر بنی هاشم و علویین در زمان خلافت مامون عباسی، در سال ۱۹۹ هجری قمری در راس نهضتی در کوفه علیه خلافت عباسی قیام کرد و در نهایت پس از سرکوبی قیام و کشته شدن رهبر نظامی آن,محمد بن محمد محروق(رهبر فکری و سیاسی شورش) برای اخذ تصمیم به مرو که مرکز خلافت بود فرستاده شد. اما در سال ۲۰۰ هجری قمری به دستور حاکم نیشابور به شهادت رسید و پیکر پاکش را به منظور عبرت پیروانش مانند جدش زید و عمش یحیی به آتش کشیده شد و خاکستر آن را در محله تلاجرد از محله های قدیم نیشابور به خاک سپردند و به همین مناسبت کلمه «محروق» به نامش اضافه گردید. از طرف دیگر برخی منابع به قتل وی به وسیله سم اشاره میکنند که منجر به تکهتکه شدن ریه او و خروج آن از گلوی امامزاده میشود از این رو ایشان را «مهروق» (یعنی کسی که خونش ریخته شده) میشناسند و گفته میشود که «هـ» به مرور زمان به «حـ» تبدیل گشته است که در گویش نیشابوری بیسابقه نیست چنان که در این گویش «هوله» به صورت «حوله» و «هال» به «حال» تبدیل شده است.
در سلسله نسب وی نوشته اند:
محمد بن الحسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام، آرامگاه وی در تلاجرد علیاست. گفته اند؛ امامزاده محمد محروق، عاشق یکی از دختران بنی امیه بوده، چون دختر به مذهب تشیع روی آورده به فرمان خلیفه به وسیله ی یزید بن ملهب، حاکم خراسان، شهید و سوزانده شده است، و بدین سبب «محروق» نامیده میشود.
روایت دیگری از زندگی امامزاده محروق:
داستان زندگی غم انگیز و حماسی امامزاده محمد محروق بصورت صریحتری آمده است که برای بهتر بیان کردن آن کمی به عقب بر می گردیم:
گفته اند طبیعت موجودات را فریب داده و لذت را در شهوت گذاشته تا بقاء و دوام نسل ها را تضمین کند. شکی نیست که لذّت، عامل اساسی حفظ بقاست و هیچ گاه انزجار دو موجود ازیکدیگر نسلی نمی آفریند. از انسان ها همه چیز شنیده ایم و این هم یکی از آنهاست!!!
نه ماه و نه روز! قبل از 16 ربیع الاول سال 170 هـ.ق. در بغداد حادثه ای برعکس راه و روش های انسانی، صورت می گیرد، هارون الرشید با زبیده -دختر عم خویش (دختر جعفر بن منصور دوانیقی) و سوگولی حرمش- مشغول بازی شطرنج است، شرط این بازی دلخواه طرفین می باشد. بار اول زبیده مات می شود و هارون الرشید از او می خواهد که کاملا لخت مادرزاد شود! التماس زبیده برای انصراف هارون به جایی نمی رسد و زبیده با اکراه کاملا لخت و عریان می شود و بازی ادامه دارد. این بار هارون مات می شود! زبیده به وی دستور می دهد با زنی که کنیز آشپزخانه است به نام مراجل همبستر شود و تضرع هارون که خود را وعده به زبیده داده بود بجایی نمی رسد و اجبارا با این زن همخوابه می شود، محصول این قمار بزرگ که در شب 16 ربیع الاول سال 170 هـق. که در خلافیت عباسیان از اهمیت ویژه ای برخوردار است حاصل می گردد و عبد الله مأمون –خلیفه ی آینده- متولد می شود و در حقیقت این زبیده است که مات می شود! در همین شب خلیفه ی عباسی فرمان قتل ولیعهد بیست و دو ساله یعنی برادرش را به هرثمه بن اعین صادر می کند، هرثمه برای اجرای حکم بیرون می رود که از تولد فرزند هارون مطلع می شود و برای کسب تکلیف مجدد به خدمت هادی بر می گردد که با کمال تعجب هادی را در بستر خویش مرده می یابد. هارون از جریان مطلع می شود و همان شب به کمک خیزران مادرش و یحیی بن خالد برمکی به مسند خلافت تکیه می زند. بنا بر این در این شب خلیفه ی عباسی که فرمان قتل برادرش را صادر کرده بود خود می میرد، مقتول آینده خلیفه می شود و خلیفه ی آینده نیز متولد می گردد! هارون تولد مأمون را به فال نیک گرفته و از میان 28 فرزند خویش (چهارده دختر و چهارده پسر)، امین را جانشین و مأمون را ولیعهد امین انتخاب می کند. در سال 193 هـق. هارون در سناباد طوس مرد و امین در بغداد به خلافت نشست. اختلاف دو برادر به قتل امین و خلافت مأمون منتهی شد. توقف طولانی مأمون در مرو موجی از عصیان را در بلاد عرب بدنبال داشت. ابالسرایا یکی از فرماندهان سپاه هرثمه از آن جمله بود که یکی از فرزندان امام حسن مجتبی (ابن طباطبا) را به خلافت انتخاب کرد و سپاهیان اعزامی مأمون را بارها در هم شکست، اما ناگهان این خلیفه مرد و ابوالسرایا، محمد بن محمد بن زید بن علی بن الحسین علیه السلام را به عنوان خلیفه انتخاب کرد و بعد از جنگ ده ماهه با سپاهیان مأمون عاقبت شکست یافت و همراه با امامزاده به شوش فرار کرد که هر دو به دست هرثمه اسیر شدند و ابوالسرایا را شقّه کرد و امامزاده را به مرو برد تا خلیفه خود تصمیم بگیرد. گویند در نیشابور به فرمان محرمانه ی مأمون این جوان بی گناه را کشتند و جسد نیمه سوخته ی او را در گورستان تلاگرد( کمی بالاتر از کلبه امروزی خیام، قنات آب است که همان تلاگرد معروف است) به خاک سپردند.
مادر امامزاده محمد محروق – فاطمه دختر علی بن جعفر بن اسحاق بن علی بن عبد الله بن جعفر بن ابی طالب- می باشد و همانطور که گفته شد امام هشتم شیعیان، قبر امامزاده محمد محروق در نیشابور زیارت فرموده است. بنابراین، شهادت امامزاده در پرده ی ابهام باقی ماند و روایت اول را ذکرکردم اگر چه دومی صحیح به نظر می رسد اما به هر حال در وجود این امامزاده شک نمی توان داشت.
باغ و بقعه امامزاده محروق
یکی از باغهای ماندگار این سرزمین که در شهر نیشابور قدیم پابرجاست، باغ امامزاده محمد محروق است که بر اساس نظمی منطقی و رعایت جهات جغرافیایی و مشخصات محیطی طراحی وجانمایی شده و به لحاظ استفاده درست از آفتاب و خلق محیطی آرام و مصفّا و نیز هماهنگی عمارت (کوشک) با باغ، حیرتبرانگیز است. قرار گرفتن مرقد امامزاده محمد محروق، یکی از نوادگان حضرت زینالعابدین امام سجاد (ع)، در مرکز این با غ موجب شده تا بر زیبایی و عظمت مجموعه افزوده شده و در زمره بهترین باغهای ایران قرار گیرد. بقعه این امامزاده در فاصله ۲ کیلومتری شهر نیشابور قرار گرفته که فضای سبز و درختان سر به فلک کشیده اطراف بقعه بستری مناسب برای مشتاقان اهل دل به وجود آورده است. فرم، نما، مصالح و رنگ عمارت، به گونهای عمل شده که گویی این عمارت همانند گلی مستغرق در باغ است. شایان ذکر است که این عمارت، مقام زیباترین کوشک را در باغهای ایرانی به خود اختصاص داده؛ شرق باغ، آرامگاه خیام- فیلسوف، ریاضیدان و منجم بزرگ مسلمان و جهانی- را در خود جای داده است، که مقصد بسیاری از ایرانگردان و جهانگردان است.
این بنای زیبا و باشکوه با ایوانهای بلند و گنبد کاشیکاری شده خوش آب و رنگ، دارای پلانی مستطیل به ایوان بلند ورودی در شمال، فضای مربعشکل مدفن امامزاده در مرکز، و فضایی چهار ایوانی با ارتفاع گنبد کوچکتر در مجاورت غربی فضای یاد شده که مدفن امامزاده ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهالسلام است. گنبد فیروزهایرنگ بنای مزار امامزاده محمد محروق، تزئینات کاشی ایوان ورودی و کتیبههای خطی معقلّی بر رویهی خارجی دیوار، از دلنوازترین جلوههای هنر کاشیکاری ایرانی است. کاشی های ازاره آن از زمان نادر شاه افشار باقی مانده است. بعضی از ایران شناسان از ایوان امامزاده به عنوان دومین کاشی کاری نفیس ایران پس از مسجد شیخ لطف الله نام برده اند.
تزیینات و کتیبه های امام زاده محروق
بنای اولیه ساختمان فعلی که در سال ۹۰۷ ه.ق در باغی سرسبز ساخته شد و دارای یک سری تزیینات اولیه می باشد. اما تزیینات عمده آن مربوط به سال ۱۳۳۸ ه.ش(شروع مرمت و تزیینات) تا ۱۳۴۱ ه.ش(خاتمه) یعنی همزمان با حکومت محمد رضا پهلوی است؛
در کل تزیینات خارجی امام زاده بسیار پیچیده و متنوع است اما داخل امام زاده بسیار ساده است و فقط کاشی کاری در ازاره جداره ها و گچ بری های ساده روی فیل گوش های منتهی به گنبد دیده می شود.
دلیل توجه به تزیینات خارجی می توان به دلایلی مانند مورد توجه بودن و شاخص بودن نما برای نشان دادن معماری و تزیینات اسلامی است که در عین اینکه پیچیده و متنوع است اما هیچ گونه خلق و خوی جانوری نداشته و با مفاهیم معنوی آمیخته است. اما همین که کفش ها را از پا در آورده و وارد فضای داخلی می شویم از تجمل و تزیین آنچنانی خبری نیست و کمال سادگی را در آن می توان مشاهده کرد یعنی رهایی از تعلقات و دنیا و پا گذاشتن به دنیای معنویت.
درباره مرمت آن بوسیله دولت محمد رضا پهلوی می توان گفت او ضمن اینکه به خیام به عنوان یک فیلسوف و دانشمند جهانی توجه داشته و برای او آرامگاهی در نظر گرفته -(قبل از سال ۱۳۴۱ آرامگاه خیام کنار امامزاده قرار داشته و چون کنار هم بوده اند و جلوه ی زیبایی نداشته به همین دلیل دستور نبش قبر خیام و انتقال وی به آرامگاه کنونی را داده اند)- به امام زاده هم اهمیت داده و آرامگاه او را به نحو اعلایی مرمت نموده است به طوری که سبک و نحوه تزیینات, همان تزیینات زمان ساخت بنای اولیه یعنی دوره صفوی را یاداور می شود این تزیینات حد اکثر خوانایی را با معماری و تزیینات اسلامی داراست.
خطوط نوشته شده در دوران صفوی با خطوط نوشته شده در مرمت دوران پهلوی شباهت دارد و بطور کلی تزیینات مرمتی طوری طراحی شده که با تزیینات اولیه صفوی منافاتی نداشته باشد و شبیه آن ها باشد البته نمی توان این واقعیت را پنهان کرد که با نگاه حرفه ای و دقت بیشتر می توان به تفاوت هایی پی برد.
البانی هذه العماره سیادت و نقابت پناه امیر کمال الدین شاهمیر حسین الساعی محمد یوسف». روی کتیبه؛ سوره ی مبارکه ی «لم یکن الذی کفرو ...» تا اخر در سمت راست ایوان در بالا نصب نموده اند. قطعه شعری از زمان شاه سلطان حسین به جای مانده و تاریخ آن 1119هـ.ق می باشد بدین مضمون:
در زمان دولت شاهنشـــــــــه گیتی ستــان شاه دین سلطان حسین عادل صاحبقــــراندر طرف چپ، کتیبه ی دیگری است از ناصر الدین شاه قاجار، که دو سهم آب یکی از رودخانه ی بوژمهران و دیگری از رودخانه ی فرخک، که دو سهم آب رودخانه ی فرخک، به وسیله ی شاهزاده پرویز میرزا، برای امامزاده وقف شده است به سال 1297هـ.ق. در زمان شاهنشاه جمجاه اسلام پناه السلطان بن سلطان و الخاقان بن خاقان ناصرالدین شاه قاجار خلد اله ملکه در عهد ایالت نواب مستطاب مالک الرقاب عم اکرم شاهنشاه حسام السلطنه مراد میرزا دام الشوکة و تصدیق نواب مستطاب شاهزاده پرویز میرزا دام الجلا له از قرار رقم قدر و توام مالیات دوسه یکی از میان رودخانه ی فرخک که وقف امامزاده لازم التعظیم امامزاده محمد محروق و امامزاده ابراهیم می باشد به تخفیف ابدی مقرر فرمودند که همه ساله منافع آن را صرف و خرج بقاع منوره ایشان نمایند و ... .
سبقت بُعد تاریخی امامزاده محمد محروق (ع) بر حکیم عمر خیام
مظلومیت شهادت امامزاده محروق(ع)به حدی بود که دو سال بعد از شهادتش در سفر امام رضا(ع)به نیشابور مرقد او مورد زیارت آن حضرت واقع گردید و لذا این مکان نخستین قدمگاه امام رضا(ع)در نیشابور است. لذا سنگ یادبودی(اثر دو جای پای ) که همانند بقعه قدمگاه در مرقد اما مزاده محروق(ع)نیشابور قرار داده شده و گویند جای پای امام رضاست... . امام رضا هنگام گذشتن از نیشابور به زیارت این امامزاده رفته اند. همچنین تدفین بزرگان زیادی از نیشابور از جمله حکیم عمرخیام به خاطر این مکان مقدس در نزدیکی آن خودگواه بر این اهمیت و قداست این مکان است.
امام زاده ابراهیم:
در کنار بقعه ی امامزاده محمد محروق امامزاده ی دیگری بنام ابراهیم در بستر خاک آرمیده است که بقعه ی او نیزدر جوار امامزاده محمد محروق، آن رونق و معروفیتی را که می باید نیافته است. حرم وی به وسیله ی دری به حرم امزاده محمد محروق راه دارد. ارتفاع گنبد کوچکتر از گنبد امامزاده محروق است. این ابراهیم را از فرزندان بلافاصله ی موسی بن جعفر علیه السلام دانسته اند.
چاه مراد:
در سمت قبله امامزاده جایی است که آن را دارالحفاظ می گویند و در سمت راست آن چاهی قرار داشته و گفته اند، دختری که گویا همسر امامزاده محمد محروق بوده است در آن چاه غیب شده و تا این اواخر دختران دم بخت از این چاه مراد می خواستند که اکنون سر آن را پوشانیده اند و از اذهان بسیاری دور شده، در سالیان اخیر بقعه ی امامزاده مرمت شده استف تعدادی از بزرگان نیشابور داخل حرم امام زاده مدفون می شدند از جمله نماینده ی نیِّرالدوله بنام حاج محمد مهدیخان اعتماد الایاله و برادرش عبد الباقی خان، پسران بابا خان درست زیر قدم داخل امامزاده کنار یکدیگر را می توان نام برد که در تعمیرات جدید سنگ های مرمر این دو مقبره را بر داشته اند.
بنام خدا
این بنا از نوع کاروانسراهای تابستانی یا باز بوده و از آجر با ملات گچ ساخته شده است . این بنا یکی از بناهای شاخص دوره صفوی می باشد و نحوه شکل گیری طاق ها و پوشش بنا نشان دهنده این مسئله است . کاروانسرای قدمگاه درحدود 25 کیلومتری شهر نیشابور، بخش زبرخان، روستای قدمگاه و در فاصلهی حدود 100 متری باغ قدمگاه و در جبههی غربی خیابان منتهی به بقعهی قدمگاه قرار دارد. این اثر در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۹۱۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در گذشته، در همسایگی بقعهی قدمگاه، دو کاروانسرا، یک چاپارخانه و یک حمام، وجود داشته، که قدمت یکی از این کاروانسراها به عهد شاه عباس صفوی میرسیده، اما امروز، اثری از آن کاروانسرا نیست و دیگری، کاروانسرایی است که در اواخر همین دوره (صفوی)، در جوار باغ قدمگاه، واقع شده است، این کاروانسرا در گذشته، به عنوان محل استراحت و اسکان مسافران، تاجران و ... بهرهبرداری میشده و امروزه به عنوان یک اثر معماری، تاریخی و فرهنگی، یکی از بناها و جاذبههای گردشگری شهر قدمگاه و شهرستان نیشابور است.
مشخصات و ویژگیهای ساختی و معماری:
حیاط مرکزی کاروانسرا، دارای تقریباً 625 متر مربع، مساحت است. باراندازی مرکزی در درون این حیاط قرار داشته، که اکنون، اثری از آن نیست. در این بنا، 18 ایوانچه سامان یافته است که در انتهای هر کدام از آنها، حجرهای متصل به آن، پیرامون حیاط قرار گرفته است. در درون همهی ایوانچهها و حجرهها، بخاری دیواری و طاقچههایی، تعبیه شده. کف ایوانچهها از کف حیاط، حدود یک متر، بلندتر است.
اصطبلهای کاروانسرا، به شکل U ساخته شدهاند و سرتاسر پشت حجرهها، دور تا دور کاروانسرا را در بر گرفته و تنها در محل هشتی ورودی و ایوان غربی، قطع شدهاند. چهار ورودی، در چهار گوشهی فرعی حیاط کاروانسرا، این اصطبلها را به حیاط، مرتبط میسازد.
ایوان ورودی کاروانسرا، همسطح با دیوارهای طرفین، ولی بلندتر از آنها، برپا گردیده، و طاقنماهایی کمعمق و تزئینی، با قوس کلیل، در دو طرف ورودی، روی دیوارها، اجرا شده است.
در هر گوشه کاروانسرا یک ورودی به یک فضای باز مشتمل بر دو سالن طولانی باز شده است که در حقیقت این سالن ها مال بندها یا طویله های کاوان سرا بوده اند. در هر گوشه ای از کاروانسرا یک سکویی ایجاد شده است که در حد فاصل بین دو مال بند یا طویله قرار گرفته است و حدود یک متر از زمین ارتفاع دارند و این سکوها به باربند معروف بوده اند . وقتی مسافران می آمدند بار خودشان را بر روی این سکوها می گذاشتند و خودشان در درون حجره ها استراحت می کردند .
این اثر تاریخی با مالکیت موقوفه پس از ثبت در فهرست آثار ملی کشور به همت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و شهرداری قدمگاه مرمت و بازسازی شده و هم اکنون با عقد قرارداد طولانی مدت در اختیار شهرداری قدمگاه قرار گرفته است و به عنوان مجتمع رفاهی خدمات گردشگری از قبیل ، مرکز تولید و عرضه صنایع دستی، موزه و نمایشگاه دائمی تغییر کاربری داده و مورد بهره برداری قرار گرفته است.
منبع برخی از مطالب وبلاگ زیر می باشد.
abarshahr.blogfa.com
بنام خدا
یکی از با ارزش ترین آثار تاریخی مشهد ، بقایای مسجد تابران توس است. در جریان کاوشهای باستانشناسی که در سال 1379 ه.ش برای شناخت آثار شاخص شهر تابران انجام می شد ، در یکصد و پنجاه متری جنوب غربی بنای هارونیه بقایای بنای آجری با ستون های مدور و چند کف آجری کشف گردید که جزء قدیمیترین و یکی از منحصر به فردترین مساجد موجود در خراسان می باشد. مطالعات باستانشناسی و تحقیقات معماری نشان می دهد که این بنا احتمالا در دوران سلجوقی ( قرن پنجم هجری قمری) احداث گردیده و بعدها به بخشی از مدارس ( نظامیه ها ) دوران سلجوقی تبدیل شده است. بنا به قولی بعدها مدرسه ای نیز به این مسجد ضمیمه شده که تا زمان ویرانی توس در دوره تیموریان رونق داشته است.
این مسجد، جزء نخستین مساجد ساخته شده در ایران است که فاقد ایوان و گنبدخانه بوده و روند تحول ستون در مسجدهای سبک خراسانی را در آن به روشنی میتوان دنبال کرد.
ساختار معماری این مسجد سرپوشیده و دارای تزئینات نقاشی، گچبری، آجرکاری است. این بنا دارای شبستانی ستوندار، حیاط مرکزی و رواقی بر گرداگرد حیاط بوده است، که بخش هایی از آن در حال حاضر آشکار شده است. در حمله وحشیانه مغولان به خراسان، شهر تاریخی تابران نیز دست خوش ویرانی گردید که نمونه آن در این مسجد آشکار است. به دلیل ویرانی مسجد امروزه اثری از پوشش و یا تزئینات آن باقی نمانده است اما نقوش چند کف فرش آجری و مقداری گچبری مکشوفه، زیبایی آن را در دوران آبادی نشان می دهد. طبق شنیده ها بانی این اثر به احتمال زیاد خواجه نظام الملک توسی می باشد.
مسجد جامع تابران به طول 94 متر و عرض 53 متر به سبک شبستانی ستوندار اولیه (خراسانی)ساخته شده و شامل شبستان قبله (جنوبی)، صحن و شبستان شمالی است. ضمن کاوشهای باستان شناسی در مجاورت ضلع غربی و شمالی مسجد شواهدی دیده شده است که بر وجود بازارهایی در آن مکان دلالت دارد. پس از مدتی که از بنیان مساجد جامع گذشته در نیمه شرقی شبستان جنوبی مدرسهای وسیع ساخته شده که دارای حجره ها و فضاهای معماری متناسب با آن دوره بوده است.
در مورد مسجد به چند نکته زیر می توان اشاره کرد:
این مسجد در فاصله تقریبا 150متری بنای مشهور هارونیه واقع شدن ، نشان می دهد که به احتمال بسیار زیاد محوطه ای که اکنون هارونیه و مسجد جامع تابران در آن قرار دارند، مرکز شهر تاریخی توس بوده است. آنچه این گمان را تقویت می کند، وجود آثار باقی مانده از بازار در ضلع غربی و شمالی این بنا می باشد. این موضوع می تواند در طرح احیای شهر توس که از چند سال پیش در جریان است، دارای اهمیت بسیار باشد.
.
مرمت مسجد توس، یکی از دقیقترین و اصولیترین مرمتهایی است که با امکانات فعلی به انجام رسیده و مورد تأیید کمیته فنی معاونت میراث فرهنگی و شورای فنی- راهبردی استان نیز قرار گرفته است. آثار بیرون آمده از زیر خاک نیز خوشبختانه توسط کارشناسان به خوبی مرمت شده و ایجاد سقفی مناسب بر فراز کل محوطه، آن را در برابر حوادث جوی نیز محافظت می کند. نصب طناب هایی به دور محوطه و عدم امکان تماس افراد با آثار کشف شده، آنها را از صدماتی که ممکن است توسط بازدید کنندگان وارد شود نیز محفوظ می دارد.
به نظر می رسد آثار موجود کامل نباشد و حداقل با توجه به موقعیت مسجد و بازارهای مذکور، می توان امیدوار بود که در جریان کاوش های آینده، بخشی دیگر از این مسجد و مدرسه و دیگر بناهای مرکز شهر تاریخی توس از زیر خاک بیرون آورده شود. جالب اینکه فرو رفتگی ستون های ضلع جنوبی مسجد در زیر آسفالت اتوبانی که به سوی آرامگاه فردوسی کشیده شده، تردیدی باقی نمی گذارد که بخش هایی از شهر توس در زیر این اتوبان مدفون است.
طرح بازسازی و احیاء شهر تاریخی توس، از دهه 70 آغاز شده، اما تاکنون گزارشی از پیشرفت های به عمل آمده در این زمینه به صورت عمومی منتشر نشده است. اکنون کشف چنین آثاری در این مکان نشان می دهد؛ اصلی ترین کاری که باید در این باره صورت داد، کاوش های باستان شناسی به صورت گسترده است. این کار موجب کشف بقایای شهر می گردد و آنچه از زیر خاک بیرون خواهد آمد، نقشی مهم در تهیه نقشه شهر آینده توس خواهد داشت. البته ساخت و سازهای گسترده در سالیان گذشته در محوطه توس، این کار را با مشکلاتی بسیار مواجه ساخته است، اما باید امیدوار بود که در آینده ای نه چندان دور، توس پس از گذشت 6٠٠سال ویرانی، حیاتی تازه از سر گیرد.
امروزه این مکان به صورت سایت موزه باستانشناسی مورد بازدید گردشگران داخلی و خارجی قرار میگیرد و از اصلی ترین موزه های مشهد است . در جریان کاوشهای باستانشناسی که از سال 1383 در شهر توس آغاز شد،40 ستون از ستونهای مسجد- مدرسه توس که در شمار آخرین آثار باقیمانده این شهر پیش از حمله مغول است کشف و مرمت شد تا در برابر دید پژوهشگران و معماران قرار گیرد. این بنا به شماره ۱۷۵۸ در فهرست آثار ملی ایران نیز ثبت شده است.