خانه تاریخی مدرس تهران

بنام خدا

 

 

در این روزگار که مردم تهران درگیر مشکلات و گرفتاری های روزمره هستند، شاید کمتر کسی به فکر سفر و دیدن اماکن گردشگری ایران بیفتد ولی شما می توانید فقط با چند هزار تومان به تهران قدیم سفر کنید. شاید بیشتر کسانی که در تهران زندگی می کنند اطلاع چندانی از آثار باقی مانده تهران قدیم نداشته باشند. اگر دوست دارید گشت و گذاری در طهران داشته باشید می توانید به چهار راه سیروس در خیابان 15 خرداد بروید. خیابان امامزاده یحیی و خیابان جاویدی که کمی جلوتر از چهارراه به سمت خیابان ری قرار دارد، خود نمونه ای از خیابان های طهران است که هنوز با اون مردم صاف و ساده و مهربانش حال و هوای قدیم را دارد. این محله دارای چندین اثر قدیمی است که از آنها می توان به خود امامزاده و درخت چند صد ساله آن، خانه کاظمی، حمام نواب، خانه شهید مدرس، مسجد و مدرسه نظام، خانه عزتالدوله (خواهر ناصرالدینشاه و همسر امیرکبیر)، مسجد و سقاخانه آقامیر، خانه دکتر احسانی، خانه موتمنالاطبا، خانه امین نظام،  خانه پروین اعتصامی، خانه دبیرالملک، خانه مهر انگیز کامبیز ( خانه پدر سالار یا خانه فرهنگ امامزاده یحیی) و خانه فخرالملوک ( رستوران نان و نمک) اشاره کرد.


 

منطقه 12 با 164 بنا و بافت تاریخی بیشترین حجم از بافت تاریخی را در خود جای داده است که بخشی از این بناها توسط سازمان میراث فرهنگی نگهداری می‌شود و بخش دیگری توسط شهرداری مرمت و بازسازی می‌شوند. این محله قدیمی، دارای ارزش‌های خاص معماری و شهر سازی شامل بافت مسکونی، راسته، گذرهای ارتباطی، فضای شهری خصوصی و عمومی است. این محله، با توجه به تخریب‌های ناشی از ساخت و ساز جدید، بخش عمده ای از ساکنان خود را از دست داده است و اقشار جدید با تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی در این محله سکنی گزیده اند. 

 

این محله در اوایل نهضت مشروطیت به دستور یکی از مجتهدان، تبدیل به سکونتگاه کلیمیان و زرتشتیان مقیم تهران شد و از آن پس عودلاجان به صورت محله غیرمسلمانان درآمد و حتی معروف است که در این محل آتشکدهای هم وجود داشته که امروزه اثری از آن باقی نمانده است. این محله قدیمی و بنام تهران، امروز با خانه های قدیمی و کوچه های باریک در کنار آپارتمانهای بیقواره، چهرهای ناهمگون به پایتخت بخشیده است. این منطقه اعیاننشین با باغات و خانه های باشکوه، هماکنون در شرف ویرانی و خرابی قرار دارد و با گذر در کوچه و پس کوچه آن شاهد فرسایش و فروریختن دیوارهای دکان ها و خانه ها هستید. شاید بوی تاریخی این محله اصیل تهران را بتوانید از خانه ها و بناهای قدیمی و با ارزش به جا مانده از دوران قاجار و اوایل سلطنت پهلوی حس کنید.

 محله عودلاجان یا اودلاجان یکی از پنج محله اصلی تهران قدیم بود که از خیابان جلیلآباد (خیام)، کاخ گلستان تا ناصریه (ناصرخسرو)، حدود مسجد شاه، شمال بوذرجمهر، پامنار، جنوب خیابان چراغ برق (امیرکبیر)، میدان توپخانه تشکیل میشد. این محله در دوران قجر با ۲۶۱۹ خانه و ۱۱۴۶ دکان، مرفهنشینترین و بزرگترین محله شهر تهران بود که امروزه فقط به خیابانهای ناصریه از غرب، ری از شرق، چراغ برق از شمال و ۱۵خرداد از جنوب محدود میشود. مورخان عودلاجان را قلب تاریخی دارالخلافه تهران قدیم نام نهادهاند. درباره وجه تسمیه عودلاجان نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد، عدهای این نام را به معنای بازار عطرفروشان به زبان عربی میدانند، برخی عودلاجان را تغییر یافته آو-دراجین میپندارند که در زبان تاتی بومی تهران به معنای جای تقسیم آب است و در مقابل نیز عدهای عودلاجان را تلفظ عبداللهجان به لهجه کلیمی میدانند.


 

یکی از محلات بزرگ و اسم و رسمدار عودلاجان، منطقه سرچشمه است که تاریخ دقیق و تاسیس این مکان چندان مشخص نیست. به گفته سرچشم هنشینان، دو سوی خیابان ری به محله سرچشمه معروف است اما اگر بخواهیم حدود فعلی و واقعی آن را در نظر بگیریم سرچشمه از شمال به خیابان چراغ برق (امیرکبیر)، از جنوب به میدان شوش، از مرکز به خیابان ۱۵خرداد، از شرق به خیابان خراسان و ۱۷ شهریور، از غرب به خیابان مولوی و سیروس (خ مصطفی خمینی) منتهی میشود. سرچشمه از محلات فرسوده بافت مرکزی تهران قدیم است که در تقسیمبندی محلات تهران از دوره صفویه به بعد در محله عودلاجان واقع شده است. از آنجا که این محل به دو دروازه اصلی تهران قدیم از جمله دروازه دولاب و دروازه غار منتهی میشد به یکی از محلات پرجمعیت و محل بارگیری اجناس دارالخلافه تبدیل شده بود و حتی اولین ایستگاه ماشین دودی در انتهای این محله قرار داشت.

در رابطه با نامگذاری این منطقه به سرچشمه باید گفت با توجه به اینکه این منطقه از گذرهای عودلاجان بوده، وجه تسمیه آن هم تا حدودی وابسته به خود نام عودلاجان است. همانطور که در بالا ذکر شد برخی از مورخان عودلاجان را به معنای محل پخش کردن و تقسیم آب به رشته های کوچکتر میدانستند. طبق اسناد به دست آمده در تهران قدیم، دو چشمه آب وجود داشته که یکی در همین محل سرچشمه واقع بوده و دیگری در سنگلج. تا اینکه در سال ۱۲۶۱ هـ.. ق سومین شاه قاجار، محمد شاه، نهری بزرگ با مخارج هنگفت از رود کرج تا شهر تهران جاری میکند که از سمت دروازه شمیران، ورودی پامنار امروزی و سرچشمه به تمام شهر پخش میشد. در هر صورت این محله قدیمی که از آن به نام قلب تپنده عودلاجان یاد میکنند، در طی ۳۰، ۴۰ سال گذشته بافت تاریخی خود را از دست داده و تبدیل به یکی از مراکز تجاری و بازارهای شهر تهران شده است. اما آنچه که امروزه سرچشمه را از سایر محلات قدیمی یکه تاز میکند، وجود چند بنا و عمارت پرآوازه است که همچنان یادآور حال و هوای تهران قدیم است و خاطرات تهرانیان قدیم را زنده نگه میدارد.


 

خانه چهره نامدار قانونگذار ایران

 

چهارراه سرچشمه، گذر میرزا محمود وزیر (کوچه شهید جاویدی)، بن بست مدرس، خانه تاریخی و ارزشمند آیت الله سیدحسن مدرس، سرسختترین دشمن پهلوی اول را در خود جای داده است. در گذشته این خانه با عنوان «خانه وزیرمختار فرانسه» مشخص شده که امروزه به نام خانه مدرس شناخته میشود. این عمارت قدیمی  روزگاری محل رفت و آمد چهره های بزرگ تاریخ، سیاست از جمله موتمنالملک پیرنیا، مشیرالدوله، وثوقالدوله، مستوفی الممالک، ملک الشعرای بهار، مصدق و حتی رضاخان بوده است. در این خانه بسیاری از تصمیمات سرنوشت ساز تاریخ ایران و تهران از جمله پیشنویس برخی از قوانین (قانون مدنی و قانون عدلیه و...) در آن نوشته شده است. این خانه در مالکیت خانواده کتابچی قرار داشت و به عنوان انبار کتاب از آن استفاده میشود، طبق اسناد به دست آمده و گفته های نوه آیت الله مدرس، این نماینده سابق مجلس خانه مذکور را به همراه دو خانه مجاور از حقوق معوقه دو سال و نیم خود خریداری کرد و پس از چندی دو خانه دیگر را میفروشد و خانه کنونی که امروزه به نام خانه مدرس مشخص است از خود به یادگار میگذارد.


 

 این بنا پس از رها شدن در زمانی طولانی، در سال ۱۳۹۳ توسط «حاج محمد انصاری» خریداری و پس از مرمت به عنوان «دارالقرآن و خانه موزه شهید مدرس» با هدف فعالیت‌های فرهنگی، پژوهشی و اجتماعی و نیز گردآوری مستندات موزهای مرتبط با شهید مدرس احیاء شد تا ضمن حفظ میراث فکری و ارزش‌های حضرت ایشان، زمینه‌ای جهت خدمت به پژوهشگران و علاقه‌مندان این بزرگوار فراهم شود.

 

 


سردرگمی سازمان میراث فرهنگی؛ خانه مدرس کجاست؟

 

این خانه تاریخی  که دیوارهایش روزی شاهد ترور کور صاحبش بوده، در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و با پیگیری دفتر مقام معظم رهبری، مطبوعات، دفتر رییس جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی وقت، بودجهای معادل یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان را در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار داد تا صرف خرید و مرمت خانه و تبدیل به موزه مدرس شود اما سازمان مزبور تمام این بودجه را صرف خرید خانه دیگری در نزدیکی خانه مزبور که متعلق به نصیرالدوله وزیر معارف پهلوی بود، کرد. این تخلف از بزرگترین تخلفات مالی در سازمان میراث فرهنگی به شمار میآید، تشخیص نادرست مسوولان سبب شد بار دیگر به پرونده مفتوح این خانه تاریخی رسیدگی شود. سازمان میراث فرهنگی دوباره تصمیم گرفت که خانه مدرس را مورد بازسازی قرار دهد اما برای بار دوم به اشتباه به بازسازی خانه مجاور عمارت مدرس که متعلق به برادران کتابچی بود مشغول شد، که این خطا سبب شد که بخشی از خانه مدرس تخریب شود.

 

 

 

آنچه که از تابلو شهرداری که بر دیوار خانه شهید مدرس نصب شده به دست می آید آن است که این بنا دارای اندرونی، بیرونی، حیاط و مطبخ خانه بوده و در گذشته از سه ساختمان تشکیل شده بود که بخش اول آن در ابتدای در ورودی است که شامل عمارتی یک طبقه با زیرزمین که دارای حیاطی به شکل و شیوه معماری دوران قاجار است، بخش دوم عمارت مرکزی و بزرگ در شمال شرقی حیاط مرکزی است که این عمارت یک طبقه با ایوان و ستونهای مربع شکل به شیوه معماری دوران پهلوی با سقف های بلند ساخته شده است و بخش سوم بنایی در حیاط شمال غربی است که بسیار ساده و متعلق به محل سکونت سیدحسن مدرس بوده است. تنها تزیینات به کار گرفته شده در این بنا آجر است. 


 

این مجموعه علاوه بر فعالیت‌های موزه‌ای و معرفی ابعاد گوناگون شخصیت این شهید بزرگوار، با دارا بودن کتابخانه، آرشیو و مرکز مطالعات مدرس شناسی که محل نگهداری مستندات اصیل، کتاب ها، مقالات، پایان نامه پیرامون شهید آیت الله مدرس می باشد؛ خدمت‌رسان علاقه مندان است. اشیائی نیز از آن دوران باقی مانده در این خانه موزه نگهداری می‌شوند.

 

 

 

از آنجا که این خانه نه تنها فقط محل سکونت شهید مدرس بوده بلکه محل فعالیت‌­های گسترده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایشان نیز بوده است بنابراین خانه از فضاهای اندرونی و بیرونی بهره میبرده. که شامل یک بخش اندرونی که محل سکونت ساکنین منزل و دو بخش بیرونی متشکل از فضاهای تدریس و تفسیر و همچنین فضاهایی جهت ملاقات های مردمی و ملاقات با رجال است.

 

 

 

چیدمان فضایی عناصر معماری آن به گونه‌­ای است که فضاهای مختلف به طریقی در اطراف سه حیاط مرکزی جانمایی شده‌اند که در عین حفظ استقلال فضایی و محرمیت، با سایر بخش‌های دیگر نیز ارتباط و دسترسی دارند، یعنی با وجود اینکه برای بخش‌های اندرونی و بیرونی ورودی‌های مجزا وجود دارد ولی ارتباط سه بخش کلی خانه توسط حیاط مرکزی حفظ شده است

 

 

 

سرگذشت مرمت خانه شهید مدری از زبان نوه ایشان: 

 

 

سیدمحسن مدرس نوه آیت‌الله مدرس در گفت‌وگو با خبر تأکید می‌کند، خانه ای که این روزها در یکی از کوچه‌های باریک جنوب شهر، گروهی از معماران و کارگران در حال بازسازی آن هستند که با تابلوی خانه مدرس تزیین شده است ، ربطی به پدربزرگ وی ندارد و متعلق به خانواده مشهور کتابچی است. این اتفاق یاد‌آور آن چیزی است که در سال 1382 رخ داد. در آن سال نیز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، باز‌سازی خانه نصیرالدوله را به نام خانه مدرس آغاز می‌کرد.


شش سال پیش تابلوی خانه مدرس با آرم سازمان میراث فرهنگی در انتهای کوچه حاج عیسی (مدرس کنونی) به چشم می‌آمد. این روزها شهرداری تهران تابلوی بازسازی را در خانه‌ای اوایل همین کوچه نصب کرده است. ماجرا چیست؟ آیا خانه آیت‌الله مدرس قرار است هر چند سال یک بار جابه‌جا شود؟ هیچ‌کدام از این خانه‌ها متعلق به آیت‌الله مدرس نبوده است. خانه انتهای کوچه متعلق به فردی به نام نصیرالدوله بود و خانه ابتدایی نیز متعلق به خاندان کتابچی است. خانه واقعی آیت‌الله مدرس، یک کاشی بعد از خانه کتابیچی‌ها قرار دارد.


اگر این دو خانه متعلق به مدرس نیست، پس چطور آنها را بازسازی می‌کنند؟

 

 

این همان سؤالی است که خانواده آیت‌الله مدرس از شهرداری و سازمان میراث فرهنگی دارند. سال 1382 که مجلس شورای اسلامی وقت، سالروز شهادت مدرس را به عنوان روز مجلس تصویب کرد، بودجه‌ای معادل یک میلیارد و صد میلیون تومان نیز برای حفظ و بازسازی منزل آقا به عنوان پایگاه عدالت تصویب کردند. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که این بودجه را در اختیار داشت، بدون آنکه خانواده مدرس را در جریان بگذارد، خانه‌ای در انتهای کوچه حاج‌عیسی را خریداری و شروع به بازسازی آن کرد. این خانه متعلق به نصیرالدوله پدر وزیر فرهنگ و صنایع مستظرفه رضاشاه بود. مجلس از این اقدام سازمان میراث فرهنگی به دادگاه کارکنان دولت شکایت کرد که هنوز پرونده آن مفتوح است.
 
خانه نصیرالدوله از زیبایی و قدمت تاریخی برخوردار است و می‌توان آن را بازسازی کرد ولی نه به نام خانه مدرس. چند هفته پیش متوجه شدم که این بار معاونت زیباسازی شهرداری تهران در حال بازسازی خانه مرحوم کتابچی است. اینجانب به دلیل آنکه در خانه واقعی آیت‌الله مدرس به دنیا آمده‌ام، آن را به خوبی می‌شناسم و در تماسی که مدیریت بافت تاریخی شهرداری منطقه 12 با من داشت، اطلاعات لازم را در اختیار آنها قرار دادم.

 
پس تکلیف منزل واقعی چه شده است؟
این منزل که در مجاورت منزل کتابچی‌هاست، اکنون در اختیار شهرداری منطقه 12 قرار دارد و در آنجا مشغول ساخت و ساز ساختمانی جدید با عنوان سرای مدرس هستند. شهرداری منطقه 12 نیز به تذکرات خانواده مدرس در این زمینه بی‌اعتنایی می‌کند.
 
آیت‌الله مدرس از چه زمانی در این خانه ساکن شدند؟
در دوره جنگ جهانی اول و حدفاصل فترت مجلس، ایشان به همراه جمعی از علما و فعالان سیاسی به عثمانی مراجعت کردند. پس از بازگشت، صندوق مجلس حقوق معوقه دو سال‌ونیم ایشان و بقیه وکلا را پرداخت کرد.
 
شهید مدرس با این پول سه باب خانه مجاور هم در کوچه میرزاعیسی را خریداری می‌کند و با کمی قرض کردن، آنها را تعمیر می‌کند. سپس دو خانه را می‌فروشد و خانه کنونی را برای سکونت خود و خانواده انتخاب می‌کند.

 
این خانه بعد از شهادت ایشان چه سرنوشتی پیدا کرد؟
اواخر حیات ایشان این خانه در اختیار پدر من دکتر سیدعبدالباقی مدرس قرار داشت. عمو و عمه‌های من آن روزها در اصفهان و شهرضا زندگی می‌کردند و آقا هم در خواف تبعید بودند. پدر من چون در دانشکده طب درس می‌خواند، در تهران باقی مانده بود. آیت‌الله مدرس این خانه را مطابق سندی که وجود دارد به پدر من مصالحه شرعی کرد. پدر من نیز این خانه را در سال 1322 فروخت.
 
آیا آیت‌الله مدرس فقط همین خانه را در تهران داشتند؟
در تهران خانه دیگری نداشتند ولی در روستای اسفمه در مسیر اصفهان - شهررضا خانه‌ای متعلق به ایشان وجود داشت که اکنون بازسازی شده است. معصومه خانم همسر آیت‌الله مدرس اهل این ده بودند. در روستای خیرآباد اصفهان نیز دو قلعه وجود دارد که خشت اول بنای آن را آقای مدرس با دست‌های خودشان گذاشتند. این قلعه‌ها برای سکونت رعیت‌های آن روستا و نگهداری احشام آنها ساخته شد. البته سند این دو قلعه به نام فرزندان وی یعنی سیدعبدالباقی مدرس و سیداسماعیل مدرس‌زاده صادر شده است.

 
چرا فامیلی پدر و عموی شما فرق دارد؟
زمانی که نام خانوادگی انتخاب می‌شد، هر کدام فامیلی خودشان را انتخاب کردند. برادر کوچک آقای مدرس هم نام فامیلی مدرس اسفهی را برگزید. فامیلی فرزندان پدر من نیز مدرس شد.
 
آقای مدرس در کاشمر و نزدیک مقبره کنونی خانه‌ای نداشت؟
محل تبعید ایشان قلعه خواف در مرز ایران و افغانستان بود نه کاشمر. ایشان در یکی از اتاق‌های این قلعه 9 سال زندانی بودند و دو مأمور محافظ داشتند.
 
حسن سلوک با اهالی و آموزش آنها، همچنین برخی ملاقات‌ها و نامه‌نگاری‌های ایشان، حکومت وقت را به هراس افکند و شبانه ایشان را از خواف به مشهد و سپس کاشمر منتقل کردند و پس از چند روز ایشان را در این شهر به شهادت رساندند.
 

خانه آقای مدرس در خیابان میرزاعیسی چگونه بود؟
چون ملاقات کننده‌های زیادی از اقشار مختلف به دیدار وی می‌آمدند، ایشان در وسط اتاق می‌نشست و همه دور اتاق می‌نشستند تا کسی نتواند بگوید من نزدیک مدرس نشستم.
 
این ساختمان دو طبقه بود. در اندرونی 5 اتاق داشت. پاشیل، آب‌انبار، آشپزخانه، حوضخانه و ایوان، چند انباری و یک اتاق بیرونی بزرگ در طبقه دوم این ساختمان قرار داشت. دو اتاق هم در بیرونی این ساختمان بود که مراجعه کنندگان شهرستانی و نوکر آقای مدرس به نام عمواوغلی در آن سکنی داشتند.
 
مطمئن هستید که این خانه، همان خانه‌ای است که تخریب شده است؟
بله، من تنها عضو خانواده مدرس هستم که در آن خانه به دنیا آمده و اکنون در قید حیات هستم. خواهر کوچکتر من هم در همین خانه متولد شده است. البته تعداد دیگری از نوه‌های ایشان نیز در همین خانه متولد شده‌اند که اکنون در قید حیات نیستند. برای این خانه صلحنامه‌ای به خط آقای مدرس وجود دارد. من با این که تمام عکس‌ها و اسناد مربوط به ایشان را به سازمان اسناد ملی تحویل دادم، اصل این سند را در اختیار دارم که آن را برای تصویربرداری در اختیار شما قرار می‌دهم. من در خانه آقابزرگ خاطرات زیادی دارم و محال است آن را فراموش کنم.
 

 

 

 



 


حمام نواب تهران

بنام خدا


 

در این روزگار که مردم تهران درگیر مشکلات و گرفتاری های روزمره هستند، شاید کمتر کسی به فکر سفر و دیدن اماکن گردشگری ایران بیفتد ولی شما می توانید فقط با چند هزار تومان به تهران قدیم سفر کنید. شاید بیشتر کسانی که در تهران زندگی می کنند اطلاع چندانی از آثار باقی مانده تهران قدیم نداشته باشند. اگر دوست دارید گشت و گذاری در طهران داشته باشید می توانید به چهار راه سیروس در خیابان 15 خرداد بروید. خیابان امامزاده یحیی و خیابان جاویدی که کمی جلوتر از چهارراه به سمت خیابان ری قرار دارد، خود نمونه ای از خیابان های طهران است که هنوز با اون مردم صاف و ساده و مهربانش حال و هوای قدیم را دارد. این محله دارای چندین اثر قدیمی است که از آنها می توان به خود امامزاده و درخت چند صد ساله آن، خانه کاظمی، حمام نواب، خانه شهید مدرس، خانه دبیرالملک، خانه مهر انگیز کامبیز ( خانه پدر سالار یا خانه فرهنگ امامزاده یحیی) و خانه فخرالملوک ( رستوران نان و نمک) اشاره کرد.

منطقه 12 با 164 بنا و بافت تاریخی بیشترین حجم از بافت تاریخی را در خود جای داده است که بخشی از این بناها توسط سازمان میراث فرهنگی نگهداری می‌شود و بخش دیگری توسط شهرداری مرمت و بازسازی می‌شوند. این محله قدیمی، دارای ارزش‌های خاص معماری و شهر سازی شامل بافت مسکونی، راسته، گذرهای ارتباطی، فضای شهری خصوصی و عمومی است. این محله، با توجه به تخریب‌های ناشی از ساخت و ساز جدید، بخش عمده ای از ساکنان خود را از دست داده است و اقشار جدید با تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی در این محله سکنی گزیده اند.

در فرهنگ ایرانی و تا پیش از دوره معاصر، حمام فقط جایگاه شستوشو نبود، بلکه از آن فراتر، یک مکان ارتباطی برای دیدار مردم و کسب اخبار و پرس و جو از احوال یکدیگر بود.

  در حمام بود که مردم، دختران را برای پسران خویش خواستگاری میکردند؛ اگر پسری برای دختر دم بختشان پا پیش گذارده بود، دزدانه، سر تا پایش را برانداز کرده و سلامت جسمش را می سنجیدند؛ حمام عروسی و زایمان میگرفتند و دیگران را به جشن و شادی خویش فرامیخواندند؛ خستگی تن را با مشت و مال دلاک و خستگی روح را با درد دلهای دوستانه به در میکردند؛ رگ میزدند و سبک میشدند؛ آب تنی میکردند و شادمان میگشتند و خلاصه حمام را در جایگاه یک نهاد اجتماعی پراهمیت می نشاندند.این روح حمام بود، اما جسمش نیز دست کمی از روحش نداشت. نه تنها با کاشیکاریها، نقاشیها و آهک بریها و حجاریهای استادانه، نمایشگاهی از هنرهای گوناگون را پیش چشم می نهاد، بلکه معماریاش از گستره و ژرفای دانشی حکایت میکرد که آزمون دشوار سدهها و هزارهها را از سر گذرانده بود. این همه زمانی بود که حمام به خانههای مردم راه نیافته بود و فقط معدودی از خانه های اعیان و اشراف دارای حمام اختصاصی بودند.

 

  با آغاز دوران جدید و پیشرفت تکنولوژی (از جمله لوله کشی آب)، حمام نیز این فرصت را یافت که به خانه همه مردم راه پیدا کند و این سرآغازی برای از رونق افتادن حمام های عمومی و تخریب آنها بود. برای نمونه، در اواخر دوره قاجار، تهران صاحب 182 حمام بود و تقریبا به ازای هر 1400 نفر از جمعیت 250 هزار نفری شهر، یک حمام وجود داشت، اما حالا از این تعداد شاید کمتر از 20 تا باقی مانده باشد، غالبا هم به شکل متروک و نیمه ویران تبدیل گردیده اند. با این حال در سراسر ایران، حمامهایی هستند که به علت نفیس بودن  معماری یا علل و اسباب دیگر از گزند تخریب به دور مانده و تبدیل به موزه، رستوران، نمایشگاه و از این قبیل شده اند. یکی از این حمام ها که بخت با آنها یار بود، حمام نواب است که نه تنها از ویرانی نجات یافت، بلکه به طور اساسی مورد مرمت قرار گرفت. این حمام در محله عودلاجان نزدیک به بازارچه امامزاده یحیی بود.

حالا چرا این حمام نجات یافت؟  حمام نواب نجات خود را بیشتر مدیون لوکیشن یکی از به یادماندنی ترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، یعنی فیلم قیصردانست؛ همان جایی که قیصر در آن «کریم آبمنگل» را خلاص کرد! از آن زمان نام حمام نواب بر سر زبانها افتاد و هرچقدر که گذشت و فیلم قیصر نوستالژیکتر شد، عده بیشتری به دیدار این حمام راغب شدند. به خاطر اینکه بانیان  این بنا دختران فردی به نام نواب ، به نامهای سارا سلطان خاتون و سارا حاجر خاتون  بوده اند، به این نام معروف شده است .

نقشه هایی از تهران مربوط به سال 1275 قمری در دست است که در آن حمام قیصر جانمایی شده و این یعنی این که حمام نامبرده حداقل 160 سال قدمت دارد.این حمام تا چند سال پیش هم دایر بود تا این که به دلیل کمبود مشتری تعطیل شد. سپس شهرداری آن را از مالکانش خرید و مرمت کرد. البته در حین این مرمت بخشی از متعلقات حمام مثل کمدهای سربینه و دوشهای قدیمی از میان رفت و حال و هوای دهه 40 و 50 حمام مخدوش شد.

 

حمام نواب اکنون تبدیل به نمایشگاه صنایع دستی شده است؛در حالی که نه فضای حمام سنخیتی با صنایع دستی دارد و نه کسی برای خرید صنایع دستی به چنین جایی در قلب کوچه پس کوچههای مرکز تهران میرود. به هرحال دیدن این حمام طالبان زیادی دارد که شما نیز میتوانید یکی از آنها باشید.حمام نواب در سال ۱۳۸۵ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۱۶۲۲۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.


معرفی حمام نواب

حمام نواب از جمله آثار دوره ی قاجار شهر تهران است و در خیابان ۱۵ خرداد شرقی کوچه بیک دامغانی (بازارچه نواب سابق) قرار دارد. این حمام در اولین نقشه های تهیه شده تهران وجود دارد و به نام گذر حمام نواب ذکر شده است. حمام نواب در سال ۱۳۹۰ تغییر کاربری داد و به همت شهرداری منطقه ۱۲ و اتحادیه صنایع دستی کشور و سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان تهران به مرکز صنایع دستی شهر تهران تبدیل شد.

 

معماری

حمام نواب دارای بخشهایی چون هشتی، سربینه، تنظیف گرمخانه، سرویس بهداشتی، خزینه، استخر و ستون است. مصالح به کار رفته در ساخت این بنا شامل آجر، آهک، ساروج، سنگ و کاشی است. در این بنا پس از مرمت، از سیمان نیز برای حفظ آن استفاده شده است. چیزی که در معماری این بنا مشهود است کاربندی و وجود آهک روی سطح بنا بسیار محدود بوده که حاکی از وجود تزیینات قابل توجه در آن است و نشان از ذوق و استعداد هنری معمار آن دارد. این حمام دارای کتیبه کاشیکاری شده بوده ، که  از آن برای صحنه های از فیلم قیصر استفاده شده است. حمام نواب برای جلوگیری از اتلاف گرما و امکان استفاده از آب قنوات و چشمه ها برای استحمام، پایینتر از سطح زمین ساخته شده است.

معماری غالب  حمام های عمومی ایران ؛ استحمام به شرط نچاییدن!

 

حمامهای ایرانی معماری خاصی دارند که کاملا متناسب با اقلیم و فرهنگ این کشور باستانی است. اگرچه فضاهای حمامها بسته به محلی که در آن قرار گرفته اند، تفاوتهایی با هم دارد، اما همه آنها کمابیش بر اساس الگوی واحدی ساخته شدهاند. در نتیجه، فضاهای حمام و چگونگی استفاده از آنها را میتوان به این ترتیب شرح داد:

 

1- بینه: وقتی کسی وارد حمام می شود، از دالانی نسبتا دراز و پیچ در پیچ گذر می کند تا به بینه برسد. بینه در واقع رختکن حمام به حساب می آید، جایی در آن نشسته  تا کم کم به هوای گرم و مرطوب عادت کرده  و به قول قدیمیا نچایند! بعد از آن که آرام  میگرفتند، لباسها را درمیآوردند و راهی گرمخانه میشدند.

 

2- میان در: میان بینه و گرمخانه، فضای دیگری بود به نام «میان در». در آن جا، یکی دو سکو برای انداختن لنگ قرار داشت و خلوتی برای ستردن موهای زاید.راهروی بلندی هم از میان در منشعب و به آبریزگاه (دستشویی) ختم میشد.

 

3- گرمخانه: فضای بعدی، گرمخانه بود؛ جای سر و تن شستن. خزانه یا خزینه که به عبارتی آب انبار حمام بود، درگرمخانه قرار داشت. حمامها دو خزانه آب گرم و آب سرد داشتند و در حمامهای بزرگتر، یک خزانه آب ولرم هم به این دو افزوده میشد. گاه نیز حمام دارای چال حوض (استخر) بود تا وسیله شنا و آب تنی مردم برقرار باشد.

 

4- تون: به کانون آتش حمام «تون» میگفتند. در اینجا آب را در دیگ بزرگی به نام دیگ هفت جوش که ترکیبی از روی، مس، قلع و سرب و چند چیز دیگر بود، میریختند و زیرش آتش میافروختند. این دیگ در برابر حرارت زیاد، مقاوم بود. همچنین گرما را در خود نگاه میداشت و دیر به سردی میگرایید.آتش زیر سنگ هفت جوش، دود و دم زیادی را به وجود میآورد که از آن برای گرم کردن هوای حمام بهره میبردند. دود و آتش را به تونلهایی که زیر کف حمام ساخته بودند و «گربه رو» میخواندند، هدایت میکردند و بدین وسیله سنگ کف حمام و در نتیجه هوای حمام گرم میشد. در ساختمانهای امروزی، این کار را شوفاژ انجام میدهد.

حمام نواب یکی از مقاصد گردشگری تهران است که همه ساله، به خصوص در تعطیلات نوروز به واسطهی برگزاری تورهای تهرانگردی، گردشگران زیادی را به سوی خود جلب میکند. این حمام از حمامهای قدیمی به شمار میرود که تغییر کاربری داده و همچنان فعال است.


 


 

    

 

خانه یا عمارت کاظمی تهران

بنام خدا

 


در این روزگار که مردم تهران درگیر مشکلات و گرفتاری های روزمره هستند، شاید کمتر کسی به فکر سفر و دیدن اماکن گردشگری ایران بیفتد ولی شما می توانید فقط با چند هزار تومان به تهران قدیم سفر کنید. شاید بیشتر کسانی که در تهران زندگی می کنند اطلاع چندانی از آثار باقی مانده تهران قدیم نداشته باشند. اگر دوست دارید گشت و گذاری در طهران داشته باشید می توانید به چهار راه سیروس در خیابان 15 خرداد بروید. خیابان امامزاده یحیی و خیابان جاویدی که کمی جلوتر از چهارراه به سمت خیابان ری قرار دارد، خود نمونه ای از خیابان های طهران است که هنوز با اون مردم صاف و ساده و مهربانش حال و هوای قدیم را دارد. این محله دارای چندین اثر قدیمی است که از آنها می توان به خود امامزاده و درخت چند صد ساله آن، خانه کاظمی، حمام نواب، خانه شهید مدرس، خانه دبیرالملک، خانه مهر انگیز کامبیز ( خانه پدر سالار یا خانه فرهنگ امامزاده یحیی) و خانه فخرالملوک ( رستوران نان و نمک) اشاره کرد.



منطقه 12 با 164 بنا و بافت تاریخی بیشترین حجم از بافت تاریخی را در خود جای داده است که بخشی از این بناها توسط سازمان میراث فرهنگی نگهداری می‌شود و بخش دیگری توسط شهرداری مرمت و بازسازی می‌شوند. این محله قدیمی، دارای ارزش‌های خاص معماری و شهر سازی شامل بافت مسکونی، راسته، گذرهای ارتباطی، فضای شهری خصوصی و عمومی است. این محله، با توجه به تخریب‌های ناشی از ساخت و ساز جدید، بخش عمده ای از ساکنان خود را از دست داده است و اقشار جدید با تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی در این محله سکنی گزیده اند. ملک فوق در مرکز پلاک‌های همجوار خود چون نگینی قرار گرفته است.



عمارت کاظمی یا همان سرای کاظمی که امروزه به «خانه موزه تهران قدیم» تبدیل شده، از خانه‌های قدیمی تهران، در محله چاله میدان قدیم در همسایگی امام زاده یحیی کوچه ابوالقاسم شیرازی واقع شده است. این بنا به میرزا سید کاظم پسر سید میرزا هدایت الله تفرشی که در سال 1226 قمری در اوایل پادشاهی محمد شاه قاجار وارد خدمات دولتی گردیده، متعلق بود. وی در زمان ناصرالدین شاه یکی از میرزاهای اصطبل شاهی بود.



در سال 1283 قمری که ناصرالدین شاه عازم سفر خراسان شد چون نامبرده مسئول اصطبل و همراه اردوی شاه بود، در بین راه به سمت مستوفی گری اصطبل انتخاب گردید. در سال 1299 قمری تا سال 1308(سال فوتش) مستوفی اصطبل خاصه و ایلخی چیان و کلیه دواب دیوانی زین خانه و کالسکه خانه بود. در اواخر عمر ملقب به وزیر دواب شد. کاظمی‌های تهران و تفرش منتسب به وی هستند. از مرحوم سید کاظم تفرشی علاوه بر این خانه، مسجد و مدرسه ای زیبا در خیابان ری، نبش کوچه باغ پسته‌بک به یادگار مانده است. این مسجد و مدرسه که در تناسب معماری بی نظیر است به نام بنیانگذار و واقف آن مسجد و مدرسه کاظمیه نام دارد.

آنطور که نقشه سال 1275هجری قمری نشان می‌‌دهد در نزدیکی این خانه و در سمت غربی تکیه عباسقلی و در سمت شرق خانه، تکیه پهلوان شریف واقع بود و در سمت شمال این محله گذر منتهی به دروازه دولاب که حد شرقی حصار صفوی شده بود قرار داشت.


این بنا که حدود 100 سال از ساخت آن می‌گذرد، با توجه به جدا شدن از املاک جنبی، با مساحتی حدود 2033 متر مربع باقی مانده که شامل 1215متر مربع عرصه و فضای باز و 650 متر مربع عیان و زیر بنا است.

مشخصات بنا طرح بنای کاظمی متأثر از طرح متداول خانه‌های ایرانی و متناسب با شأن صاحب خانه، نوع روابط و جایگاه اجتماعی اش ساخته شده است. طرح و شکل بنا در اواخر دوران قاجار شکل گرفته و در دوران پهلوی اول تکمیل شده است. این بنا همانند خانه‌های سنتی ایرانی شامل بیرونی، اندورنی، آب انبار، مطبخ، اصطبل است. ظاهراً خانه موجود بخشی از یک مجوعه مفصل‌‌تر بود که اجزا دیگر آن در حال حاضر جدا شده اند. اما به هر حال مجموعه باقی مانده فعلی نیز یک خانه کاملا سنتی است. آنچه از قسمت اصلی این خانه بازمانده است قسمت شاه نشین است که یک طبقه زیر و یک طبقه روی دارد. بنای فعلی دارای دو حیاط است.




حیاط جنوبی که منتهی الیه سمت غربی آن قرار دارد، در بخش بیرونی و حیاط شمالی در بخش اندرونی واقع است. بخش اصلی ساختمان به میزان 1/5 متر از کف حیاط بالاتر است و در بخش زیرین آن زیر زمین خانه قرار دارد که دارای آجر کاری خوش نقش و نفیسی است. در ساختمان اصلی دو تالار در مرکز قرار گرفته اند.




در طرفین تالارها، گوشواره‌ها قرار دارند و راهرو‌ها در طرفین گوشواره‌‌ها شکل گرفته اند. اتاق‌‌های طرفین حیاط و گوشواره ای دارای دیوار باربر و پوشش تیرپوش با سقف تخت هستند، زیر زمین دارای طاق کلیل است و تالارها با خرپاهای چوبی که شیروانی کاهگل اندودی سطح نمای آن را شکل می‌‌دهند پوشش داده شده است. سطح نمای خارجی تالارها آجر کاری ساده است که در محل رخ بام آن موتیوهای گچ بری گل درشت نقش بسته است. سایر سطوح نمای حیاط‌‌ها نیز ترکیبی از آجر و اندود گچ هستند.




در فضای داخلی اتاق‌ها بخش هایی مانند گیلویی تالار و بخاری ها، دارای گچ بری هستند ولی مابقی سطوح ساده اند. اما زیباترین بخش خانه کاظمی را ارسی‌‌های زیبای طرفین تالارها شکل می‌دهند. این ارسی‌‌های بی نظیر که دارای آلت چینی‌‌های مفصل و پرنقش و نگارند با انواع شیشه‌های الوان در سطوح خارجی تزیین شده و در فضای داخلی کار، لندن کاری (نقاشی پشت شیشه) به زیباترین وجه، پارتیشن‌‌های نقش دار مجللی را ساخته اند و در کل بادگیرها و تزیینات بیرونی و نمای زیبای آجری و پنجره‌های ارسی از ویژگی‌های منحصر به فرد معماری این ساختمان است.





مرمت این پروژه از سال 1386، به سفارش معاونت فنی عمرانی منطقه 12 انجام شده است. در حال حاضر نیز در پروژه ای در قالب مردم شناسی که شهرداری با استفاده از ماکت‌ها و عروسکهایی مشاغل و آداب و رسوم  مردم تهران طی 150 سال گذشته را به نمایش گذاشته در این مجموعه به صورت کوچک و دایمی برقرار شده است. در این مجموعه حرف و مشاغل تهران قدیم به نمایش گذاشته شده است لوازم زندگی و بازی‌هایی که در تهران قدیم بوده است نیز در این موزه به نمایش درآمده است. 


 



در سرای کاظمی تحولات پوشش از سال 1310 تا سال 1314 هم به نمایش گذاشته شده است که هم لباس سنتی دوره قاجار و هم تحول لباس‌های سنتی به لباس فرنگی را نشان می‌دهد. طبقه همکف به مرکز اسناد و کتابخانه اختصاص دارد که شامل کتاب‌های مجموعه تاریخ تهران، معماری هنر و همچنین تحقیقات میدانی است.






آب انبار خانه کاظمی در حیاط شمالی قرار دارد که از آن هم برای آب مصرفی و هم به عنوان رختشوی خانه استفاده می شده است . آب این آب انبار از قنات زیر خانه تامین می شده است. 





 

قلعه دختر مراغه

بنام خدا

 

 

شهر مراغه از قدیمترین شهرهای ایران و آذربایجان است و در تقسیم استانی یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی بوده و بعد از تبریز، بزرگترین شهر این استان می باشد.رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرند؛ باعث به وجود آمدن باغات و مزارع اطراف آن شده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است و وجود باغ های زیاد و سرسبز، بخصوص در اطراف شهرمراغه باعث شده که این شهر گویی در میان باغی بزرگ قرار گرفته باشد و اغلب خیابان‌های شهر مراغه سرسبز و پر از درختان قدیمی هستند. شهرستان مراغه در دامنه  جنوبی کوه سهند قرار دارد و به‌ دلیل کوهستانی بودن، زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدلی دارد. محدوده این شهرستان از غرب به دریاچه ارومیه و از شرق به دشت هشترود و از جنوب به جلگه میاندوآب منتهی می شود و با شهرستانهای هشترود، ملکان و بناب همسایه می باشد. منطقه مراغه میلیونها سال قبل در دوره دوم و سوم زمین شناسی، قبل از فوران آتشفشان سهند محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم الجثه بوده است. فسیلهای مکشوفه از 32 گونه پستانداران و 2 جنس پرندگان، منطقه فسیلی مراغه را به بهشت فسیلی جهان معروف کرده است. تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند. به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جزء سرزمین ماننا بوده و بنام ایالات اوئیشویش نامیده می شده است. بطلمیوس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جزء اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ربع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان به نام « فرائه تا » یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف در نیامد؛ همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان « مارآوا » یا « مادآوا » و به معنی جایگاه ماد می باشد. اوج شهرت مراغه در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان؛ مراکز علمی؛ رصد خانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. گفته می شود در زمان داریوش، آذربایجان شرقی یکی از ساتراپ های ایران و پایتخت آن شهر شیز بوده که در جنوب خاوری مراغه قرار داشته است.

 


آثار تاریخی شهر مراغه

 

گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد مدور، گنبد غفاریه،  برج گوی، کلیسای هوانس، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای، مقبره آقالار (موزه سنگ‌نگاره‌ها)، رصدخانه مراغه و معابد اطراف آن

مساجد مراغه: مسجد ملا رستم، مسجد شیخ بابا، مسجد ملا معزالدین، مسجد شیخ تاج ، مسجد شجاع الدوله ، مسجد طاق ، مسجد ضریر، مسجد سردابه، مسجد سفید

کاروانسراها و خانه‌های قدیمی مراغه: سرای خواجه ملکم، سرای بزرگ ، سرای متولار، سرای خامنه، سرای صدر کبیر، خانه محمدی، خانه آصف ، خانه پیر، خانه شهابیان

موزه‌های مراغه: موزه تخصصی ایلخانی ، موزه سنگ نگاره و مقبره آقالار، موزه تاریخ طبیعی و فسیل شناسی ، موزه صحرائی فسیلها (در حال احداث)، موزه تخصصی نجوم ایران(درحال احداث)

 قلعه و غار قیزقلعه‌سی، گویجه قلعه، حمام صفوی، یخچال مرادیان، پل مردق، پل خانقاه و بیش از 45 تپه‌ باستانی




 جاذبه‌های طبیعی


 غار کبوتر (هامپوئیل)، دریاچه سد علویان، منطقه فسیل مراغه، کوه سهند، دهکده توریستی، روستاها و چشم‌اندازهای طبیعی مراغه

رودهای مراغه: رودخانه ٔ صوفی چای ، رودخانه ٔ مردق، رودخانه ٔ لیلان ، رودخانه مغانجق

چشمه‌های معدنی معروف اطراف شهر مراغه: شورسو، گشایش، ایستی‌بلاغ، قره‌پالچیق و ساری‌سو امامزاده ها : امامزاده چکان. امامزاده سید محمد" سید عطاء الله" (ع)

 


غار و قلعه قیزقالاسی یا قلعه دختر

 

دست یافتنی نبودن همیشه به عنوان یکی از ویژگی های زیبا در دختران شناخته میشود، به همین خاطر از قدیم در ایران به قلعه هایی که در بالای کوه و مکان های صعب العبور ساخته می شد بطوریکه فتح آن غیر ممکن یا به سختی ممکن بود به قلعه دختر معروف بودند.

 


معماری اینگونه قلعه‌ها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آن‌ها ویژگی‌های گوناگونی دارد. قلعه‌ها در صعب‌العبورترین بلندی‌های کوهستانی بنا می‌شدند و چون طرح و نقشه‌ای از پیش آماده نداشتند، طراح یا معمار، حصارها، برج‌ها، اتاق‌ها و ورودی‌ها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره‌ها و مکان سازنده آن احداث می‌کردند. به این دلیل اغلب قلعه‌های کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبوده و تابع شرایط محیط پیرامون خویش است.



همه جای ایران قلعه‌ها، پل‌ها و کوه‌های بسیاری داریم که به نام دختر( در آذربایجان به قیز) معروفند . یکی از این قلعه‌ دخترها در شهرستان مراغه قرار دارد که به آن در زبان محلی "قیز قلعه سی" گفته می شود. دلیل نامگذاری این قلعه نشان از اهمیت و منزلت زن در جامعه ایران باستان دارد. به طوری که لفظ قیز (دختر) را در بسیاری از اسامی قلعه‌ها و پل‌های تاریخی می‌توان دید. در منطقه آذربایجان آثار باستانی از جمله قیز قلعه سی در شهرستان ساوه، میانه، نمین و... را می‌توان مشاهده کرد. البته باید اضافه کرد لفظ زن و دختر در منطقه آذربایجان جدا از آثار باستانی در فرهنگ و فولکولور مردم نیز به شدت رسوخ کرده است که به نظر می رسد از باور مردم به اسامی آثار تاریخی رسوخ کرده است.



این قلعه دختر بنا به گفته سعید ستارنژاد(کارشناس میراث فرهنگی ) ، در هزاره دوم قبل از میلاد در برابر یورش‌هایی که از سمت جنوب مراغه صورت می‌گرفته، بنا شده است. عمده‌ترین تهاجمات به منطقه شمال غرب را آشوریان انجام می‌داده‌اند، طوریکه احتمالا قلعه دختر مراغه نیز در دوره سارگن دوم آشوری به شدت مورد هجوم قرار گرفت و آسیب‌های زیادی به آن وارد شده است. هرچند قلعه در دوران اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

 


 به نظر می‌رسد در برخی کتاب‌های تاریخی از جمله آثار «العباد ذکریا قزوینی» به قلعه‌ای در 3 فرسخی مراغه بنام "رویین دژ" اشاره می‌شود و «مینورسکی» "قیزقلعه سی" را همان رویین دژ باستانی می‌داند. نظامی در قرن هفتم نیز از این قلعه نام برده است: میخ زرین و مرکز زمی است/ نام رویین دژ ز محکمی است.


 


امروزه از بنای آن تنها بخش‌های از دیوار و برج‌ها و غاری بزرگ در دامنه پایین کوه قلعه باقیمانده است. از دیوار دفاعی نیز تنها بخش‌های از جنوب و غرب قلعه باقیمانده است. دیوار دفاعی از تخته سنگ‌های بزرگ و متوسط به صورت خشک چینه ساخته شده است. این دیوارهای به وسیله برج‌های نیم دایره‌ای شکل تقویت می شده است.




 در مراغه جدا از این قلعه، قلعه‌های دیگری از جمله «گویجه قلعه»، «قاور قلعه» نیز مربوط به عصر آهن باقی مانده است که باستان شناسان خارجی آن را بررسی و معرفی و کرده‌اند ولی متاسفانه این قلعه اصلا معرفی نشده است. «رویین دژ» را رحیم رئیس نیا در کتاب 3 جلدی خود « آذربایجان در سیر تاریخ ایران» به قلعه دختر مراغه منسوب دانسته است. البته رویین دژ اشاره شده در شاهنامه با رویین دژ اشاره شده در اخبار العباد ذکریا قزونینی متفاوت است.


 


 قیزلار قلعه سی (قلعه دختران) که ‌‍یکی از مهم ترین آثار تاریخی و طبیعی شهرستان مراغه به حساب می آید، در حدود 19 کیلومتری جنوب غربی شهرستان مراغه در سمت جنوبی دره بسیار عمیق و در بالای ارتفاعات کوه محلی گوی داغ روستای قره ناز واقع شده است. ارتفاع کلی غار و قلعه نسبت به دره‌عمیق مقابل حدود 1800 تخمین زده میشود. عرض غار حدود25 متر و طول آن حدود 40 متر و ارتفاع غار حدود 25متر تخمین زده میشود در انتهای غار راهی باریکی به دل کوه هست که احتمالا در اثر ریزش غار قسمتی در انسوی این باریکه مدفون گشته است . در ارتفاعات پشت قلعه باقیمانده چندین دیوار خشتی به چشم می خورد که از بقایای قلعه قدیمی است.



 این قلعه در طول سالیان دراز در اثر  عوامل طبیعی یا نابود شده یا در حال نابودی است آثاری همچون سفالهای شکسته و تنوره های خراب شده و دیواره های بجا مانده  و...... حاکی از یک زندگی پر امید در روی قلعه بوده است. در مسیر صعود به قلعه تکه های فراوان سفال های قدیمی یافت می شود؛ در گذشته و اکنون هیچ گونه اقدامی از سوی سازمان میراث فرهنگی جهت حفاظت از این قلعه انجام نگرفته است متاسفانه هر روز این قلعه توسط افراد سود جو مورد حمله قرار میگیرد  و با  حفره های متعددی که در دل این اثر زیبا بوجود آورده اند این قلعه روبه نابودی است .




 


راه دسترسی به این قلعه از داخل روستای قره ناز در سمت چپ جاده بدون هیچ گونه تابلو و راهنمایی قرار دارد( بهتر است از ساکنین راه را بپرسید) . شما بعد خارج شدن از روستا و گذر از باغات اطراف روستا، به یک چشمه و استخری که در کنار جاده است، می رسید. از آنجا در سمت چپ راه دیوار صخره ای قلعه نمایان است(کوه همانند یک دیوار بزرگ و نفوذ ناپذیر عمل می کند و در مقابل کوه، یک دره وجود دارد که در مواقع پر آبی آبشار کوچکی نیز در آن خودنمایی می کند). برای ورود به قلعه شما می توانید کمی بالاتر از آبشار توسط یک راه مالرو به در قلعه برسید. دسترسی آسان به قلعه فقط از سمت غربی امکان پذیر است و رسیدن به قلعه از سایر جهات، به دلیل وجود دیوار های سنگی و پرتگاه های بلند، قدری مشکل است.






 

البته به عزیزانی که می خواهند این قلعه را ببیند توصیه می کنم که فصل بهار را انتخاب کنند تا  از طبیعت زیبای منطقه نیز استفاده کنند . از بالای کوه، شهر مراغه و کوه سهند قابل رؤیت است و منظره ای تماشایی دیده می­شود.

 

 

چند عکس از آثار باقیمانده از داخل قلعه


 








 

 

 

 

 

پل تاریخی خاتون خوی

بنام خدا

 


خوی یکی از شهری های قدیمی ایران است . یافته‌های باستانشناسی ، پیشینه سکونت انسان در دشت خوی، آن را به ده هزار سال قبل می‌رسانند، اما آثار مکتوبی که در آنها نشانه‌هایی از منطقه یافت شود مربوط به سنگ نوشته‌ها و گل نوشته‌های سومری، آشوری و اورارتویی است. به گمان بسیاری پژوهشگران، منطقه «آراتتا»ی کتیبه‌های سومری، همان منطقه‌ای است که چندقرن بعد در کتیبه‌های آشوری با نام «سانگی بوتو» (خوی، مرند و محال گونئی) از آن یاد شده‌است. وجود آثار درخشان تمدن اورارتویی با قدمتی سه هزار ساله در جای جای این سرزمین نشانی از کهنسالی آن دارد. در دوران اسلامی این سرزمین همیشه با نام «خوی» شناخته شده و نقشی بسزا در روند حوادث تاریخی داشته‌است. مورخان مسلمان و نیز سیاحان و سفرای فرنگی در سفرنامه‌های خود گزارش‌های جالب و مبسوطی از اوضاع و احوال آن در ازمنه مختلف نگاشته‌اند که در نوع خود جالب توجهند. نقش تأثیرگذار در جنگ سرنوشت ساز ترکان سلجوقی با امپراتوری روم در ملازگرد، پایگاه مقاومت‌های سلطان شیردل جلال الدین خوارزمشاه در مقابل مغولان، میدان جنگ مشهور چالدران مابین قزلباشان صفوی و امپراتوری عثمانی، مرکز سوق الجیشی شاهزاده عباس میرزا در جنگ‌های ایران وروس در دورة قاجار از جمله آن‌هاست.



شهرستان خوی دارای آثار تاریخی و جاذبه دیدنی زیادی می باشد که از جمله آن : برج شمس تبریزی -مدفن عارف شوریده حال و مراد مولای قونیه - دورة سلجوقی یا صفوی، پل خاتون -خاتین کؤرپوسو) - دوره حکومت دنبلی‌ها، دروازه سنگی - قالا قاپیسی - دوره ایلخانی، عمارت حکومتی- دوره قاجاریه، بازار سرپوشیده - که یکی از زیباترین و هندسی‌ترین بازارهای کشور محسوب می‌شود و با کاروانسراها و میدان‌های متعدد یادآور روزهای پررونق اقتصادی به هنگام عبور جاده ابریشم (ایپک یولو) از خوی است و سبک‌های معماری صفوی، دنبلی و قاجاری در آن دیده می‌شود. خانه کبیری‌ها - دوره صفوی یا دنبلی، حمام محمدبیگ - دوره دنبلی، دبیرستان خسروی - دوره پهلوی، کنسولخانه روسیه، مساجد قدیمی مطلب‌خان، ملاحسن، شاه، حاجی بابا و خان - دوره قاجاری، کلیساهای سورپ سرکیس و ماهلازان، امامزاده سید بهلول از نوادگان امام علی النقی، مقبره آقا میر یعقوب، پل هوایی بزرگ قطور در محور مواصلاتی راه آهن آسیا- اروپا، قلعه قهرمان حماسی آذربایجان کوراوغلو و چنلی بئل (کمره مه‌آلود) مشهورش در کوهی نزدیک پل قطور، قلعه بسطام(باسدام) در بخش چایپاره - دوره اورارتویی و دهها اثر کوچک و بزرگ دیگر. بارش متوسط سالیانه ۴۰۰-۳۰۰ میلی متری و وجود کوهستان‌های برف گیر در چهار طرف شهر مناظر طبیعی زیبا و بکری را در دل این منطقه از کشور به وجود آورده‌است. خصوصا اواخر بهار و اوایل تابستان بهترین روزهای گردش و انتفاع از این موهبات الهی هستند. دره‌های سرسبز، کوهسارهای پرگل و حیات وحش نادر می‌توانند نویدبخش لحظاتی آرام و لذت بخش به مردمان گریخته از دام ماشین و دود و سر و صدا باشند. تفرجگاه پئره و فیرورق، جهنم دره، قولو دره‌سی، ییلاق حاجی بیگ (حاجی بیگ یایلاغی)، قره دره، مامیش‌خان، قیریس، دامنه‌های کوه اورین و دهها چشمه جوشان از دل زمین تنها تعدادی از مکان‌های طبیعی و دیدنی این شهرستان هستند. یکی دیگر از آثار دیدنی شهرستان خوی آرامگاه پهلوان نامی پوریای ولی است که در منطقه قاضی محله‌سی قرار دارد.


 

  

پل تاریخی خاتون  


یکی از یادگارهای ارزشمند دوران سلجوقی در شهرستان خوی، پل تاریخی خاتون است که در آن زمان بنا شده و هنوز روی ستون های خود ایستاده است. در3 کیلو‌متری جنوب شهرستان خوی بر ‌روی رود‌خانه قطور و در راستای جاده خوی به ارومیه، پل کهنی وجود دارد، که در زبان مردم و اسناد و مدارک موجود به نام پل خاتون معروف است.



واژه «خاتون»، ‌واژه کهن ترکی به معنی زن بزرگ منش و در قدیم عنوان ترکی زنان و دختران خان و خاقان بوده است که به معنی بانوی عالی نسب و ملکه، و در معمول در مقابل خاقان به کار برده می شد و از دوره سلجوقیان بیشتر رایج شده است و پژوهشگران بنا به استفاده خاتون برای زنان بزرگان نظام در این دوره، ساخت آن را منتسب به سلجوقیان می دانند. معروفترین خاتونی که در آن ادوار در این نواحی حکومت یافته، دختر طغرل سلجوقی همسر اتابک اوزبک بود . پس از حمله مغول، زمانیکه پای سلطان جلال الدّین خوارزمشاه به تبریز رسید، وی در مقابل سلطان، ضعف نشان داده و به سوی نخجوان گریخت، خاتون بعد از دیدار سلطان جلال الدّین، به ازدواج وی در آمد و به دستور سلطان در خوی ساکن گردید. و از طرف شوهر جدید، حکومت و مالکیّت سلماس وارومیّه نیز به خاتون داده شد. با این سابقه گمان می رود که پل خاتون باستانی، به دستور وی بر روی رود قطور احداث گردیده، تا وی بتواند به آسانی در قلمرو خود رفت وآمد نماید.



در بعضی منابع تاریخی آمده است که این پل در سالهای 1170-1200 هجری قمری به دستور احمد خان دنبلی و در کنار دامنه غضنفر ساخته شده و سبب معروف بودن آن به خاتون را که نامی زنانه است به همسر احمد خان دنبلی منسوب می دارند، ولی برخی پژوهشگران این انتساب را رد می کنند.این انتساب به دلایلی پذیرفتنی نیست، یکی اینکه تعبیر خاتون در عصر فرمانروایی دنبلی ها در خوی متداول نبوده و کهنه تر است، دیگر اینکه در قرون گذشته و در لشکر کشی سلطان یعقوب آق قویونلو در سال 883 ق برای جنگ با برادرش سلطان خلیل، این پل مورد استفاده قرار گرفته است.



چنین به نظر می رسد پلی که در این محل بوده و شاید در طی سالیان بعد و در اثر سوانح طبیعی و انسانی تخریب شده، احمد خان آن را تعمیر، یا پل جدیدی در محل پل قدیمی ساخته و نام قدیمی که شهرت داشت بر روی آن مانده است.

 


این پل آجری 59/40 متر طول و 8/70 متر عرض و 6/48متر ارتفاع دارد. پل خاتون دارای پایه‌ها و موج‌شکن‌هایی به شکل پشت ماهی و به ارتفاع دو متردر هر دو جهت مخالف و موافق آب رودخانه از سنگ‌های نسبتاً بزرگ و منظم با ملاط ماسه و آهک ساخته شده است، در قسمت فوقانی پل، آجر به کار رفته ‌ و قسمت تحتانی آن پایه‌ها و سیل شکن‌هایی است که با سنگ‌هایی نسبتاً بزرگ و منظمی‌ساخته شده و دارای هفت چشمه طاق بزرگ آب رو بوده(فاصله بین پایه های سنگی را با طاق های جناقی متناسب و مستحکمی برپاداشته اند ) و هفت چشمه طاق کوچک در بالای پایه‌ها قرار دارد و تمامی ان چشمه طاق‌ها به وسیله طاق‌های جناغی و با آجر، ملاط، گچ و قسمت‌های وسط طاق نیز با سنگ و ملاط گچ پوشش داده شده است.



دیوارهای طرفین پل را با اجر و سنگ پر کرده‌اند و سطح گذر پل به علت بزرگتر بودن طاق میانی پل از سایر طاق‌ها و به علت متقارن بودن طاق‌های بزرگ دارای شیب ملایم به دو طرف شمال و جنوب است ومصالح اصلی بنا سنگ های تراشیده سفید رنگ نامنظم و سنگ های تراشیده منظم، قلوه سنگ ، سنگ لاشه و آجرهایی به ابعاد 25×25×5 18×18×5 و ملاط آهگ و گچ و ساروج است. بعد از اتمام کارطاق زنی ، دیوارهای طرفین پل خاتون را با آجر تا ارتفاع مورد نظر بالا برده و میان این دیواره هارا با ملاط و مصالح آجر و سنگ پر کرده اند .




در سال‌های اخیر در راستای آن، پلی جدید ساخته شده و راه ارتباطی مردم از روی پل جدید شده است. این پل به علت ارزش باستانی بودنش توسط میراث فرهنگی استان حفاظت می‌گردد. طبق نوشته کتب و منابع تاریخی، در گذشته کاروان هایی که از عثمانی می آمدند، از این پل عبور می کردند و تا چند سال پیش نیز گذرگاه مردم بوده است.