سلام
گنجینه بی مانند خزانه جواهرات ملی مجموعه ای از گرانبها ترین جواهرات جهان است که طی قرون و اعصار فراهم آمده است . هر قطعه از این جواهرات گویای بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب ملت بزرگ ایران و مبین ذوق و خلاقیت های هنری مردم این مرز و بوم است که خاطرات تلخ و شیرین شکست ها ، پیروزی ها ، غرور و خودنمایی ها و فرمانفرمایی همراه با زور و نخوت زمامداران گذشته را تداعی می کند . شما بازدید کنندگان عزیز که به تماشای نفایس گوهرهای این مجموعه بی نظیر نشسته اید ، قبل از اینکه محو تلالوی خیره کننده آن شوید ، به علل تاریخی و چگونگی جمع آوری این جواهرات بیندیشید و به مصداق فاعتبروا یا اولی الابصار قضاوت تاریخ و وجدان انسان های آگاه و آزاده را در مورد گرد آورندگان این جواهرات دریابید و اهداف آنان را از جمع آوری این مجموعه بشناسید . گنجینه حاضر از یک طرف بیانگر فرهنگ و تاریخ کهنسال و پر تلاطم ملت ایران و بخشی از زندگی پرماجرای گذشتگان و از طرف دیگر معرف فرهنگ این ملت و ذوق و قریحه ایرانیان در ساختن این اشیاء زیبا و با ارزشمند می باشد.
اهمیت جواهرات موجود در خزانه جواهرات ملی به ارزش اقتصادی آنها محدود نمی گردد ، بلکه نمایانگر ذوق و سلیقه صنعتگران و هنرمندان ایران در دوره های مختلف تاریخ و نیز به عنوان میراث تاریخی ، فرهنگی و نماینده هنرهای مستظرفه کشور پهناور ماست . اگر چه این جواهرات و نوادر برای زمامداران و حاکمان در طول تاریخ حکم زینت و زیور را داشته و اغلب شکوه و جلال دربار را نشان می داده است ، لیکن پشتوانه قدرت ، ذخیره خزانه مملکتی نیز محسوب می شده است .
اطلاعات دقیقی در مورد کیفیت و کمیت گنجینه جواهرات تا قبل از دوران صفویه در دست نیست و به نظر میاد که پادشاهان قدیمی تر نسبت به جمع آوری، حفظ و نگهداری جواهرات و سنگهای زینتی اقدام نکرده بودند و می توان گفت تاریخچه جواهرات ایران از زمان سلاطین صفوی آغاز شده میشود . تا قبل از صفویه ، اقلامی از جواهرات در خزانه دولتی وجود داشته است و بر اساس نوشته های سیاحان خارجی (ژان باتیست تاورنیه ، شوالیه شاردن ، برادران شرلی ، وارنیگ و دیگران) سلاطین صفوی حدود دو قرن (907 تا 1148 ه - ق) شروع به جمع آوری نفایس و گوهرها نموده و حتی کارشناسان دولت صفوی جواهرات را از بازار های هند ، عثمانی و کشورهای اروپایی مانند فرانسه و ایتالیا خریداری کرده و به اصفهان ، پایتخت حکومت می آورده اند.
بنابرین در پایان سلطنت شاه سلطان حسین و با حمله محمود افغان به ایران ، خزاین دولت توسط مهاجمان افغانی دچار پراکندگی گردید و مقداری از این جواهرات به وسیله محمود افغان به اشرف افقان فرستاده شد که پس از ورود شاه طهماسب دوم به همراهی نادربه اصفهان ، بخش زیادی از آنها به ایران بازگردانده شد. نادر شاه افشار جهت بازپس گیری بخشی از این جواهرات که به هندوستان فرستاده شده بود، نامههای متعددی را برای پادشاه هند فرستاد، اما چون جوابی نیافت با سپاه خویش راهی هندوستان شد. لشکرکشی نادر موجب آن شد که پادشاه هند هدایا و جواهرات زیادی را به نادر اهدا کند.بخش زیادی از هدایا و غنایمی که نادر از هندوستان جمع آوری نموده بود هرگز به ایران نرسید. نادر پس از بازگشت به ایران به رسم آن روزگار بخشی از غنایم و هدایا را به حکام، امیران و پادشاهان کشورها و دیارهای اطراف ایران بخشید، مقداری از غنایم به استان امام رضا(ع) و بخشی دیگر را به سپاهیان اعطا نمود. پس از قتل نادر یکی از سردارانش به نام احمد بیگ افغان ابدالی دست به غارت جواهرات خزانه زد و بخشی از این جواهرات منجمله الماس کوه نور که بعدها (احتمالا بالاجبار) به ملکه بریتانیا اهدا شد هر گز به ایران باز گردانده نشد .
.از آن پس تا زمان قاجاریه ، باقیمانده خزاین تغییرات چندانی نیافت . در دوران قاجار مجموعه جواهرات ، گردآوری وضبط شد و تعدادی از آنها بر تاج کیانی ، کره جواهر نشان ، تخت نادری سوار، تخت طاووس (تخت خورشید) نصب گردید و در کاخ گلستان نگهداری میشد. دو گوهر دیگر ، یکی فیروزه که از سنگهای قیمتی ایرانی است و از معادن نیشابور استخراج می گردید و دیگری مروارید که از خلیج همیشه فارس صید می شد ، به تدریج به مجموعه اضافه شد .
با روی کار آمدن رضا شاه پهلوی، جواهرات سلطنتی به زیرزمین کاخ مرمر منتقل شده در سال ۱۳۱۶ و پس از تکمیل ساختمان بانک ملی ایران قسمت عمده این جواهرات به موزه بانک ملّی منتقل و پشتوانه اسکناس گردید. بعدها این جواهرات به عنوان وثیقه دولت بابت بدهی به بانک قرار گرفت. در زمان جنگ تحمیلی ، این گنجینه نفیس و بی نظیر به همت کارکنان متعهد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران حفظ گردید.
پرسشی که نمیتوان به آن جواب داد : بهای این مجموعه چقدر است ؟
هیچکس جواب این سوال را نمی داند ، زیرا در این مجموعه گوهرهایی هست که در جهان نظیر ندارد ، در پاسخ به این سوال فقط میتوان گفت : مجموعه جواهرات ملی ایران از لحاظ هنری ، تاریخی و منحصر به فرد بودن در شرایطی است که حتی زبده ترین کارشناسان و ارزیابان جهان هم نتوانسته اند ارزش واقعی یا تقریبی آن محاسبه کنند.
این گنجینه نفیس و بی مانند با گذشته پر فراز و نشیب خود از قرن ها پیش به دست ما رسیده و سمبل اقتدار ، ثروت ، هنر و سلیقه ایرانیان است . اینکه شما گنجینه ای از نفایس و سنگهای گرانبها را طی دوران طولانی در کوره پر تلاطم زمان ، دگرگونی و شکل گرفته ، در پیش رو دارید . امید است با مشاهده آن به یاد آوریم که در نظام الهی جای تاج و نیم تاج در موزه است و این همه تجربه تاریخی و افتخار ملی است که باید در پاسداشت آن کوشا باشیم .
این خزانه در ساختمان بانک مرکزی ایران واقع در خیابان فردوسی تهران و در مقابل سفارت ترکیه (کوچه برلن) ، بالاتر از بانک ملی قرار دارد و بصورت موزه نیز استفاده میشود. بسیاری از جواهرات سلطنتی ایران از دوره صفوی، دورهٔ افشار، قاجار و پهلوی در این موزه به نمایش گذارده شدهاست. از جمله میتوان به الماس دریای نور، جقه نادری، تاج فرح پهلوی، تاج کیانی، کره جواهر نشان، تخت طاووس (قاجاری) (تخت خورشید) و تخت نادری اشاره کرد .
جواهرات و قطعات موجود در خزانه جواهرات ملی در قالب 36 گنجه دسته بندی شدهاند. محتویات این گنجهها بسیار متنوع بوده و بطور عمده شامل انواع زیورآلات تزئینی، انواع تاج و نیمتاج، انواع جقه (پیشکلاه)، گلدان، سرپوشهای غذا، قلیان، آینه، تنگهای مینا، شمعدان، فیروزه، شمشیر، خنجر، سپر، ساعت، قلمدان، انفیهدان، اشیای آراسته به یاقوت و لعل، تفنگ، عصا، مدال، تخت، سنجاق و گل سینه، مروارید و... است.
در زیر برخی قطعات معروف به همراه تصویر و شرح مختصر آنها آورده شده است.
تخت طاووس (تخت خورشید)
اگر روزی به کاخ گلستان رفته باشید احتمالا درصدر تالار سلام تختی زیبا در مقابل چشمان شما خودنمایی کرده است ، این همان تختی است که فتحعلی شاه قاجار بر آن می نشست و سفرای خارجی و بزرگان مملکت را به حضور می طلبید . اما این تخت گواه دروغین است ، بدلیست . این همان تختی نیست که ناصرالدین شاه دستور داد تا او را در مقابل آن عکاسی کنند . تخت اصلی در خزانه جواهرات ملی قرار دارد . همان تخت خورشید یا تخت طاووس . .
به فرمان فتحعلی شاه در سال 1216 هجری قمری، تختی عظیم و مجلل به مباشرت نظام الدوله محمدحسین خان صدر اصفهانی فرمانفرمای اصفهان با جواهر و طلای موجود در خزانه ساخته شد و به مناسبت نقش خورشید مرصعی که در صدر تخت تعبیه شده است به نام تخت خورشید معروف گردید.
تخت خورشید سالها به همان نام نامیده می شد تا اینکه فتحعلی شاه با طاووس تاج الدوله ازدواج نمود. از همان زمان به مناسبت نام او، تخت به نام طاووس مشهور شد. بعضی از ایرانیان می پنداشتند که تخت مذکور همان "تخت طاووس" هند است و با مقایسه و توصیفی که تاورنیه از تخت طاووس کرده و آنچه خود از تخت طاووس موجود دیده و استنباط کرده به این نتیجه رسیده که ادعای مدعیان باطل است و برای اطمینان و تأیید نظر خود با ناصرالدین شاه مذاکره و از ایشان استفسار کرده و مطمئن شده است تخت طاووس به امر فتحعلی شاه ساخته شده و به نام همسر او طاووس خانم، تخت طاووس نامیده شده است.
پس از درگذشت فتحعلیشاه، سالها بعد ناصرالدین شاه که در ضبط و ربط جواهر و نفایس سلطنتی، عنایت خاص داشت دستور داد تا تخت یاد شده را تعمیر کرده و تغییراتی جزئی در شکل ظاهر آن دادند از جمله اشعاری که مضمون آنها کیفیت تعمیر تخت به امر ناصرالدین شاه است، در کتیبه اطراف تخت به خط نستعلیق خوش در مصراعهای مجزا از یکدیگر روی زمینه زر، به مینای لاجوردی نگاشته شده است. این مصراع ها فعلاً مرتب و دنبال یکدیگر نصب شده است و پیداست که در تعمیر بعدی آنها در جای خود نشاندهاند. تخت مذکور تا سال 1360 در تالار کاخ گلستان نگهداری می گردید. در تاریخ 17/6/1360 به خزانه جواهرات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران انتقال یافت تا همواره با توجه به تجانس این تخت با جواهرات موجود در خزانه (موضوع قانون سال 1316 شمسی) نگهداری شود.
تزئینات و جواهرات بکار رفته در لبه های تخت