بنام خدا
روستای عنصرود ، همسایه دیوار به دیوار کندوان ، روستایی پلکانی و زیباست .این روستا به علت دارا بودن چشمههای متعدد و آب معدنی ، دارای طبیعت ییلاقی بسیار زیبا میباشد ، همین چشمه ها باعث به وجود آمدن باغات و زمینهای سرسبز و آباد در اطراف روستا شده به طوری که روستای عنصرود یکی از سرسبزترین و آبادترین روستاهای شهرستان اسکو در آذربایجان شرقی می باشد.
روستای عنصرود در ۲۰ کیلومتری بخش مرکزی شهرستان اسکو واقع شدهاست که از شمال به روستای ذیجناب از جنوب به روستای کندوان و از غرب به روستای آمقان و از شرق به کوه های سهند میرسد. شغل اصلی مردم روستا کشاورزی و دامداری و قالی بافی میباشد.
آسانترین راه برای رفتن به روستای عنصرود چنین است: از جاده آذرشهر - تبریز به شهر اسکو رفته و از جاده داخل شهر که به سمت کندوان میرود ، طی مسیر کرده و بعد از پیمودن چند کیلومتر به دو راهی میرسیم که یکی به کندوان و دیگری به عنصرود میرود . جاده منتهی به عنصرود بسیار زیبا و سرسبز است به طوری که در منطقه شروع به ویلا سازی کرده اند .
روستای عنصرود به علت سرسبزی و آبادانی یکی از قطب های تولید گل محمدی در آذربایجان شرقی می باشد و به همین خاطر پرورش انبوهی از گلهای محمدی یکی از عوامل شهرت آن و حضور گردشگران در ایام تابستان به شمار میرود. وجود گلهای محمدی در این روستا علاوه بر زیبا کردن چهره روستا، در تولید عمده و فروش انواع عرقیات و مربا و شربت موثر است و طبیعت روستاهای آذربایجان شرقی و آب و هوای چهار فصل و مساعد آن، زمینه تولید و پرورش انواع مواد خوراکی گیاهی و میوهها را به عنوان زمینهای اثرگذار در جذب گردشگر، در این استان فراهم کردهاست. جشنواره یک روزه گل محمدی همه ساله در روستای عنصرود شهرستان اسکو با هدف معرفی جاذبههای طبیعی و تاریخی استان و با حضور علاقهمندان، گردشگران و مدیران ارشد کشوری، استانی و منطقه همراه با برنامههای متنوع فرهنگی و هنری توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی با همکاری فرمانداری شهرستان اسکو و سازمان جهاد کشاورزی آذربایجان شرقی برگزار میشود .
آبیاری باغات عنصرود از چشمههای ـ چوپان بلاغی ـ پری بلاغی ـ واز آغ بلاغ تامین میشود معروف ترین این چشمه ها اغ بولاغ بوده و دارای اب بسیار زلال و گوارا میباشد که در سفر به روستا حتما باید از آن دیدن کنید. برای رفتن به این چشمه باید از داخل روستا به سمت راست و به سمت رودخانه رفته و اگر ماشین مناسب راه کوهستانی نداشتید، ماشینتان را در پارکینگ اطراف رودخانه پارک کرده و با لذت بردن از طبیعت و مسیر ، بعد از حدود نیم ساعت راهپیمایی به چشمه آغ بلاغ میرسید. زمانی که ما به این روستا رفته بودیم، در عصر یک روز بهاری نیمه دوم اردیبهشت بود و هنوز برف زمستانی و شکوفه های تازه از راه رسیده ی بهاری باهم همنشین بودند. هوای بهاری دلچسب بود و روی چشمه نیز برف هنوز مانده بود و با اینکه نزدیک غروب بود و ما باید سریع برمی گشتیم، تنگی وقت، نتوانست ما را از لذت سرسره بازی بر روی برف منصرف کند. زمینهای سرسبز اطراف این روستا در فصل بهار و تابستان به علت دارا بودن هوای سالم و محیط پاک پذیرای مهمانها و گردشگران میباشد.
این روستا دارای مکانهای دیدنی ، باستانی و تاریخی همچون قلهای دقیانوس و مسجد صخرهای و حمام صخرهای و سلطان داغی می باشد .مسجد صخرهای روستای عنصرود که لقب بزرگترین مسجد صخره ای ایران را به خود گرفته است ، یکی از 15 اثر آذربایجان شرقی است که مدتی قبل به عنوان یک اثر ملی به ثبت رسید. ورودی این مسجد به گونه ای تعبیه شده که کاربری ابتدایی مسجد در آن بعید به نظر می رسد، اما طبق گمانه زنی ها و شواهد به نظر می رسد مسجد صخره ای عنصرود پیش از این، مکانی مقدس و جایی شبیه نیایشگاه بوده که پس از اسلام به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفته است. کرانی بودن بنا موجب شده است مسجد با کمترین امکانات گرمایشی و سرمایشی برودت هوا را تغییر داده و در زمستان ها گرم و در تابستان ها هوایی خنک داشته باشد.
این مسجد دو ورودی جداگانه برای خانم ها و آقایان و مکان هایی برای قرار دادن جانماز و مهر و چادر شب بانوان دارد و اگر گذارتان به عنصرود بیفتد، می توانید لذت نمازخواندن در دل سنگ ها را هم تجربه کنید. مردم عنصرود هم اهمیت این مسجد را درک کرده اند و بسیاری از رسوم و آیین های بومی و مذهبی خود را در این مسجد به جا می آورند، آنها در اولین روز زمستان در مسجد عنصرود تجمع و شروع به ختم قرآن می کنند. به طوری که آخرین سوره های کلام الله در لحظات تحویل سال نو در این مسجد قرائت می شود.
خوشبختانه این بنا در وضعیت پایداری به سر می برد و با توجه به صخره ای بودن، نیاز به مرمت ندارد و کمتر در معرض آسیب بوده است. حتی رطوبت، فرسایش و نازک شدن تدریجی دیواره ها در دوره های اخیر روی بنا تاثیرگذار نبوده است.
پ.ن1: منبع برخی مطالب این پستیکی پدیاست.
پ.ن2: خوشبختانه و در کمال ناباوری طبیعت این منطقه هنوز با پلاستیک و بطری های یکبار مصرف و... آلوده نشده و به ندرت چنین مواردی مشاهده می شود. این منطقه هنوز لذت تماشای زیبایی و شکوه طبیعت را به انسان هدیه می دهد و عمیقا امیدوارم هرگز پای ویرانگران محیط زیست به اینجا باز نشود.
برای دیدن عکس های بیشتر ، لطفا اینجا کلیک کنید.
بنام خدا
شهرستان میانه که در استان آذربایجان شرقی واقع شده ، یکی از شهرستان های بزرگ از نظر وسعت و کوهستانی استان می باشد و به همین علت این شهرستان دارای روستاهایی است که در دل کوه واقع شده اند و به خاطر عبور رود قزل اوزن، شمار روستاهای نزدیک این رود نیز فراوان است. روستای کهبنان ( ماسوله میانه)، روستایی پله ای ، واقع شده در دامنه کوه است که دارای طبیعتی زیبا و بکر و خانه هایی دیدنی و دارای معماری کهن می باشد. این روستا به غیر از ویژگی پله ای بودن، در کنار تقاطع دو رود قزل اوزن و رودی که از میان روستا می گذرد، قرار دارد.
روستای کهبنان دارای قدمتی طولانی است و ساکنان قدیم آن احتمالا به خاطر کمبود زمین مجبور به استفاده از سطح تخته سنگ های بزرگ برای ساختن مسکن بوده اند. یکی از این خانه ها که در بلند ترین نقطه روستا قرار دارد به شکلی نماد این روستا می باشد و دیگر منازل قدیمی روستا نیز در اثر بی توجهی مسئولین امر در حال تخریب می باشد و بدین علت مردم این روستا در پایین کوه ساختمان های جدیدی احداث کرده اند و یا از این منطقه رفته اند.
در مورد این روستا مطالب زیادی نتوانستم پیدا کنم برای همین به سفرنامچه خودمان به این روستا بسنده میکنم. به همراه خانواده در تعطیلات عید 95 برای عید دیدنی یکی از اقوام به شهر میانه رفته بودیم. یک بعد از ظهر نسبتا سرد ولی دل انگیز برای دیدن طبیعت نو شده در بهار بدون مقصد خاصی خانه را ترک کردیم. من و برادر خانمم که در ماشین جلویی بودیم تصمیم گرفتیم به روستایی در نزدیکی شهر - که تابستان گذشته یک بازدید کوتاه دونفره از آن داشتیم- برویم. البته ناگفته نماند که سرنشینان ماشین دوم بی خبر از انتخاب زودهنگام و یک جانبه مقصد از طرف ما در طول مسیر مدام در حال تعجب و احتمالا غر زدن بودند از این بابت که چرا با وجود این همه مناظری که از کنارشان می گذریم جایی توقف نمیکنیم تا بساط پیک نیک را بچینیم.
برای رفتن به این روستا، در جاده خلخال - میانه به راه افتادیم. در این جاده به نصب تابلو اعتقادی نداشتند برای همین در دو راهی قبل از کهبنان در یک پیچ به راست پیچیدیم و بعد از طی مسافتی -البته زیبا و دیدنی- به پلی که بر روی رودخانه احداث شده بود رسیدیم ولی از آنجایی که مسیر کمی نا آشنا بود از کسانی که در کنار رودخانه برای تفریح آمده بودند، پرسیدیم و گفتند که از دو راهی دوم باید می رفتیم، برای همین ما دوباره به مسیر اصلی برگشتیم در راه از پستی و بلندی های بسیار ، مسیر کنار رودخانه ، دست انداز فراوان و صخره ای عظیم و ترسناک که با جاده سالیان دراز همسایه بود، گذر کردیم تا بعد از طی کردن حدودا 30 کیلومتر، به دو راهی مورد نظر - که تابلوی سد شهریار در کنار ان نصب بود -رسیدیم.
بعد از گذر از کنار رودخانه، آرام آرام و با شیب ملایم بالا رفتیم، در طول مسیر و گذر از دره ای زیبا به رود کوچکی که از داخل آن و بین درختان و سنگها و سنگفرش جاده راهش را به سوی رود قزل اوزن ادامه می داد رسیدم ولی به علت نزدیکی غروب آفتاب و ترس از به موقع نرسیدن به روستا، از لذت نشستن و خوردن چای و تنقلات صرف نظر کردیم ( البته در راه برگشت نتونستیم از خیر آن بگذریم).
دوباره بعد از طی مسافتی به سد شهریار که هنوز آبگیری نشده بود رسیدیم، در مسیر روستا و گذر از سد، باید از دو تونل کوچک و طویل عبور میکردیم ، که خود این تونل ها علاوه بر مناظر بالای سد و رودخانه، از جاذبه های مسیر بود. بعد از خروج از تونل دوم روستا تقریبا معلوم بود. قسمتی از روستا به زیر سایه کوه رفته بود.
در نزدیکی روستا به دو راهی میرسیم که یکی از راه ها از کنار رود قزل اوزن به روستا می رسد و می توان با ماشین به داخل روستا رفت و از راه دیگری می توان از یک مسیر باریک ولی زیباتر تا نزدیکی روستا رفت. ما هم از راه دوم رفتیم و ماشین را در آخر راه پارک کردیم و از یک کوچه باصفا به داخل روستا رسیدیم.
برای رسیدن به خانه های قدیمی و بالای صخره ها، از پل داخل روستا که بر روی رودی صاف و زلال که از سمت خلخال می آید، گذشتیم و کوچه روبروی آن را که شیبی نسبتا تند داشت بالا رفتیم. وقتی به بالای روستا رسیدیم، با صحنه متفاوتی روبرو شدیم. از یک طرف وجد و شور دیدن مناظری زیبا از روستا و اطراف آن و قدرت خالق بی همتا در آفرینش این مناظر بی نظیر و از طرفی اندوه از اینکه در اثر بی توجهی ها، خانه های تاریخی این روستا در حال ویرانی بود، حس متناقضی ایجاد می کرد. خیلی دور نیست روزی که حسرت این را خواهیم خورد که چرا در حفظ و نگهداری این آثار نکوشیدیم.
ویرانی خانه های تاریخی روستا
مردمان این روستا هنوز از نفت برای گرمایش استفاده میکردند در حالی که زمستان های این منطقه سخت و خشن می باشد و در زمستان تعداد خانوارهای مانده در روستا کم می شود. شمار زیادی از جوانان این روستا به علت نبود شغل مثل اکثر روستاهای دیگر به شهرها و تهران مهاجرت میکنند.
برای دیدن عکس های بیشتر ایجا کلیک کنید.
سلام
باغ نگارستان از بناهای قدیمی تهران است . این مجموعه بخشی از باغ نگارستان است که در زمان آقامحمدخان قاجار ایجاد گردیده است . در دوره فتحعلی شاه قاجار نیز دستور ساخت کاخ یا قصری در میان آن با هدف ایجاد یک مرکز ییلاقی - حکومتی در خارج از دارالخلافه تهران ، در سال 1222 هجری قمری (1187 ه.خ.) صادر گردیده است . حدود ۴ تا ۶ سال بعد ، ساخت آن به پایان رسیده است . در اصلی و بزرگ آن هم در میدان بهارستان فعلی واقع شده بود. باغ نگارستان به روزگار آبادانی یکی از بزرگترین، نامورترین و زیباترین کاخ ها و باغ های تهران به شمار می آمد .
باغ نگارستان دارای خیابانبندی منظم، درختکاری و گلکاری درخور توجهی بود.در این باغ، بنایی به شکل هشت گوش با شاهنشینهایی به سبک دوره زندیه ساخته و با گچبریهای زیبایی تزیین شد تا نظر شاه را جلب کند. این قصر ـ باغ در روزگار اولیه خود دارای وسعت زیادی بوده ، به گونهای که طبق اسناد قاجاری دروازه جنوبی آن در ضلع شمالی میدان بهارستان واقع بوده و از طرف شرق به دروازه شمیران و از طرف غرب به خیابان صفیعلیشاه منتهی میشده است. در سمت جنوبی این قصر میدان بزرگی بود که در روزهای عید قربان، مراسم شتر قربانی در آن انجام می گرفت .
یکى از اقامتگاه هاى محبوب فتحعلى شاه، کاخ نگارستان بوده است. این کاخ که بر اساس پلان باز ساخته شده بود، شامل سه ساختمان جداگانه، یعنى یک کوشک گنبددار، یک اتاق پذیرایى هشت ضلعى و یک اندرونى به شکل سازه اى مستطیلى که دور تا دور حیاط اندرونى قرار داشت، همه ى این ساختمان ها درون باغى از درختان تبریزى و گل سرخ قرار داشتند.
در سال 1261 ه . ق کاخ و باغ با کم آبی مواجه شد ، به فرمان محمدشاه از رود کرج تا شهر تهران که هفت فرسنگ فاصله داشت، نهری بزرگ با مخارج گزاف به طرف شهر جاری کردند، که ابتدا باغ نگارستان و سپس باغ لاله زار از آن سیراب می شد.
بنجامین که در زمان قاجاریه سفیر امریکا در تهران بوده و از کاخ و باغ نگارستان دیدن کرده بود ، می نویسد: این کاخ از بناهای تماشائی تهران است که آقامحمدخان قاجار بنا کرده و فتحعلی شاه آن را توسعه داده است.
این بنا دارای دو عمارت عالی به نامهای دلگشا و تالار قلمدان داشت. اتاقهایی با درهای چوبی و دو تالار بزرگ در طرفین ساختمان مرکزی این باغ وجود دارد. این باغ دارای 64 اتاق، چهار تالار، کتابخانه با چهار سالن و 600 متر زیربنا است. تالارها با آینهکاری، نقوش طلایی و چلچراغهای باارزش مزین شده و تابلوهای آن بهدست هنرمندانی چون میرزا جانی نقاش، میرزا بابا نقاش و عبدالله خان نقاشباشی کشیده شدهاست.
این باغ محدود است از مغرب به خیابان صفیعلیشاه، از مشرق به خیابان دروازه شمیران، از جنوب به میدان بهارستان و از شمال به خیابان آتشکده (علائی) و محل سابق دانشکدهٔ ادبیات است. در قسمت جنوب غربی آن ساختمان سازمان برنامه قرار دارد.
علت نامگذاری این مجموعه به «باغ نگارستان» به دلیل وجود نقاشی ها و نگاره های متعدد از فتحعلی شاه و درباریان او در ساختمان های مختلف بوده است ، گرچه امروز اثری از بناهای آن قصر برجای نمانده است اما هنوز بدین نام شهره است .اکنون از مجموعه بناهای کاخ نگارستان دوره قاجاریه تنها حوضخانه آن در محوطه وزارت فرهنگ و ارشاد برخاست، که به "موزه هنرهای ملی" اختصاص دارد.
این بنا در زمان ساخت خارج از تهران قرار داشت، اما در سال 1284 ه.ق. با اجرای طرح توسعه شهری ناصرالدین شاه ، باغ نگارستان وارد محدودهء شهر تهران و در داخل حصار جدید قرار گرفت ، و پس از بنای کاخهای صاحبقرانیه و سلطنتآباد، این باغ در اختیار نهادهای حکومتی قرار گرفت .
در 1304 ه.ق. این باغ به مدت یک سال به وزارت عدلیه اختصاص داده شد. در زمان مظفرالدین شاه، پس از سفر به فرنگ و بازدید از مدرسه فلاحت امپراتوری در مسکو، اولین مدرسهٔ فلاحت ایران با استخدام داشر بلژیکی در این باغ دایر شد. کمی بعد در بناهای جنوبی باغ، مدرسهٔ مستظرفه در زمان وزارت ابراهیم حکیمالملک تحت ریاست کمالالملک تأسیس شد.
با گذشت زمان از آن جا که این باغ دیگر جزو بناهای سلطنتی نبود، رو به ویرانی رفت تا این که در سال 1307 هجری خورشیدی، وزارت معارف در این محل سه بنای بزرگ ساخت و به دارالمعلمین عالی اختصاص داد. برای این کار از معمار و مهندس مهاجر روس؛ الکسی مارکف کمک گرفته شد. سپس با رعایت اصول معماری ایرانی، نقشهٔ تبدیل عمارت به دارالمعلمین تهیه گردید. باغ نگارستان نیز به دست سید علیاکبر باغبان طراحی شد. دبیرستان علمیه نیز تا سال 1311 ه.خ. در یکی از این سه بنا دایر بود. با تأسیس دانشسرای عالی در خرداد 1311 ه.خ. تمام بناها به این دانشسرا اختصاص یافت.
در 1315 ه.خ.، کتابخانهٔ باغ ساخته شد که معاونت آن را پروین اعتصامی بهعهده داشت. در 1335، مؤسسه لغت نامه دهخدا، کلاسهای زبانهای خارجی، جغرافیا و کلاسهای عمومی دانشکده ادبیات دایر شد. در 1337 نیز مؤسسه تحقیقات اجتماعی در این مکان آغاز به کار کرد.
از 1341 تا 1370ه.خ.، دانشکده علوم اجتماعی در این محل دایر بود و پس از انتقال آن، زمانی که در 1371 قصد واگذاری و تخریب آن را داشتند، دکتر روحالامینی مقالهای با عنوان حسب حال در روزنامه اطلاعات نوشت و به واگذاری و تخریب آن اعتراض کرد. این محل نزدیک به دو سال متروکه بود تا این که در آبان 1374 دکتر حسن حبیبی، معاون اول رئیس جمهور وقت، از این مکان دیدن و یکی از کارشناسان میراث فرهنگی به نام مهندس دانشور را برای تهیه نقشه و بازسازی باغ معرفی کرد. او نیز با هماهنگی دانشگاه، نقشه اولیه را به دست آورد و تغییرات انجام شده را اصلاح کرد .
در طول بیش از نیم قرن ، تعداد زیادی از شخصیت های علمی ، هنری و ادبی کشور چون : ملک الشعرای بهار ، کاظم عصار ، علی اکبر دهخدا ، بدیع الزمان فروزانفر ، پروین اعتصامی ، علی نقی وزیری ، جلال الدین همایی ، سعید نفیسی ، محمود حسابی ، ابراهیم پور داوود ، غلامحسین صدیقی ، پرویز خانلری ، محمد معین ، محمد ابراهیم باستانی پاریزی ، علی محمد کاردان و ... در این مجموعه تاریخی به تحصیل و تدریس علم پرداخته اند . با تصویب قانون تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 خورشیدی در مجلس شورای ملی ، بخشی از کلاس های درس دانشگاه تهران در این محل دایر شد و از سال 1325 به بعد ، برخی از دانشکده ها و موسسات به محل امروزی دانشگاه تهران منتقل شد . از سال 1335 این بنای عظیم به موسسه لغت نامه دهخدا ، موسسه جغرافیا ، موسسه زبان های خارجی و کلاس های عمومی دانشکده ادبیات اختصاص یافت و در سال 1337 خورشیدی به همت دکتر غلامحسین صدیقی به موسسه تحقیقات علوم اجتماعی و تعاون واگذار گردید .
پس از انتقال موسسه تحقیقات علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران به محل امروزی خود ، این مجموعه برای راه اندازی موزه تاریخ و مفاخر دانشگاه تهران در نظر گرفته شد .
موزه کمال الملک
موزه مکتب کمالالملک یکی از قسمت های دیدنی باغ نگارستان به حساب می آید. می توانید با قدم زدن در ساختمان اصلی باغ، آثاری از کمالالملک و شاگردان او چون حسنعلی وزیری، اسماعیل آشتیانی ابوالحسن صدیقی و . . . را ببینید. این موزه تحت عنوان مکتب کمالالملک افتتاح شدهاست. اصطلاحی که برای توصیف آثار شاگردان کمالالملک به کار میرود. بعضی از نظریه پردازان هنر، این اصطلاح را چندان دقیقی نمیداند و معتقدند که شاگردان کمالالملک از لحاظ دانش، توانایی فنی، انتخاب اسلوب و موضوع کار یکسان عمل نمیکردند.
افتتاح این موزه موقعیت مناسبی برای بیشتر دیدهشدن آثار او است. کمالالملک مدتی به اروپا سفر کرد و به مطالعه آثار هنرمندانی چون رافائل و رامبراند پرداخت. او به شدت تحت تاثیر هنر دورههای رنسانس و باروک قرارگرفت و نتیجه آن تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه در ایران و شروع آموزش آکادمیک نقاشی در آنجا بود.
در این مدرسه بیش از هرچیز بر طراحی تاکید میشد، چون آن را پایه هنر نقاشی میدانستند. همین موضوع باعث شد که شاگردان این مدرسه دقت بالایی در خلق آثار رئالیستی خود داشتهباشند.مکتب کمالالملک
استاد محمد غفاری معروف به کمالالملک از چهرههای تابان هنر ایران به شمار میآید. تحولی که او با هنر خویش پدید آورد، چنان تأثیری در جامعه به وجود آورد که شخصیتش به زودی و در فرهنگ مردم، به مثابه یک اسطوره ملی جلوهگر شد و شاید به از همین دلیل است که امروزه در کمتر شهر و دیاری نام او الصاق شده به عنوان یک خیابان، مدرسه و یا آموزشگاه نباشد.
استاد کمالالملک در سال 1290 شمسی مدرسه صنایع مستظرفه را در باغ نگارستان بنیان گذاشت و با وجود سختیهای که پیش رو داشت، به جذب و تربیت شاگردان پرداخت. حسب جذبه شخصی وی، اغلب شاگردانش به مراتب عالی از هنر ارتقا پیدا کردند و در دنباله، به مدت نیم قرن شیوه و روش استاد خود را پایدار نگاه داشتند و همین استادان، با تدریس در دانشگاه و هنرستانهای تجسمی، حکم معلمی بر کسانی یافتند که هنر جدید ایران را در سالهای بعد راهبردی نمودند. رویین پاکباز در کتاب دایرۃالمعارف هنر و در ذیل مدخل «مکتب کمالالملک» مراتب کیفی این ژانر هنری را اینگونه توصیف میکند.
«مکتب کمالالملک اصطلاحی است برای توصیف آثار شاگردان کمالالملک و پیروان راه و روش او. آشتیانی، وزیری، حیدریان، شیخ، یاسمی، محمود اولیا، علیاکبر نجمآبادی، یحیی دولتشاهی، محسن سهیلی صدیقی، محسن مقدم، فتحالله عبادی، رضا شهابی، مارکار قرابگیلان، صمیمی، مصطفی نجمی و چند تن دیگر در این مکتب جای دارند. شاید بتوان نام رسّام ارژنگی و میرمصور ارژنگی - که در روسیه آموزش دیدند و در تبریز به تدریس پرداختند - و نیز علیاصغر پتگر جعفر پتگر، و هوشنگ پیمانی را هم بر آن فهرست افزود؛ ولی علی رخساز و علیاکبر صنعتی از این جمع تا اندازهای متمایز هستند.
اینان - به پیروی از کمالالملک - کمال مطلوب خود را در هنر رافائل، تیسین، روبنس و رمبرانت میجستند؛ اما در عمل، راه هنر آکادمیک سدة نوزدهم اروپا را دنبال میکردند. بنابراین، آمیختهای از کلاسیسیسم سطحی و ناتورالیسم آشکار همراه با نوعی احساساتیگری شبه رمانتیک را در کارشان میتوان دید. اغلب آنها در دبیرستانها، هنرکدهها، و آموزشگاههای خصوصی به کار تدریس مشغول بودند، و حتی دست به انتشار کتابهای راهنمای نقاشی و طراحی میزدند. به طورکلی، «مکتب» آنها در مدتی بیش از 70 سال، هنر معاصر ایران را زیر نفوذ داشت و هنوز هم نقش مهمی در هدایت فرهنگ و سلیقة هنری عمومی ایفا میکند (نکته آنکه، از میانه سدة نوزدهم جریانهای همانندی با وسعت و قدرت نفوذ و پایداری متفاوت در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی پدید شدهاند که غالباً با گرایشهای نو مخالف بودهاند).
اگرچه تعصب در پیروی از اصول و میثاقهای سنت طبیعتگرایی اروپایی، وجه مشترک تمامی پیروان کمالالملک است؛ اینان به لحاظ دانش، توانایی فنی، و انتخاب اسلوب و موضوع کار یکسان نیستند. تقریباً همه اینها در موضوعهای تکچهره، طبیعت بیجان، و منظره کار کردهاند؛ و نیز جملگی تمایلی به مردم نگاری از خود نشان دادهاند. ولی در این میان، برخی ویژگیها را نیز میتوان تشخیص داد (مثلاً: لطافت سایهروشنکاری وزیری، استحکام طراحی شیخ، قلمزنی آزاد اولیا، تنوع اسلوب شهابی و حساسیت اجتماعی پیمانی و صنعتی). به نظر میرسد که آگاهی و درک هنری در حیدریان و صدیقی عمیقتر است؛ و شاید همین امتیاز باعث میشود که آنهاـ دست کم در برخی آثارشان- از حدود این مکتب فراتر روند.»
مجموعه شاگردان استاد کمالالملک، بالغ بر 70 تن میشوند که بیش از 50 نفر آنان، به مراتب والای هنر دست یافتند. خوشبختانه سازمان زیباسازی تاکنون موفق به خرید تعدادی اثر از مهمترین آثار شاگردان برجسته مکتب کمالالملک شده که البته این آثار منحصر به دو نسل از پیروان این مکتب میباشد که بخش عمده آن شاگردان مستقیم استاد و بخش دیگر را شاگردان مدرسه کمالالملک (نسل دوم) شامل میشوند.
اسامی هنرمندانی که آثارشان در این مجموعه گرد آمده، به این شرح است: ابوالحسن صدیقی/ آرشاک/ اسکندر مستغنی/ اسماعیل آشتیانی/ جعفر پتگر/ جمشید امینی/ حسنعلی وزیری/ حسین شیخ/ حسینعلی مؤیدپردازی/ رسام ارژنگی/ رضا شهابی/ رضا صمیمی/ غلامعلی سیف ناصری/ شوکتالملوک شقاقی/ صدرالدین شایسته شیرازی علی اصغر پتگر/ علی رخساز / علی کریمی/ علی محمودی/ علیاشرف والی/ علیاکبر صنعتی/ علیاکبر نجمآبادی/ علیاکبر یاسمی/ عباس کاتوزیان/ علیمحمد حیدریان/ عفتالملوک شقاقی/ مارکار قرابگیان/ محسن سهیلی/ محمدعلی فروغی/ محمود اولیا/ مصطفی نجمی/ مهدی تائب/ مهدی سجادی/ میرمصور ارژنگی/ میشا (میکائیل) شهبازیان/ ناصر شهبازی/ هادی تجویدی/ یحیی دولتشاهی/ دوستعلی معیرالممالک و هوشنگ پیمانی.
بدیهی است گردآوری چنین مجموعهای، بودجه قابل ملاحظهای را میطلبید، اما با توجه حسن نظر خانواده و بستگان این هنرمندان- برای تشکیل موزهای با این عنوان- این امکان حاصل شد که آثار در حداقل مبلغ ممکن خریداری و به مجموعه سازمان زیباسازی تحویل گردد. همراهی معاونت فرهنگی دانشگاه تهران در این رویداد مهم و با در اختیار گداشتن یکی از عمارتهای باغ نگارستان برای دایر و اداره نمودن آن، امکان تأسیس موزه را به بهترین نحو فراهم آورد.
هنرجویان این مدرسه رشد بسیار سریعی در کسب مهارت لازم برای نقاشی داشتند. مثل اسماعیل آشتیانی که در مدت سه سال فارغ التحصیل شد و بعدها هم مدیر صنایع مستظرفه شد. نتیجه این مدرسه نه تنها نقاشی و طراحی بلکه پیشرفت دیگر هنرهای تجسمی نیز بود. نظیر ابوالحسنخان صدیقی که گرایش به مجسمه سازی پیدا کرد و یا علی رخساز که به نقاشی موزاییکی پرداخت.
کمال الملک با وزارت معارف اختلافاتی داشت و به همین دلیل استفعا داد و به روستای حسنآباد نیشابور رفت. او به دلیل عمر طولانى خود، دوران سلطنت چهار پادشاه را دیده بود و در دربار هر چهار پادشاه نیز کار کرده بود و در سن ٩٣ سالگى بر اثر کهولت سن درگذشت.
اتفاقات تاریخی دیگری نیز در این باغ رخ داده که می توان تاج گذاری محمد شاه در این باغ بر روی تخت طاووس و کشته شدن میرزا ابوالقاسم قائم مقام، وزیر محمد شاه، در ماه صفر ۱۲۵۱ هجری قمری در زیر زمین عمارت دلگشا را نام برد.
آدرس : میدان بهارستان - پشت مترو بهارستان - خیابان دانشسرا - ابتدای خیابان شهید گودرزی (علایی سابق) - درب اصلی باغ نگارستان
برای دیدن عکس های بیشتر از باغ نگارستان اینجا کلیک کنید .
سلام
نقش رستم یکی از مهمترین و زیبا ترین مجموعه آثار باستانی سرزمین همیشه جاوید پارس می باشد که آثار مهمی را از دوران عیلام ی ، هخامنشی و ساسانی درخود نگهداشته است .دردل کوه نیز آثار بسیار عظیمی کنده اند که شهریاران هخامنشی درآنجا آرامیده اند این آرامگاه ها از راست به چپ، قبور منسوب به خشیارشا ، داریوش کبیر، اردشیر اول و داریوش دوم می باشند .دراین منطقه آثاری از سه دوره تاریخی ایران .دوره عیلامی 2000 تا 600ق.م. دوران هخامنشی 550تا 330 ق .م و دوران ساسانی 224 تا 651 میلادی برسینه کوهستان حجاری شده است نام محل یعنی نقش رستم نامی نسبتا تازه است و اصولا درزبان پارسی ( نقش ) به معنای حجاری می اید و رستم هم بزرگترین قهرمان ملی ایرانیان است و داستانهای او درشاهنامه ، که یکی از شاهکارهای ادبی ایران بلکه جهان می باشد و سروده فردوسی ،شاعر حماسه سرای ایران درقرن چهارم هجری ،جاویدان شده است . از این جهت در بسیاری از جای ها مردمان محلی نقوش باستانی را که از اصل و تاریخشان بی اطلاع بوده اند ، به رستم و دیگر قهرمانان اساطیری نسبت می داده اند .درحقیقت رستم را می توان با هر کول قهرمان اساطیری یونان همتا دانست .با خواندن کتیبه های پهلوی و میخی در آخر قرن هیجده و اوایل قرن نوزده میلادی تاریخ واقعی این آثار روشن گردید.هم چنین اکتشافات باستان شناسی دراین ناحیه در سال 1316 شمسی، 1937 میلادی توسط اریک اف- اشمیت وابسته به مرکز مطالعات ، تحقیات شرق شناسی دانشگاه شیکاگو شروع گردید قبل از او و از زمانهای قدیم این منطقه بعنوان یکی از مهمترین مناطق مقدس مورد توجه بوده است . دلیل اصی این موقعیت با شکوه طبیعی آنجا است که کوه و آب و راه در کنار هم واقع شده اند و هرگاه این سه عامل کنار هم جمع بودند ، محل آنها محترم و حتی مقدس شمرده می شد و از این رو می توان پنداشت که اینجا در زمان هخامنشیان بعنوان معتبرترین محل اجرای مراسم تشریفاتی و دینی مورد استفاده بوده است و بخاطر نگهداری قبور شاهان ، تقدس هم داشته است . بعدها ساسانیان که خود را جانشین هخامنشیان می دانستند ،تقدس آن محل را ادامه داده اند و دژ محکمی در آن محل ساخته اند که نقوش بسیار مهمی از تاجگذاری و کارهای مردانه آنها را در برداشته و کتیبه های بسیار با اهمیتی هم درانجا حجازی کرده اند.
این مطالب از نوشته های پروفسور علیرضا شاپور شهبازی که توسط پایگاه میراث جهانی پارسه - پاسارگاد و با همکاری انتشارات سفیران اقدام به چاپ کتاب راهنمای مستند نقش رستم شیراز کرده اند ، برگرفته شده است .
آرامگاه داریوش بزرگ (داریوش اول) آرامگاه در سنگ کنده شده داریوش بزرگ از مهمترین و والا مقامترین یادگارهای تاریخی ایران است. داریوش از خاندان هخامنشی و از تیره ی پاسارگاردی و از قوم پارسی و از نژاد آریائی بود. پدران وی از دیرباز بر پارس پادشاهی داشتند، و پسر عموی پدرش، کورش بزرگ و پسر او کمبوجیه، پهناورترین شاهنشاهی تاریخ را بوجود آوردند ... |
آرامگاه خشایارشا و دیگر شاهان هخامنشی در نقش رستم آرامگاه خشایارشا خشایارشا پسر داریوش بزرگ و دخترزاده ی کورش _بنیاد گذار شاهنشاهی ایران_ بود. وی در حدود 520 ق .م تولد شد و در جوانی کارهای مملکت داری را از پدر آموخت و ورزیدگی یافت، و مدتی فرمانروای بابل شد. با آنکه پسر بزرگ داریوش نبود، به احترام خون کورش و نیز شخصیت والای خودش ولیعهد پدر شد... |
بن خانه یا کعبه زرتشت در محوطه نقش رستم، روبروی کوه بنای سنگی چهار گوش و پله داریست که اصطلاحاً «کعبه زرتشت » نام گرفته است. این وجه تسمیه بسیار جدید و غیر علمی است و از صد و پنجاه سال بیشتر عمر ندارد. پیش از آن نام محلی «کرنای خانه»یا «نقاره خانه» بود، و از آغاز سده نوزدهم که اروپائیان آن را دیده اند و بخاطر اینکه درونش از دود سیاه شده بود، آنرا بنای ویژه پرستش آتش شمره اند، و چون زرتشتیان را به اشتباه آتش پرست می خواندند بنا را هم بدانان نسبت داده (آتشگاه زرتشتیان) دانستند.... |
نقوش و آثار ساسانی در نقش رستم در گوشه شرقی محوطه مقدس نقش رستم، بر سینه صخره ای که درست مشرف بر پیچ راه شولستان و قریه حسین آباد است، مجلسی از تاجگذاری اردشیر پاپکان تراشیده شده است که در شمار زیباترین و سالمترین نقوش ساسانی است و بارها توصیف و تعبیر گردیده است. علت اینکه این نقش و یک حجاری دیگر (یعنی بهرام و درباریانش= شماره 4) را بیرون از محوطه بارودار نقش رستم تراشیده اند، روشن نیست،... |
دیگر آثار نقش رستم کوه نقش رستم شیب تندی به سوی جنوب غربی دارد، و از چند متری نقش اردشیر پایکان به صورت پوزه ای درمی آید که رو به شمال می پیچد و به ناحیه شولستان می رود. در 150 متری پوزه بر سمت راست جاده دو قربانگاه از سنگ کوه تراشیده اند که شکل هرم ناقص تو گود را دارند، و یکی از دیگری اندکی بزرگتر است اما مشخصات و تزئینات هر دو یکیست، و فاصله ی آن دو از هم تنها 80 سانتیمتر است... |
نقش عیلامی در نقش رستم پیش از آمدن آریائیان به پارس، این ناحیه زیر نفوذ بومیان خوزستان بوده و از اینان آثاری در گوشه و کنار فارس و بویژه جلگه مرودشت (مانند تپه سبز در داخل شهر مرودشت، تپه ملیان یا انشان قدیم در کناره غربی جلگه ی مرودشت)بدست آمده است . این آثار نشان گر آن است که آنها مردمی با فرهنگ و در فنون و زندگی شهری پیشرفته بودهاند. یکی از آثار آنان نقش برجستهای بوده که بر سینه کوه نقش رستم تراشیده بوده اند و بعدها بهرام دوم ساسانی آنرا حک کرده و نقش خود و درباریانش را جایگزین ساخته است... |
سلام
مسجد شیخ لطف الله شاهکار بی نظیری است که معماری جهان در مقابل عظمت و زیبایی تاریخی و وصف ناشدنی آن متواضعانه سر تعظیم فرود آورده است.ساختمان مسجد طرحی ساده ، کوچک و در عین حال بسیار با شکوه و استادانه دارد این مسجد در ضلع شرقی میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالیقاپو و در همسایگی مسجد شاه واقع شدهاست. طرح این مسجد در زمانی که نقشه چهار باغ و باغ هزارجریب به مرحله اجراء در آمد ، ریخته شد و در دورانی که معماری صفویه به شکوفایی رسیده بود مورد بهرهبرداری قرار گرفت. ساخت این مسجد در نیمه اول قرن یازده هجری، در سال ۱۰۱۱ هجری قمری (۱۶۰۲ (میلادی)) و به فرمان شاه عباس اول آغاز شد و در سال ۱۰۲۸ هجری قمری (۱۶۱۹ (میلادی)) به پایان رسید. ساخت این مسجد هجده سال به طول انجامید. معمار این مسجد استاد محمدرضا اصفهانی، پسر استاد حسین بنا اصفهانی بودهاست. این مسجد بر خرابههای مسجدی که قبلاً در آن محل بوده ساخته شد.
نامگذاری این مسجد به مناسبت نام امام جماعت آن یعنی شیخ لطفالله بن عبدالکریم بن ابراهیم یکی از علمای بزرگ عصر صفوی که در زمان سلطنت شاه عبّاس به علل مذهبی از میس یکی از قرای جبل عامل لبنان مانند شیخ بهایی و برخی علمای دیگر به ایران کوچ کرده بودند و ایشان ابتدا در مشهد مقدّس اقامت گزید و در آنجا پس از استقاضه از محضر علمای ارض اقدس از جمله ملّا عبدالله شوشتری، از جانب شاه عبّاس بزرگ به خدمت آستانة رضوی درآمد و تا تاریخ فتنة ازبکان و دست یافتن ایشان بر مشهد در آن شهر مقیم بود، سپس از شرّ ایشان به قزوین پناه جست و در آنجا به کار تدریس مشغول شد؛ شاه عبّاس او را از قزوین به اصفهان آورد و از آنجا که حکومت صفوی، حکومتی مذهبی بود و به اسلام و به خصوص مذهب تشیع بسیار بها میداد، علمای آن را نیز تکریم میکرد از سوی دیگر شیخ لطفالله پدر زن شاه عباس بود. از این رو در محل زندگی شیخ، در سال ۱۰۱۱ هجری قمری در جنب میدان نقش جهان مدرسه و مسجدی را، که هنوز هم به نام او شهرت دارد، برای محلّ تدریس و اقامت و امامت وی پی نهاد و انجام این کار تا ۱۰۲۸ هجری قمری طول کشید و در حین اتمام همین ساختمان بود که شاه عبّاس در قسمت جنوبی میدان نقش جهان، که اکنون به نام میدان امام شهرهاست، طرح انشاء جامع اعظم پادشاهی یعنی مسجد شیخ لطفالله را ریخت. شیخ بنا به استفتای خود که برگزاری نماز جمعه در غیاب امام زمان را مجاز میشمرد، به اقامه نماز جمعه در این مسجد میپرداخت و مقلدان او نیز به او اقتدا مینمودند.
این مسجد در ادامه دوران صفویه به نام ملا فتح الله و بعد از آن به نام مسجد صدر (صدر یا صدرالعلما به مجتهد اعلم یا مرجع تقلید گفته میشده) نام گرفت، ولی امروزه به همان نام نام اولین شناخته میشود.
تزئینات کاشیکاری آن در داخل از آزارهها به بالا همه از کاشیهای معرّق پوشیده شدهاست. مسجد شیخ لطفالله یکی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان در ضلع شرقی میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالیقاپو واقع شدهاست. شماری از کاشیکاریهای معرق درون و بیرون گنبد و کتیبههای خط ثلث آن به خط علیرضای تبریزی عباسی است. این مسجد به علت اینکه نه دارای منارهاست و نه دارای شبستان ورودی (حیاط) و همچنین ورودی آن پله میخورد، غیر طبیعی است. عدم وجود شبستان و صحن ورودی، این مسجد را به مقتضیات تقارنی میدان نقش جهان (قرار گرفتن مسجد رو به روی عمارت عالیقاپو) که در نهایت منجر به این مسئله شدهاست که نتوان صحنی یا حیاطی رو به قبله که برای نمازگزاری استفاده شود، برای آن طراحی کرد.
سر در معرق آن تا پایان سال ۱۰۱۱ قمری هجری ساخته و پرداخته شده واتمام ساختمان و تزئینات آن در سال ۱۰۲۸ هجری قمری بودهاست. کتیبه سر در آن به خط ثلث علیرضا عباسی و مورخ به سال ۱۰۱۲ هجری است، معمار و بنای مسجد استادمحمدرضا اصفهانی بودهاست که نام او در داخل محراب زیبای مسجد در دو لوحه کوچک به این شرح ذکرشده عمل فقیر حقیر محتاج برحمت خدا محمدرضا بن استاد حسین بنا اصفهانی ۱۰۲۸ خطوط و کتیبههای داخل مسجد کار علیرضا عباسی خطاط بسیار مشهور زمان شاه عباس و باقر بنا خوشنویس گمنام آن دورهاست که نمونه خط ثلث او با خط علیرضا عباسی برابری میکند. داخل و خارج گنبد بیمانند این ابنیه که از زیباترین گنبدهای جهان به شمار میرود، از کاشیهای معرّق نفیس پوشیده شده است.
کتیبه خارجی گنبد به خط ثلث با کاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی حاوی سوره های قرآن کریم است. خطوط کتیبه های داخل گنبد مسجد را علیرضا عباسی و خطاط دیگری که شهرت چندانی ندارد و نام او استاد باقر بنا است نوشته اند. مضمون این کتیبه ها آیات قرآنی و عبارت مذهبی است.
باستانشناسان خارجی عظمت معماری این مسجد را ستودهاند. استفاده از نور طبیعی و رنگهای زیبا همه و همه از جمله ویژگیهای چشمگیر این بناست. سبک معماری این بنا به شیوه اصفهانی است. جلو خان مسجد با عقب نشستگی از بدنه شرقی میدان آغاز میشود. بعد از عبور از چهار پله به محوطه سردر میرسیم. قسمت پایینی دیوارهای این محوطه با سنگ مرمر زرد پوشیده شدهاست، سکوهای بزرگ کناری هم از همین نوع سنگ هستند. در ورودی مسجد به صورت دو لنگهاست که از چوب چنار یکپارچه ساخته شدهاند و پس از گذشت چهارصد سال هنوز پابرجا هستند. در جلوی مسجد حوض ۸ ضلعی زیبایی قرار داشته که در سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۱۸ خ برداشته شدهاست. در این زمان پوشش کف گنبدخانه از جنس گچ بوده و پنجرههای چوبی منصوب در آن روشنایی زیرزمین را تامین میکرده است.
یکی از ویژگیهای این مسجد چرخش ۴۵ درجهای است که با محور شمال-جنوب دارد که در اصطلاح، پاشنه نامیده میشود. علت وجودی این چرخش این است که در معماری ایرانی-اسلامی، مساجد به گونهای طراحی میشوند که کاربر هنگام ورود به مسجد ، کار جهت یابی از لحاظ قبله مختل نشود. در اینجا با ایجاد یک راهرو که از ابتدای مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست میچرخد بر این مشکل فائق آمدهاند یعنی اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نمای خارجی آن چنین بر میآید که دیوار جبهه آن در جهت شمال به جنوب است لکن در همین محراب دیوار بنا شده که به سوی قبله است و وقتی به عظمت این فکر پی میبریم که در بیرون مسجد اثری از کجی و زاویه به چشم نمیخورد، اما به مجرد ورود ناچاریم قبول کنیم که صحن نسبت به نمای خارجی پیچشی دارد در صورتی که گنبد کوتاه این مسجد به علت مدور بودن، جهت یا زاویه مخالفی نشان نمیدهد.
یکی از شاهکارهای بی نظیر معماری را در محراب مسجد میتوان مشاهده کرد. در این محراب کاشیکاریهای معرّق و مقرنسهای بسیار ظریفی به چشم میخورد و همچنین دو لوح داخل محراب وجود دارد که عبارت «عمل فقیر حقیر محتاج بر رحمت خدا محمدرضا ابن استاد حسین بنای اصفهان» روی آن حک شده است.
کتیبههای دیگری نیز به خط علیرضا عباسی در اطراف محراب دیده میشود که روی آنها روایتی از پیامبر اکرم و امام ششم نقل شدهاست. علاوه بر این روایات، اشعاری نیز روی کتیبهها نوشته شده که بنا به اظهار کارشناسان سرایندة آنها "شیخ بهایی" دانشمند و شاعر دورة صفوی است. خطّاط این کتیبهها نیز باقر بنّا است. محراب به خاطر رنگ تمیز و صافش، همچنین ترکیبات و خطوط هماهنگش بسیار گیراست. محراب از یک تاق دندانه دار تشکیل شده که بر فراز آن نقوش ظریف اسلیمی نقش بستهاست.
دیوار و سقف مسجد معرقاین تاق کنگرهدار از داخل دارای مقرنسهای صدفی شکل است که در انتهای آن به نقوش گیاهی زیبایی آراسته شدهاست.
علی رضا عبّاسی خطّاط و خوش نویس اوّل مسجد شیخ لطفالله کتیبة سردر مسجد و دو کتیبه بزرگ کمربندی داخل گنبد، که در قسمت پایین گنبد به خطّ ثلث سفید بر زمینة کاشی لاجوردی معرّق جلب توجّه میکند، به خط زیبای علیرضا عباسی است که از مشهورترین ثلث نویسان زمان پادشاهی شاه عبّاس اوّل به حساب میآمد. در انتهای کتیبة کمربندی اوّل، که شرح آداب ورود به مسجد از قول پیامبر اسلام (ص) است، نام علی رضا چنین آمدهاست: "کتبها علی رضا العبّاسی فی ۱۰۲۵" در انتهای کتیبة کمربندی دوّم نیز، که مشتمل بر تمام آیات سورة جمعه و سورة نصر است، عبارت ذیل نوشته شدهاست: "کتبها علی رضا العبّاسی غفر الله ذنوبه".
طرح طاووس در مرکز داخلی گنبد طراحی شده است که پرهای آن به وسیله ی نور وارد شده از طاق بالای در ورودی مسجد تکمیل میشود.
لوییس ای کان، معمار برجسته جهانی در بازدیدی که از اصفهان داشت در رابطه با شیخ لطفالله این چنین عنوان کردهاست: من فقط در عالم خیال و با جوهری از طلا و نقره میتوانم چنین اثری را تصور کنم.
پروفسور پوپ در کتاب بررسی هنر ایران نوشتهاست:
به سختی میتوان این اثر را محصول دست بشر دانست. و نیز در جایی دیگر بیان کرده: کوچکترین نقطه ضعفی در این بنا دیده نمیشود، اندازهها بسیار مناسب، نقشه طرح بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه که نماینده ذوق سرشار زیباشناسی بوده و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد. همچنین به دلیل عظمت معماری و تاریخی این بنای مذهبی ایران، تمبر مشترکی با نقش این بنا و اثری تاریخی از چین منتشر شدهاست.
دیوارهای مسجد شیخ لطف اله برای تحمل سنگینی و فشار گنبد قطور ساخته شده اند و به طوری که آن را از قسمت پنجره ها اندازه گرفته اند به یک متر و هفتاد سانتیمتر و در قسمت های اصلی به پیش از دو متر هم می رسد. کف مسجد از سطح میدان بالاتر است. در ساختمان و تزئین اژدرهای سردر و جلوخان و همچنین سکوهای طرفین سردر، مرمرهای بسیار خوب به کار رفته و بقیه قسمت های جلوخان و سر در با کاشی های خشتی الوان و معرق زینت یافته اند.