گنبد سرخ یا گنبد قرمز مراغه

بنام خدا



 شهر مراغه از قدیمترین شهرهای ایران و آذربایجان است و در تقسیم استانی یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی بوده و بعد از تبریز، بزرگترین شهر این استان می باشد.رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرند؛ باعث به وجود آمدن باغات و مزارع اطراف آن شده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است و وجود باغ های زیاد و سرسبز، بخصوص در اطراف شهرمراغه باعث شده که این شهر گویی در میان باغی بزرگ قرار گرفته باشد و اغلب خیابان‌های شهر مراغه سرسبز و پر از درختان قدیمی هستند. شهرستان مراغه در دامنه  جنوبی کوه سهند قرار دارد و به‌ دلیل کوهستانی بودن، زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدلی دارد. محدوده این شهرستان از غرب به دریاچه ارومیه و از شرق به دشت هشترود و از جنوب به جلگه میاندوآب منتهی می شود و با شهرستانهای هشترود، ملکان و بناب همسایه می باشد. منطقه مراغه میلیونها سال قبل در دوره دوم و سوم زمین شناسی، قبل از فوران آتشفشان سهند محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم الجثه بوده است. فسیلهای مکشوفه از 32 گونه پستانداران و 2 جنس پرندگان، منطقه فسیلی مراغه را به بهشت فسیلی جهان معروف کرده است. تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند. به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جزء سرزمین ماننا بوده و بنام ایالات اوئیشویش نامیده می شده است. بطلمیوس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جزء اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ربع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان به نام « فرائه تا » یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف در نیامد؛ همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان « مارآوا » یا « مادآوا » و به معنی جایگاه ماد می باشد. اوج شهرت مراغه در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان؛ مراکز علمی؛ رصد خانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. گفته می شود در زمان داریوش، آذربایجان شرقی یکی از ساتراپ های ایران و پایتخت آن شهر شیز بوده که در جنوب خاوری مراغه قرار داشته است.


 


آثار تاریخی شهر مراغه


این شهرستان با داشتن بیش از 500 اثر تاریخی ثبت شده که همگی مربوط به دوران مختلفی از تاریخ همچون دوره های ایلخانی، سلجوقی، ساسانیان، اشکانیان و دوره اوراتویی است، یکی از قطب های گردشگری و تاریخی کشور به شمار می رود.

گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد مدور، گنبد غفاریه،  برج گوی، کلیسای هوانس، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای،  مقبره آقالار (موزه سنگ‌نگاره‌ها)، رصدخانه مراغه و معابد اطراف آن

مساجد مراغه: مسجد ملا رستم، مسجد شیخ بابا، مسجد ملا معزالدین، مسجد شیخ تاج ، مسجد شجاع الدوله ، مسجد طاق ، مسجد ضریر، مسجد سردابه، مسجد سفید

کاروانسراها و خانه‌های قدیمی مراغه: سرای خواجه ملکم، سرای بزرگ ، سرای متولار، سرای خامنه، سرای صدر کبیر، خانه محمدی، خانه آصف ، خانه پیر، خانه شهابیان

موزه‌های مراغه: موزه تخصصی ایلخانی ، موزه سنگ نگاره و مقبره آقالار، موزه تاریخ طبیعی و فسیل شناسی ، موزه صحرائی فسیلها (در حال احداث)، موزه تخصصی نجوم ایران(درحال احداث)

 قلعه و غار قیزقلعه‌سی، گویجه قلعه، حمام صفوی، یخچال مرادیان، پل مردق، پل خانقاه و بیش از 45 تپه‌ باستانی 

جاذبه‌های طبیعی

 غار کبوتر (هامپوئیل)، دریاچه سد علویان، منطقه فسیل مراغه، کوه سهند، دهکده توریستی، روستاها و چشم‌اندازهای طبیعی مراغه

رودهای مراغه: رودخانه ٔ صوفی چای ، رودخانه ٔ مردق، رودخانه ٔ لیلان ، رودخانه مغانجق
چشمه‌های معدنی معروف اطراف شهر مراغه: شورسو، گشایش، ایستی‌بلاغ، قره‌پالچیق و ساری‌سو

امامزاده ها : امامزاده چکان. امامزاده سید محمد" سید عطاء الله" (ع) 



 گنبد سرخ مراغه


مراغه به شهر‌ گنبدهای آذربایجان و حتی ایران معروف است و دارای چندین گنبد و مقبره می باشد و یکی از معروف‌ترین آن‌ها، گنبد سرخ است. این گنبد که شرایط بازسازی شده بهتری نسبت به سایر گنبد‌های مراغه دارد، در حاشیه شهر و در جنوب غربی آن واقع شده و برای جلوه گری و نشان دادن زیبایی گنبد ، اقدام به ایجاد فضای سبز در اطراف آن کرده اند . گنبد سرخ اولین و قدیمی‌ترین مزار از پنج مزار بزرگ موجود در مراغه است که در میان اهالی مراغه بیشتر به گنبد قرمز شهرت دارد.
گنبد سرخ مراغه از حدود 800 سال پیش که در شمال غرب ایران ساخته شده است، این بنا در مقابل تمام حوادث پایداری کرده تا بتواند امروز با قامتی راست و استوار در مقابل ما شهادت دهد که نیاکان ما انسان های بسیار با سلیقه ای بوده‌اند و هنرشان را در همه جا و حتی در مورد ساختن آرامگاههایشان نیز بکار برده‌اند.



گنبد سرخ از ارزشمندترین بناهای دوره سلجوقی و از نامدارترین بناهای منطقه محسوب می شود که مبین شیوه معماری آن دوره است. تلفیق آجر با کاشی لعابدار برای اولین بار در معماری این بنا، دلیلی است که می توان آن را به عنوان آغازگر شیوه آذری در معماری اسلامی ایران دانست. اگر چه تقسیم بندی معماری به سبکهای مختلف در ایران چندان درست نمی باشد ولی در تقسیم بندی معماری ایران به سبکهای مختلف، با شروع ساخت این بنا دورهٔ رازی در معماری ایران به پایان رسیده و این بنا نقطهٔ عطف و شروع معماری آذری می‌باشد که تلفیق آجر و کاشی و استفاده از کاشی در تزئین بناهای تاریخی در ایران از مشخصه‌های این دوره ‌است. شیوه رازی، شیوه‌ای در معماری ایرانی و مربوط به سدهٔ پنجم تا آغاز سدهٔ هفتم (سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان) است.



آغاز کار این شیوه هر چند از شمال ایران بوده، اما در شهر ری پا گرفته است. دوره رازی را می‌توان رنسانسی برای ایران قدیم دانست که متاسفانه با حمله مغول به این کشور اکثر آثار این دوره نابود شد. معماری در این دوره مشخصات معماری گذشته را در کاربری‌های جدید به کار برد. در این دوره با فراوانی‌های انواع معماری روبرو هستیم که در آنها از معماری‌های قبل از اسلام الگو گرفته شده و ساخته گردیده‌اند. در واقع با تشکیل حکومت سامانیان در شرق امپراطوری اعراب، اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی تشکیل شد حکومت طولانی و نسبتا طولانی این دولت باعث شد نهضتی آغاز شود که به درستی از سوی بسیاری از محققین به عنوان تجدید حیات علمی و ادبی ایران دوره اسلامی نامگذاری شده‌ است که در حدود چهار قرن که با دولت سامانیان آغاز و حضیض آن با دولت خوارزمشاهیان است. معماری این دوره را می‌توان مجموعه‌ای از تمام معماری‌های گذشته ایران دانست در این زمان بود که ادبیات ایران نیز زنده گشت و فردوسی شاهنامه را برای ایرانیان به جا گذاشت که یکی از پر افتخارترین آثار ادبی ایران است. معماری نیز در این دوره با نغز کاری پارسی، شکوه و عظمت پارتی و ریزه کاری خراسانی همراه بود.

 



کارشناسان میراث فرهنگی معتقدند این بنا قبل از رصدخانه مراغه برای تعیین ماه‌های سال و ساعات روز کاربرد داشته و سوراخ‌های ایجاد شده بر ضلع‌های این بنا نشانگر این امر است. شباهت این بنا به گنبد علویان در همدان که در اواخر دوران سلجوقی ساخته شده است از نظر الگوی ساختاری قابل بیان میباشد .

به طور کلی گنبد سرخ بنایی مربع شکل، با سقفی گنبدی که بر مقرنس هایی که هنوز سالم مانده‌اند نهاده شده و متشکل از سردابه و اتاق فوقانی است. اتاق اصلی و یا شبستان که بر روی سکوی سنگی قرار دارد، بوسیله هفت ردیف پله می توان به آن دسترسی یافت . پنج پله در جلوی سکو واقع اند و پله ششم و هفتم   جزء  آستانه درگاه محسوب می شوند . دخمه یا سردابه در میان سکو واقع شده و ورودی آن سمت شرق بنا می باشد. این سردابه از داخل هیچ راهی به شبستان ندارد و تنها راه آن همان ورودی جبهه شرقی بنا می باشد. سقف سردابه برروی دیوارهای جانبی و ستون مربع شکلی که در وسط دخمه قرار دارد استوار شده است .





گذشت هشتصد سال زمان از ساخت سر در ورودی این بنا گرچه باعث کاسته شدن رنگ و لعاب آن گشته، ولی به آسانی می‌توان وضع آنرا در موقعیکه هنوز خراب نشده بود در نظر مجسم کرد. بالای در ورودی طاق نمای کوچک، یا قوس شکسته، که آن نیز از ابتکارات معماران ایران است، دیده می‌شود. نیمرخ نواری قوس بسیار مشکل و پیچیده است و قابل مقایسه با نیمرخ گوشه‌های دیوارهای بنا است. داخل این قوس با آجر تراشیده نقشی به صورت دایره‌های متقاطع بوجود آورده‌اند و برای نخستین بار کاشیهای تراشیده نیز بکار رفته است . این نقش مرکزی در داخل کتیبه‌ای که به خط کوفی نوشته شده قرار گرفته است. متن کتیبه نیز در آجر تراشیده شده و چون کم رنگتر از زمینه آن است به خوبی نمایان گردیده.


 

ورودی گنبد سرخ که به سوی شمال بازمی شود و شامل درگاه بلند و زیبایی است که آجرکاری پر نقش و نگار ظریفی همراه با کاشی های فیروزه ای که تازه در معماری سلجوقی متداول گشته بود زینت یافته است. در داخل دو لچکی که در بالای قوس شکسته قرار دارد از کاشی های فیروزه ای استفاده کرده با ترکیب آن با رنگ قرمز آجر نمای گنبد سرخ را مبدل به یک صفحه مینائی شبیه به صفحات کتب مصور هم دوره خود نموده است اطراف این آجرکاری را کتیبه ای به خط کوفی احاطه نموده که متن آن چنین است : "امربینا هذه القبه الامیر الرءیس العالم فخرالدین عمادالاسلام قوام آذربایجان ابوالعز عبدالعزیز بن محمود بن سعد یدیمالله علاه "بربالای آن کتیبه ای افقی به خط کوفی مشاهده می شود که متضمن تاریخ بنای کتیبه می باشد :"بنی المشهد فی الحادی عشر من شوال سنه اثنین و اربعین و خمساءه"مجموعه این تزئینات معقلی و آجرکاری و کتیبه ها و نقش و نگارهای گوناگون جلوه خاصی به بنا بخشیده است .



بر اساس کتیبه جبهه شمالی نام بانی بنا و تاریخ احداث آن و بر اساس کتیبه غربی نام سازنده آن را می توان مشاهده کرد . حاصل و جمع بندی استخراج از این کتیبه ها را می توان چنین بیان کرد : بنای گنبد سرخ در سال542 هجری قمری به دستور عبدالعزیز بن محمودبن سعد رئیس آذربایجان (این شخص یکی از امیران سلسله کوچک احمدیلی است که در این عصر بر مراغه حکمرانی داشتند و همیشه مدعی حکومت تبریز نیز بوده‌اند. علی‌رغم آن که این خاندان بسیار گمنام است،‌ می‌دانیم که در سال 542 ، بزرگ این خاندان یعنی «حاکم مراغه»، آق‌سنقر دوم بوده است.) و بوسیله بنی بکرمحمد بن بندان بن المحسن معمار ساخته شده است . هیچ کتیبه و نوشته ای مبنی بر مقبره بودن بنا در دست نیست. بنابراین می توان آن را به عنوان یک برج یادمان تلقی کرد. کتیبه های گنبد سرخ از نظر زیبایی و تناسب به پای کتیبه های برج سلطان مسعود در غزنه (508 هجری) نمی‌رسد ولی با این حال برای اینکه تمام مطالب مورد لزوم در بالای سر در جای داده شود سلیقه و ذوق زیادی بکار برده شده است.


 


بعد عبور از ورودی بنا، شما وارد مکانی جالب خواهید شد که سقف بسیار زیبایی نیز دارد. قسمت داخلی بنا به صورت فضای مربع شکل است که سه ضلع آن هر کدام دو طاق نما همانند نمای خارجی تعبییه شده است. داخل بنا با اندودی از گچ پوشیده شده و بر آن هیچ اثری از نقاشی و یا گچ‌بری دیده نمی‌شود ولی در گذشته در طول گنبد کتیبه ای گچبری شده مزین به آیات قرآنی بوده که به مرور زمان ازبین رفته است . چهار روزنه در چهار طرف بنا و نیز روزنه ای در مرکز گنبد، نور فضای داخلی را تامین می کند .سنگفرش شبستان اصلی هنوز وجود دارد. پوششی است مرکب از سنگهای مستطیلی. آرایش این قسمت منحصر است به طاق‌نماهای دوقلو با ستون‌های کوچک مشابه طاق‌نماهایی که سه ضلع از اضلاع خارجی بنا را آذین کرده است.داخل بنا کاملاً خالی است. میت در سرداب دفن شده و سنگ قبر در همین سرداب بوده است و شبستان فوقانی محل تجمع و برگزاری مراسم نماز بوده است.


 


نمای سه ضلع شرقی ، غربی و جنوبی گنبد سرخ هر یک دارا ی دو طاق نمای آجری با طرحهای تزینی و سه طاق مزین به آجرکاری تخمیری می باشد . در کتیبه جبهه شرقی آیه 54 از سوره 39 قرآن کریم نوشته شده و در جبهه غربی کتیبه ای است که نام سازنده بنا را نشان می دهد :"عمل العبد المذءب الراجی الی عفوالله بنی بکر محمدبن بندان البنا بن المحسن المعمار"

در چهار گوشه خارجی بنا ستون های مدوری با تزئینات آجری وجود دارد که علاوه بر کمک به ایستایی بنا به زیبایی آن نیز می افزاید .



گنبد بنا در زمان ساخت دوپوش بوده، پوشش داخلی بصورت عرقچین و پوشش خارجی آن که بطور کامل فرو ریخته و فقط قسمت‌های پایینی آن باقی مانده به شکل هرم هشت ضلعی بوده است . کف اتاق را از قطعات سنگ تراشیده مفروش کرده و دیوارهای داخلی بنا را با گچ اندود نموده اند .از ظواهرامر این چنین برمیآید که مقبره اصلی در درون دخمه قرار داشته و اتاق فوقانی ، مسجد کوچکی بوده که پخش نذورات و قرائت قرآن در آن صورت می گرفته است. نمای اصلی که میان ستون‌های تنومند زوایا استقرار یافته، مانند چهارچوبی وسیع و مجلل برای در بنا خودنمایی می‌کند. خود در که چهارچوبی با ابعاد متناسب آن را در برگرفته، دارای سرطاقی است مزین به آرابسک ها که کتیبه‌ای به خط کوفی آنها را دور زده است. بالای سرطاق درگاه کتیبه دیگری دیده می‌شود که آن هم به خط کوفی است. هر یک از اضلاع جانبی و عقبی بنا با دو طاق‌نما و یک کتیبه نواری شکل عریض آذین شده است. 



بنا دارای چهارپنجره است که از داخل در گردن گنبد و از خارج بر چهار وجه اصلی هشت گوشه‌ای که سقف را بر آن نهاده‌اند قرار گرفته است. روزنه‌های دیگری نیز درجداره‌هایش و بر روی کتیبه‌های نواری‌شکل اضلاْع غربی، جنوبی و شرقی برای روشنائی گشوده‌اند ( به این دلیل قسمتی از کتیبه‌های آن خراب شده و قسمتهای پائین بنا به هم ریخته ) ولی بدون شک این روزنه‌ها هیچ ارتباطی با ترکیب اولیه ساختمان نداشته است.

 


زیربنا از سنگ تراشیده، ساخته شده‌ است ،‌سرستون‌های زوایا و سرستون‌های متعلق به پایه‌های کوچکی که سرطاق‌های اضلاع ثانوی را بر دوش دارند، از سنگ هستند. بقیه بنا تماماَ از آجر است،‌ آجرهایی که با زیبایی تمام به روی هم چیده شده‌اند. در لابلای این آجرها که به رنگ قرمز تیره‌اند کلوک‌های کاشی فیروزه‌ای جلوه‌ای خاص دارد. همچنین کتیبه‌ها و نیز نقوش هندسی که با آجر سرخ تراشیده و آجر و کاشی مینایی رنگی که بر بالای درگاه بنا ساخته شده‌اند بر زمینه‌ای از گچ خودنمایی می‌‌کند. این کتیبه‌ها با نقوشی از گل و برگهای گچ‌بری که آثاری از رنگ آبی در آنها دیده می‌شود آذین شده است. آجر تراشی از ابتکارات معماران ایرانی است و در کشورهای دیگر معمول نبوده است در این هنر آجرهای قرمز را به قطعات مورد نظر می‌تراشیدند و روی بنا کار می‌گذاشتند و بوسیله فرورفتگی و پیش‌آمدگی‌ها، نقوش و تزئیناتی ایجاد می‌نمودند که روی دیوار سایه و روشن مطبوعی ایجاد می‌کرد. اینطور بنظر می‌رسد که فن آجر تراشی از قرن پنجم در ایران معمول گردید و تا اواخر قرن ششم راه تکامل خود را پیمود. یکی از نمونه‌های خوب آن، برج سلطان مسعود سوم در غزنه می‌باشد که تاریخ 508 دارد. در گنبد سرخ نیز در نمای خارجی بنا در نیم ستونی که با آجر تراشیده ساخته شده و به قدری هنر در آن بکار رفته که به صورت شاهکاری از هنر آجر تراشی درآمده است. از قرن ششم به بعد گچ‌بری جای آجر تراشی را گرفت و محرابهای زیبا از گچ‌بریده در مسجد جامع اصفهان و مسجد ورامین و مسجد جامع اردستان و قزوین و بسیاری از نقاط دیگر ایران ساخته شد.




از اوایل قرن نهم هجری کاشی تراشی در ساختمانها معمول شد و بنای در امام و آرامگاه هارون در اصفهان بهترین نمونه‌های کاشی های فوق در زمان گذشته می‌باشد. در عهد سلطنت شاه عباس کاشی‌های هفت رنگ جانشین تمام انواع قبلی شد و مسجد شاه اصفهان با کاشی‌های هفت رنگ ساخته شده. در زمان شاه سلطان حسین مجدداً سبک کاشی های معرق معمول شد و یکی از بهترین نمونه‌های آن طاق هشتی ورودی مدرسه مادر شاه در اصفهان می‌باشد . در این زمان رنگهای جدیدی وارد معرق کاری با کاشی شد و خصوصاً یک نوع رنگ زرد روی کار آمد که جلوه مخصوصی به معرق کاری یا کاشی داد. در قرن 13 هجری کاشی ترا‌شان برای تزیین بناهای کشور ما به کار خود ادامه دادند ولی این بار قطعات تراشیده کاشی بزرگتر از سابق بود و نمونه این گونه ابنیه که در دو قرن اخیر در ایران ساخته شده در کاخ گلستان و بسیاری از ابنیه قزوین و نقاط دیگر ایران دیده می‌شود. 



این بنا در مقایسه با این کاخ های معاصر که به سبک فرنگی ساخته شده اند، خیلی زیباتر درست شده است و بهتر است در حفظ و نگهداری آن به کوشیم و نگذاریم چنین آثاری که هنر نیاکان ما هستند، به راحتی از بین بروند. در حال حاضر نیز بیم آن میرود که رطوبت در این بنا اثر کرده و آرامگاه را از پا بیندازد. این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۳۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده ‌است.

در محوطه گنبد سرخ یک ساعت خورشیدی وجود دارد که البته با وجود اینکه عقبه‌ای تاریخی دارد اما در حال حاضر یک نمونه نو از آن ساخته شده و بیشتر جنبه نمایشی دارد.



رسیدن به گنبد سرخ مراغه برای افرادی که آشنایی زیادی با این شهر ندارند، کار نسبتا سختی است. برای رسیدن به گنبد سرخ از طرف کمربندی جنوبی، از لاین تهران به مراغه، نرسیده به میدان سفیر امید ، خ ارجمندی و یا از خ راه آهن ، خ آقالار ، خ ارجمندی به گنبد مذکور رسید. اما از داخل شهر می توانید از مسیر میدان کشاورز، خ انقلاب جنوبی، خ آقالار ، خ ارجمندی به گنبد سرخ برسید.


معبد مهر ورجوی مراغه، معبدی با قدمتی بیش از تاریخ

 بنام خدا


شهر مراغه از قدیمترین شهرهای ایران و آذربایجان است و در تقسیم استانی یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی بوده و بعد از تبریز، بزرگترین شهر این استان می باشد.رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرند؛ باعث به وجود آمدن باغات و مزارع اطراف آن شده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است و وجود باغ های زیاد و سرسبز، بخصوص در اطراف شهرمراغه باعث شده که این شهر گویی در میان باغی بزرگ قرار گرفته باشد و اغلب خیابان‌های شهر مراغه سرسبز و پر از درختان قدیمی هستند. شهرستان مراغه در دامنه  جنوبی کوه سهند قرار دارد و به‌ دلیل کوهستانی بودن، زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدلی دارد. محدوده این شهرستان از غرب به دریاچه ارومیه و از شرق به دشت هشترود و از جنوب به جلگه میاندوآب منتهی می شود و با شهرستانهای هشترود، ملکان و بناب همسایه می باشد. منطقه مراغه میلیونها سال قبل در دوره دوم و سوم زمین شناسی، قبل از فوران آتشفشان سهند محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم الجثه بوده است. فسیلهای مکشوفه از 32 گونه پستانداران و 2 جنس پرندگان، منطقه فسیلی مراغه را به بهشت فسیلی جهان معروف کرده است. تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند. به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جزء سرزمین ماننا بوده و بنام ایالات اوئیشویش نامیده می شده است. بطلمیوس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جزء اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ربع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان به نام « فرائه تا » یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف در نیامد؛ همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان « مارآوا » یا « مادآوا » و به معنی جایگاه ماد می باشد. اوج شهرت مراغه در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان؛ مراکز علمی؛ رصد خانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. گفته می شود در زمان داریوش، آذربایجان شرقی یکی از ساتراپ های ایران و پایتخت آن شهر شیز بوده که در جنوب خاوری مراغه قرار داشته است.


 


آثار تاریخی شهر مراغه



این شهرستان با داشتن بیش از 500 اثر تاریخی ثبت شده که همگی مربوط به دوران مختلفی از تاریخ همچون دوره های ایلخانی، سلجوقی، ساسانیان، اشکانیان و دوره اوراتویی است، یکی از قطب های گردشگری و تاریخی کشور به شمار می رود.

گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد مدور، گنبد غفاریه،  برج گوی، کلیسای هوانس، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای،  مقبره آقالار (موزه سنگ‌نگاره‌ها)، رصدخانه مراغه و معابد اطراف آن

مساجد مراغه: مسجد ملا رستم، مسجد شیخ بابا، مسجد ملا معزالدین، مسجد شیخ تاج ، مسجد شجاع الدوله ، مسجد طاق ، مسجد ضریر، مسجد سردابه، مسجد سفید

کاروانسراها و خانه‌های قدیمی مراغه: سرای خواجه ملکم، سرای بزرگ ، سرای متولار، سرای خامنه، سرای صدر کبیر، خانه محمدی، خانه آصف ، خانه پیر، خانه شهابیان

موزه‌های مراغه: موزه تخصصی ایلخانی ، موزه سنگ نگاره و مقبره آقالار، موزه تاریخ طبیعی و فسیل شناسی ، موزه صحرائی فسیلها (در حال احداث)، موزه تخصصی نجوم ایران(درحال احداث)

 قلعه و غار قیزقلعه‌سی، گویجه قلعه، حمام صفوی، یخچال مرادیان، پل مردق، پل خانقاه و بیش از 45 تپه‌ باستانی 


جاذبه‌های طبیعی


 غار کبوتر (هامپوئیل)، دریاچه سد علویان، منطقه فسیل مراغه، کوه سهند، دهکده توریستی، روستاها و چشم‌اندازهای طبیعی مراغه

رودهای مراغه: رودخانه ٔ صوفی چای ، رودخانه ٔ مردق، رودخانه ٔ لیلان ، رودخانه مغانجق
چشمه‌های معدنی معروف اطراف شهر مراغه: شورسو، گشایش، ایستی‌بلاغ، قره‌پالچیق و ساری‌سو امامزاده ها : امامزاده چکان. امامزاده سید محمد" سید عطاء الله" (ع) چ



معبد مهر مراغه یا معبد مهر ورجوی


مراغه شهری که روزگاری مرکز اسکان تمدن‌های بزرگ انسانی بوده و اکنون فراموش شده، میراث داران ایشان است. برای آشنایی با تاریخ مراغه نمی‌توان از آثار بسیار کهن مهرابه های مراغه به سادگی گذشت. یافته‌های باستان‌شناسی وجود تمدن اوراتورها و ماد در آذربایجان بزرگ که مراغه جزیی لاینفک از آن است را به اثبات رسانیده و اینک «مهر» این معبد ناشناخته و پنهان مانده از انظار مردم و مسولان که نخستین داده‌ها نشانگر پیش از تاریخ بودن این معبد می‌باشد، می‌تواند با بررسی‌های مجدد دیرینه شناختی و اتنومولوژی وجود تاریخ و شکل گیری نخستین تمدن‌های بشری در آتروپاتکان را هزاران سال به گذشته باز گرداند.


 معبد مهر مراغه که باید آن را در ردیف یکی از نخستین سکونتگاه‌ها و معابد بشر پیش از تاریخ محسوب کرد از تاریخ ناگفته مراغه حکایت دارد. یک باستان‌شناس این محوطه‌ی تاریخی را یکی از بزرگ‌ترین معابد صخره‌یی کشور دانسته، که نمونه‌ی مشابه آن را باید معبد صخره‌ای «داش کسن در زنجان» دانست.



این معبد یکی از چهار معبد مهری شناخته شده کشور و یکی از قدیمی ترین آثار معماری استان آذربایجان شرقی بشمار می رود. این اثر بوسیله عوامل انسانی در دل صخره های سنگی کنده شده و دارای فضاهای تو در تو در زیر زمین بوده و بطور کامل کاوش نشده است. بخشهایی از آن در زیر خانه های ساکنین محل در فاصله نسبتا زیادی از آن قرار دارند.

آیین مهر یا میترائیسم قبل از ظهور پیامبر زرتشت، در ایران رواج داشت، این آیین در غرب تا شمال انگلستان و در شرق تا هند، هزاران سال رواج داشته‌است و هنوز هم مورد احترام زرتشتیان است. پیروان مهر او را فرشته مهر و دوستی و عهد و پیمان و مظهر فروغ و روشنایی می‌پنداشته‌اند. آنها بر این عقیده بودند که مهر در غاری متولد شده‌است برای همین مراسم آیینی این فرشته را در غارها به جا می آوردند،از این‌ رو هر جا غاری می‌یافتند، در آن به نیایش می‌پرداختند و آن مکان را «مهرابه» می‌گفتند.


معبد "مهر" مراغه نیایشگاه زیرزمینی و محل برگزاری آیین میترائیسم به صورت زیرزمینی و صخره‌ای بنا شده‌است. پیروان آیین مهر یا میترا، آن را با تراشیدن قطعه سنگی عظیم از جنس شیست با دهانه‌ای به عرض 5/4 متر به وجود آورده‌اند. این بنا را از نظر حجم کار و دقت هنرمندانی که در امر حجاری آن دخیل بوده‌اند می‌توان جزء نمونه‌های ارزنده نیایشگاه های کهن دانست. با توجه به این که مشخصه معماری صخره‌ای تا دوران هخامنشی سطوح مسطح و راست گوشه بدون خطوط منحنی چه در درگاهها و چه در پوشش سقفها می‌باشد و در واقع این همان نکته‌ای است که ما را به پیشینه‌ی معبد مهرورجوی و به دوره‌ی اشکانی راهنمایی می‌نماید.فضاها و عناصر خمیده و بیز هستند که در مقطع تاریخی اشکانی مورد استفاده قرار میگرفتند. از دلایل تغییر فرم عناصر معماری از مسطح به خمیده را می‌توان حاصل پیشرفت معماری به خصوص پیشرفت ایرانیان در ایجاد پوشش طاق‌ها با استفاده از مصالح متداولتر و بدون احتیاج به چوب و به خاطر دوام بیشتر آن دانست که از دوره پارت این تغییر بصورت چشمگیر دیده می‌شود. این مجموعه باستانی شامل قبرستان، معبد و یک محوطه تاریخی می باشد.



این معبد در 6 کیلومتری مراغه در روستای ورجوی در داخل گورستان قدیمی واقع شده است و  در سال 1353 توسط «پرویز ورجاوند» - باستان‌شناس‌ - شناسایی و کروکی آن تهیه شد. این اثر شش سال بعد در 1356 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید، اما از آن زمان به بعد، هیچ کاوش و بررسی شناسایی‌ای در این محوطه‌ی تاریخی انجام نشده است. فقط گفته می‌شود، در برخی قسمت‌های محوطه، خاک‌برداری غیرعلمی انجام شده، اقدامی که باعث بیرون آمدن بخش‌های دیگری از این محوطه مانند «چله خانه معبد» شده است.

اهالی منطقه این محوطه را با نام‌هایی مانند «امامزاده معصوم مراغه‌ای»، «خانقاه»، «اجاق» و «اولیا» نامیده‌اند و مناطقی مانند «معبد»، «قبرستان»، «اصطبل»، «چله خانه» و یک محوطه‌ی تاریخی دارد که به‌نظر می‌رسد قبرستانی مربوط به عصر آهن است.این معبد در زیر یک گورستان تاریخی قرار دارد و با خاک‌برداری، بخش‌هایی از آن، خود را نمایان کرده، اما همچنان بخش عمده‌ای ازآن در زیر خاک قرار دارد. این مکان به جزاز راه دالان ورودی دیگری ندارد.



معبد مهر، گویا استوانه‌ای است که تاریخ در دورن آن دوران داشته و اکنون با زبان بی‌زبانی روایتگر نخستین سکونتگاه‌هایی است که در فلات ایران شکل گرفته‌اند. جای جای کلنگ‌هایی باقی مانده بر روی سنگ‌ها، محراب‌ها و امامزاده‌ای که به روایت تصاویر تا ۷۰ سال پیش موجود بوده و اکنون به یمن جهالت به میراث پدری، از بین رفته‌است. آیات حکاکی شده قرآن بر روی سنگ و تنها کلمه " الله " که به حرمت قداستش از تخریب بازمانده، اکنون تاریخ را برایمان بازگو کرده و روایت ظلم و جوری را که بر آثار تاریخی مراغه سایه افکنده، با زبان بی زبانی روایت می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند فریاد بزنند که مغولان ساختند و شما ویران کردید! در این میان میراث فرهنگی نیز در عملکردی ناشیانه در بخشی از این بنای سنگی؛ با سازه فلزی و آجر مرمت‌هایی را انجام داده که به همراه انباشت زباله‌ها هر بازدیدکننده‌ای را متأثر می‌سازد. غارتگران آثار فرهنگی نیز بیرحمانه، سنگ‌های تاریخی گورستان را کنده و به جای دیگری منتقل می‌کنند. معبد مهر ورجوی مراغه پس از اسلام و در عصر ایلخانان بعنوان خانقاه مورد استفاده قرار گرفته و صحن اصلی آن با کتیبه هایی از آیات قرآنی به خط زیبای ثلث تزئین شده است.



این بنا معبدی است که به تمامی در عمق زمین کنده شده و جز ورودی دالان مانند سراشیب مقابلش راه دیگری نداشته است. وجود اطاق‌ها و واحدهای مختلف در پیرامون تالار بزرگ و وسعت قابل توجه تالار حاکی از آن است که این مجموعه یکی از بزرگترین معابد مهری به شمار می‌رفته است».



ورودی بنا شامل راهروی پهنی است که با شیب متوسط در سنگ کنده شده است. عرض راهرو در قسمت جلو 2/7 متر و در انتها 2/6 متر و عمق قسمت سر پوشیده آن حدود 7/4 متر است. البته در خاکبرداری‌های اخیر در سال 81 و 82 در بخش ورودی پله‌هایی مربوط به دوره ایلخانی پدیدار شد که معلوم گشت سطح شیبدار به مرور زمان بوجود آمده است.



در انتهای این فضا، ورودی دیگری به عرض 1/8 متر در سنگ کنده شده است که با عبور از آن می‌شود به محوطه‌ی وسیع و بزرگ تالار مرکزی وارد شد بر روی جرز سمت چپ ورودی مستطیل شکل نقش حجاری شده‌ای شبیه گل و برگ وجود دارد. ولی با توجه به نوک و انتهای آن می‌توان این نقش را شبیه به مار دانست. طرحی که نظیر آن را در برخی از حجاریهای ستایشگاه‌های مهری موجود در روم، واتیکان و رومانی شاهد هستیم.(ورجاوند، 1355، 14). یک ورودی عریضی دارد که 7/20 متر تا 4/70 متر متغیر است . طول نیایشگاه از ابتدای ورودی تا انتهای محرابه آن 38 متر است.



 در سمت چپ قسمت ورودی یک فضای در دل صخره کنده شده است ، که دارای طرح جالبی است پلان آن به صورت مربع است و ابعاد آن 10×10 متر است در وسط یک ستون بسیار قطور بصورت هشت ضلعی باقی گذاشته شده است که قطر آن حدود 5/5 متر بالغ می شود.






این ستون با جرزهای صخره ای اتاق بزرگ 10×10 را به چهار قسمت تقسم کرده است، که دو قسمت آن بصورت گنبدی مدور بالای جرزها تراشیده شده است و به این صورت تبدیل به چهار اتاق صخره ای گنبد دار گردیده است . در بالای گنبد هر کدام از قسمت های چهار گانه یک نور گیر مدور تراشبده شده است که روشنایی محوطه داخلی را کاملاً تامین می کند گذشت زمان موجب وسیعتر شدن نورگیرها شده و قطر آنها به صورت تناسب افزایش یافته است و موجب هجوم بیشتر عوامل مخرب بداخل آن گردیده است .



فضاهای کوچک چهار گانه داخلی در قسمت سقف به وسیله قوسهای تراشیده زیبایی به شکل کلیل از همدیگر مجزا میشود.ستون عظیم داخلی دارای محراب گونه اسلامی است و در سه ضلع آن 6عدد طاقچه به صورت دو طبقه کنده شده است. که در بالا دارای قوس هستند و کاملا همانند طاقچه های دوران اسلامی است و به طور کل درکندن این اطاق با پلان مربع از یک نقشه از پیش طراحی شده استفاده شده است و به نظر میرسد که این قسمت در دوران اسلامی کنده شده و یا حداقل تغییرات بسیاری در این دوره برآن اعمال شده است.



فضای داخلی صخره در قسمت شرق خود،اتاقکی دارد که سقف آن تا حدی شبیه به سقف معبد رصد خانه مراغه است ارتفاع اتاق مربع 1/90متر است. در محوطه داخلی آن در چهار ناحیه از جداره های صخره ای آن آیات قران را به خط ثلث تراشیده اند که به مرور زمان بعضی قسمتهای آن تخریب شده است و به نظر میرسد زمانی عمدا قسمتهایی از آن را تخریب کرده اند. تصویر شماره 1آیه 129سوره آل عمران است و به این صورت خوانده می شود،((و لله ما فی سماوات و ما فی الارض یغفر لمن یشا یخذب من یشا و الله غفور رحیم))، (هر چه در اسمانها و زمین است همه ملک خداست،هر کس را خواهد ببخشاید و هر که را خواهد عذاب کند خداوند بسیار آموزنده و مهربان است)





راهرو مدخل مستقیماً به یک محوطه سرپوشیده ای با پلان مستطیل شکل وارد می شود که وسعت قابل توجه دارد و 12/5 متر طول و حدود 6/5متر عرض دارد این فضا که یک فضای مکعب مستطیل است در قسمتی از یک سقف نور گیر بزرگ دارد و دیوار های داخلی آن و نیز دیواره بیرونی سمت ورودی دار نقوش گل و گیاه است. این محوطه که حالت شبستان را دارد، بزرگترین محوطه این مجموعه است و در پیرامون خود چهار اتاق مدور گنبددار دارد. آنها نیز به وسیله نورگیر بالای گنبد روشنایی کافی دریافت میکنند بعضی از این آتاقها دارای طاقچه هستند به طوری که اولین اتاق سمت راست ورودی 5عدد طاقچه دارد و اتاق مدور سمت راست یک قبر در داخل خود دارد.



بزرگترین اتاق مدور معبد مهر ورجوی در راستای راهرو تالار بزرگ قرار دارد و قطر آن 6 متر است و در انتهای خود یک محراب پیچیده ای دارد.این اتاق مدور از دو جناح با تالار بزرگ ارتباط پیدا می کند یکی به صورت درگاه مستقیم و دیگر با یک راهروی پیچیده که اتاقها و تونل ها مسیر آن را شکل می دهند.



یک محراب مانند مقبرس کاری در ابتدای سمت راست تالار وجود دارد در دوره اسلامی قرن 7 یا 8 هجری ساقه(دور گنبد آن را تبدیل به مقرنسهای زیبایی نموده و قطار بندی جالبی دور تا دور آن تراشیده است. یکی از عناصر پنج ضلعی آن را در قسمت داخل تبدیل به عناصر گره چینی نموده اند که شاید در نظر بوده که همه آن ها را به صورت گره چینی زیبایی با نقوش هندسی بتراشند که این کار متوقف شده است. گویا(( واریک بال))آنرا بررسی نموده است و کسب هنری آن به قرن هشتم هجری (اواخر قرن 13 واوایل قرن 14میلادی) نسبت داده است.



وی از روی کسب کنده کاری صخره ای آنرا پذیرفته است که این مجموعه دارای کسب و سنت محلی بوده و مجددا اواخر دوره ایلخانی فعال شده است . ورجاوند نیز عقیده مشابهی دارد و آنرا یک معبد مصری دانسته و تغییرات بعدی را در قرن 8 می داند و آنرا با نیایشگاه، قدم گاه مقایسه کرده است. بدون شک نیایشگاه، امام زاده معصوم در روزگار قبل از اسلام یک معبد میترایی یا همه پرستی بوده است و تا کنون سه عدد از این پلان در آذربایجان شرقی شناخته شده است و در دوره اسلامی آنرا محدود تراشیده شده و به صورت یک خانقاه و محل تجمع عرف و مشایخ تبدیل کرده اند .



قبرستان اسلامی در کنار آن بیانگر این مسئله می باشد و این معابد جز آن دسته از معابد مهر پرستی می باشند که در دوران تاریخ ایجاد شده و یک همزمانی بین آنها وجود دارد و با مشخصاتی که مجرای آئین میترایی تا بحال کشف و توصیف شده است مطابقت بسیار دارد. وضع کلی بنای(کنده) این قسمت از امامزاده (اتاق مدور بزرگ) به خوبی میرساند که به نیایشگاهی بسیار قدیمی تعلق داشته است حالت خاص محراب آن با طرح محراب بسیاری از معابد مهری یا محرابه ها شباهت دارد و با توجه به وسعت نیایشگاه میتوان گفت که در دوران رونق مجدی با شکوه بوده است. تمام قرائن و شواهد چنین مشخص میکنند که کندن این معبد مدت زیادی طول کشیده است.بنای مربع شکل که شرح آن داده شد معبدها به نظر میرسد به اصطبل تبدیل شده که لازمه یک خانقاه بوده است.



در زیر و در وسط ورودی بزرگترین اتاق مدور معبد دو اتاق کوچک چسبیده بهم کنده شده که به وسیله یک دیوار از هم جدا می شوند . البته در زمانی که ما رفته بودیم راهنما نبود که قسمت های مختلف معبد را توضیح دهد و در جایی هم توضیحی برای آنها پیدا نکردم ، ولی به هر حال برای هر چی که بود، از نظر من این اتاق ها بیشتر شبیه دخمه بودند . 


 

 


این معبد به عنوان یکی از کامل‌ترین نیایشگاههای تاریخی ایران، در دوره اسلامی یعنی زمانی که ایلخانیان بر ایران پارسی حکومت می‌کردند دستخوش تغییراتی شد تا نشانه‌هایی از اسلام اکنون بر تن این معبد به یادگار بماند و صد البته این نشانه‌ها اکنون به دلیل اهمال مسوولان امر با تیشه و چکش غارتگران میراث ایرانی بیشتر آشنا هستند تا ضربه مرمت استادکاران آثار تاریخی برای حفظ این یادگار کهن ایرانی. در اواخر دوره صفویه مردم محل یکی از علمای معروف خود بنام ملامعصوم را در این محل به خاک سپردند و از آن پس معبد مهر ورجوی مراغه به زیارتگاه ملامعصوم معروف شد.



این بنا از نظر دقت در حجاری از معابد نمونه کشور است که در دوره های اسلامی نیز تقدس خود را حفظ کرده ولی متاسفانه هم اکنون ساخت و سازهای بی رویه در حریم معبد و نفوذ آب های سطحی به این معبد آسیب جدی وارد کرده است.

در سال‌های 1388 و 1389، اداره‌ی میراث فرهنگی شهرستان مراغه اقدام به پی‌ریزی چند پایه‌ستون بتنی کرد تا از این بنای تاریخی حفاظت کند؛ اما متأسفانه به‌ دلیل رعایت نکردن موارد مهندسی و مرمتی، این ستون‌ها آسیب شدیدی به بنا زدند، حتی یک کتیبه‌ی قرآنی از بدنه‌ی بنا افتاد و سقف آن به‌شدت آسیب دید. اداره‌ی میراث فرهنگی با این اقدام نه‌ تنها به حفظ این اثر تاریخی کمکی نکرد، بلکه زمینه را برای تخریب هرچه سریع‌تر بنا فراهم کرد، افزود: از مدتی پیش، جاده‌ای از نزدیکی بنا عبور می‌کند که ماشین‌ها و مردم از آن استفاده می‌کنند. زباله‌های رهاشده در این محوطه‌ی تاریخی نیز یکی دیگر از عواملی هستند که به بنا آسیب زیادی وارد کرده اند. وضعیت بد نظافت در این محوطه به‌گونه‌ای است که گردشگران پس از دیدن سایت، به‌شدت گله‌مند می‌شوند، چون محوطه بدون نظافت است و بیشتر حیوانات غیراهلی در آن لانه کرده و باعث تغیر شکل محوطه شده‌اند.



در بیرون معبد نیز آثاری با معماری جالب و زیبایی وجود دارد که با شوخی می توان گفت شبیه سلول های انفرادی باستانی هستند.






قبرستان تاریخی



مجاور با معبد زیرزمینی ورجوی گورستانی قرار گرفته که قدمت و عمر آن بنا به نوشته سنگ گورها و کتیبه های منقور بر آنها به قرن دهم هجری می رسد. این گورستان در طبقه فوقانی معبد زیرزمینی واقع است و هنوز هم مورد استفاده اهالی و تنها گورستان دهکده محسوب می شود.در جوار معبد زیرزمینی تعدادی گورهای قدیمی نیز وجود دارد که تاریخ کتیبه های آنها، قدمتشان را به قرن نهم و دهم می رساند. یکی از سنگ قبرها که نقش گرز و کمان و سپر بر روی آن کنده شده تاریخ 908 دارد. این سنگ قبر چه از نظر تاریخ و چه از نظر نقوش و تزئینات آن قابل مقایسه با سنگ قبر های دهکده بادامیار آذر شهر است و این گرز وکمان علامت مشخصه قومی است که در قرن نهم و اوئل قرن دهم هجری در سراسر حوزه شرقی دریاچه رضائیه گسترده بودند و در یکی از کتیبه های گورستان قدمگاه که نقش گرز و تیر و کمان و سپر بر روی سنگ قبر منقوش است، اشاره ای به امیر چوپانی دارد. گمان می رود که این نوع قبر به سرداران و جنگجویان چوپانیان مربوط باشند.



قابل ذکر است که مجسمه قوچ سنگی که نمونه های مکرری از آن در گورستان خواجه حیران و قدمگاه آذر شهر دیده شد، در گورستان ورجوی نیز موجود است، و نقش قوچ سمبل قومیت قره قوینلو بوده است. یکی از سنگ قبرهای این گورستان که مجاور گنبد معبد قرار گرفته کتیبه ای دارد که به هیچ یک از انواع اقلام و خطوط اسلامی شبیه نیست و نوعی خط شکسته منحصر بفرد است.تاریخ این کتیبه 1069هجری است و بر پیکره سنگ نقش سپر و شمشیر و تیر و کمان منقوش است. 



خانقاهی نیز در این محوطه موجود استاز ظواهر امر می توان حدس زد که بنای ملا معصوم ورجوی یک خانقاه بوده است با تفاوتی که تکیه و زاویه و رباط نیز خوانده می شود و محل اجتماع صوفیان صادق بوده است.

چنین به نظر میرسد که محوطه‌های آیینی از جمله مکان‌های مقدسی هستند که بنا به دلایلی که بیشتر مقدس بودن زمین محوطه شکل گرفته اند و در طول زمان‌های متمادی مورد استفاده مردم در اجرای مراسمات قرار گرفتند، محوطه معبد مهر نیز در طول سالیان دراز با کارکرد دینی، هر چند با وجود تفاوت‌های جزئی در نحوه عبادت مورد توجه بوده است و امروزه نیز شاهد اجرای مراسم هستیم که شاید در قرون گذشته محل اجرای مراسم مهرپرستی یا صوفی گری بوده و امروزه تبدیل به محل سینه زنی و مراسمات عزا هستیم که نشان می‌دهد که این محوطه در منطقه مراغه به عنوان یکی از محوطه‌های آیینی مورد استفاده مردم قرار می گرفته است. 



سنگ قبرهای معبد توسط مردم و عوامل مختلف، غارت و تخریب می‌شوند و اقدامی برای حفاظت از آن‌ها نیز انجام نمی‌شود، حتی یک قبرستان متعلق عصرآهن نیز در چند کیلومتری این قبرستان صفوی قرار دارد که قاچاقچیان آثار تاریخی به آن آسیب زده‌اند. در این محوطه، سنگ قبرهایی با نقوش متنوع مانند آیات قرانی وجود داشته است که متأسفانه به‌دلیل بی‌توجهی مسوولان در نگهداری، برخی از آن‌ها به سرقت رفته و بقیه نیز به‌شدت آسیب دیده‌اند. در حال حاضر فقط چند سنگ قبر در محوطه باقی مانده که وضعیت نامطلوبی دارند.


 


با حضور دو باستان‌شناس (فریدون بیگلری و رضا غفاری) از سال 1374 در روستای ورجوی  باعث کشف ابزارهایی از دوره‌ی پارینه‌سنگی شد. آن ابزارها در ایران، فقط در چهار منطقه‌ی خراسان (منطقه‌ی کشف‌رود)، سیستان و بلوچستان (لادیز)، آذربایجان (مراغه) و غرب کشور (کرمانشاه) پیدا می‌شوند. 


نگاهی دیگر به معبد مهر


معماری دستکند بنا به دلیل استقامت و پایداری در مطالعات تاریخ معماری، ادیان، هنر و... بسیار مهم می باشد در شهرستان مراغه انواع معماری صخره ای قابل مشاهده است که متاسفانه محقیقن در تبین کارکرد و گاهنگاری این آثار دچار اشتباهات فراوان شده اند حال با نگاهی مجدد و عمیق به سایت های مورد بحث نکات تازه ای را نشان می دهد.
نوشته حاضر نقد آن پنداره ای است که خانقاه روستای ورجوی را معبد مهر می انگارد، نقد و تحلیل و ارزیابی آن بخش از دستاوردهای پژوهشی و اجرایی محققین معماری صخره ای که مستقیم یا غیر مستقیم به معبد مهر ورجوی مربوط می شود؛ در ادامه موضوع طرح ژئوفیزیک مورد بحث است. نگفته پر روشن است که پس از سالها فراموشی در محوطه تاریخی ورجوی کاری شده کارستان، زحمت بسیار کشیده و خون دل بسیار خورده شده تا کار بدین مهمی به انجام رسد؛ صاحب این قلم نیز با چنان حال و هوای غریبه نیست و مشکلات و معضلات میراث فرهنگی را خوب می شناسد، و می داند که کار در چنین اوضاع و احوالی تا چه اندازه می تواند دشوار باشد... آری می باید بر این گروه هزاران آفرین گفت... برای آغاز دوباره کار در محوطه تاریخی ورجوی بسیار هوشمندانه ای انجام یافته و از بروزترین تکنولوژی های دنیا بهره گرفته اند. تا شاید مهر تاییدی بر نوشته های محققین در باب مهری بودن معبد نهاده باشند. آری محوطه مورد اشاره ما یکی از تاریخی ترین سایت های باستانی کشور است آثار انسان پارینه سنگی میانی در آن یافت شده است. اما باید پرسید محوطه ورجوی واقعا چه بوده است و کارکرد اصلی آن چیست و صرف هزینه ژئوفیزیک یا به تعبیر دقیق تر آرکئوژئوفیزیک برای این محوطه لازم امر بوده است و یا خیر.

منطقه باستانی ورجوی در ۶ کیلومتری جنوب شهرستان مراغه و در مختصات جغرافیایی ۴۵ درجه و۳۰ دقیقه تا ۴۶ درجه و۳۷ دقیقه طول و ۳۶ درجه ۵۲ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۳۸ دقیقه عرض جغرافیایی (مروارید،۱۳۷۲،۱) و ارتفاع ۱۲۷۵متری از سطح دریا قرار دارد.



تا کنون مقالات مختلفی از سوی محقیقن در باره این سایت نوشته شده است. اکثر این مقالات به مهری(میترایی) بودن این معبد تاکید داشته و به نوعی از یک سبک و مطالب تقریبا یکسانی در معرفی این معبد استفاده کرده اند. با بررسی این محوطه و مطالعه اجمالی این مقالات این گونه استنباط می گردد که نگارندگان آن، در مطالعه محوطه دقیق نبوده و فقط به ذکر یک سری مطالب تکراری از یکدیگر بسنده کرده و پیرو راه اولین نگارنده بوده اند و متاسفانه تاکنون تحقیق جامع و علمی در رابطه با این محوطه تاریخی که تنها خود معبد نیست بلکه شامل قبور دوره صفویه، محوطه تاریخی که در حدود۱ کیلومتری جنوب معبد قرار گرفته و یا حتی از محلی به نام اصطبل ها نیز هیچ گونه تحقیقی به عمل نیامده است.


محوطه تاریخی ورجوی نخستین بار با مقاله دکتر ورجاوند پا به عرصه معابد مهری نهاد و تا کنون چندین مقاله در باب انتساب این محوطه به آیین مهرپرستی به نگارش در آمده است در همه مقالات نوشته شده به نظر می رسد صرفا تقلیدی از مقاله ورجاوند بوده است و چیز تازه ای مطرح نگردیده است و جالب تر آنکه اشتباهات مقاله ورجاوند را نیز تصحیح نکردند شاید هم اصلا اشتباهات مقاله مرحوم دکتر ورجاوند را نمی داستند!!!. که این موضوع خود به خود مقاله ها را مورد بحث و نقد می کشاند. بنا به ضرروت موضوع مطرح شده در باره مهری بودن معبد در این نوشته بیشتر سعی شده مقاله مرحوم ورجاوند مورد ارزیابی قرار گیرد چرا که منبع تمامی مقاله های محقیقن دیگر بوده است.



جناب ورجاوند در سال طی بررسی های منطقه آذربایجان از محوطه تاریخی ورجوی بازدیدی به عمل آوردند که در شماره به چاپ رسید در این مقاله بدون هیچ دلیل و سندی این محوطه را منتسب به آیین مهرپرستی دانسته و ابراز نمودند که یکی از بزرگترین معابد مهری باقی مانده در کشور است؛ در جواب مقاله ایشان باید پرسید بر چه اساس این محوطه را منتسب به آیین مهری دانسته و از طرف دیگر کدام دین مهر پرستی؟ اصلا دینی بنام مهرپرستی بوده است و یا خیر. جناب مرحوم ورجاوند در مقاله ای دیگر قدمگاه شهرستان آذرشهر را نیز جزء معابد مهرپرستی معرفی نموده اند، باز در این محوطه هیچ دلیل و سندی ارائه ننمودند متاسفانه محقیقین دیگر نیز بدون هیچ نگرش تازه و عمیق به محوطه های مورد اشاره مهر تاییدی بر مهری بودن این آثار کردند که در باز شناسی تاریخ و فرهنگ منطقه بسیار تاثیر منفی گذاشته و امروزه در بازشناسی تاریخ حقیقی منطقه دچار بعضا دچار اشتباه می شویم.


پایان بخش اول


در شماره گذشته اشاره مختصری به محوطه تاریخی ورجوی شد که این محوطه با مقاله مرحوم ورجاوند بنام معبد معرفی گردید هر چند در مقاله ایشان بدون هیچ دلیل این سایت باستانی را منتسب به آیین مهرپرستی کرده و محقیقن دیگری چون دکتر شکاری نیری، علیپور، شجاع دل و... نیز همین راه را بدون هیچ دلیل منطقی ادامه دادند و سعی در تاریخ سازی بدون حقیقت نمودند شاید کمی صبر و حوصله در نگارش های خود نتایج بهتری عاید کار می شد در پاسخ به مقاله های نوشته باید پرسید 1 دلیل انتساب این سایت به آیین مهر پرستی چیست،2 آیا دین مهر پرستی آن طور که بیشان می شود واقعا وجود عینی دارد و کدام معبد در کشور مربوط به این دین است 3 آثار سایت ورجوی بیشتر نماینگر چه دوره و تاریخی است؟ پاسخ سوال ها، خود به خود تاریخ گذاری این سایت را تا حدودی روشن می کند چیزی که متاسفانه هیچ گاه مرحوم دکتر ورجاوند به دنبال آن نبوده.



آثار باقی مانده در این سایت همگی نشان از تعلق بی چون چرای این محوطه به آیین اسلام دارد از سنگ قبرهای محوطه گرفته تا کتیبه اسلامی و اتیمولوژی محوطه ولی هیچ اثری از دین در هاله ابهام مهرپرستی ندارد. در کتاب مارتین ورمازرن به چند معبد مهر(مهرکده) اشاره شده است، مقایسه این سایت ها با سایت ورجوی و قدمگاه به خوبی تفاوت های بارز این سایت ها را نشان می دهد تنها ویژگی مشترک این سایت ها شکل غار بودن آنها است، ویژگی که در تاریخ گذاری یک محوطه بسیار ابهام بر انگیز و سخت است و بزرگترین محقیقن به راحتی در هیچ جای دنیا نمی توانند معماری صخره ای را دقیق تاریخ گذاری نماییند نمونه بارز از این تاریخ گذاری ها کور دخمه های موجود در کشور است که تاریخ های متفاوتی دارند. حال باید از محقیقنی که سایت ورجوی را منتسب به دین مهر پرستی نمودند باید پرسید دلیل انتساب به آینن مهرپرستی چیست آیا صرفا غار و صخره ای بودند ملاک بوده است و یا خیر که مقاله های نگارش شده فقط دلیل انتسبا به میترائیسم را غار بودن محوطه نشان می دهد.

با گشت و گذار اندکی در روستاهای مراغه آثار بی شماری از معماری صخره ای را می توان یافت در مسیر روستای علیوان به یای شهر در حدود 10 اثر از نوع صخره ای(غار) می توان مشاهده کرد که تعدادی از این آثار مربوط به دوره اسلامی با کارکرد مسجد تعدادی با تاریخ نا مشخص و تعدادی معاصر هستند آیا می توان همگی این آثار را مربوط به آیین مهر پرستی دانست؟؟؟!!!.

معماری صخره ای چیزی است که بنا به شرایط جغرافیایی شکل گرفته و کارکردهای متنوعی چون: عبادی، نگهداری احشام، زندگی و... دارد که در تمامی دوره های تاریخی ایجاد و مورد استفاده قرار می گیرد. و تنها جنبه مذهبی ان هم از نوع مهرپرستی دادن به این سایتها تنها اشتباه محقیقن است و بس. همچنین باید اشاره کرد که تا به امروز هیچ سایتی به عنوان معبد مهر(مهرکده) در ایران یافت نشده است و هر نچه تحت عنوان معبد مهر تلقی می شود صرفا حدس و گمان برخی محقیقن است.



خالی از لطفا نیست در اشاره ای نیز به طرح های تحقیقاتی چند ماه پیش انداخت تحت عنوان ژئوفیزیک، که گامی نو در باستان شناسی مراغه در رابطه با معبد مهر ورجوی منتشر شده که میراث فرهنگی شهرستان مراغه در نظر دارد طرح ژئوفیزیک را دراین سایت به اجرا دراورد خبری بسیار مسرت بخش بود بعد از سال ها آثار مراغه مورد توجه قرار گرفت و اقداماتی در جهت معرفی و شناسایی آثار تاریخی بر داشته می شود.

در این یادداشت سعی بر آن شده تا کمی تعمق به خرج داده و از اقدامات عجولانه کمی خودداری نماییم. معبد مهر ورجوی چند سالی است مورد توجه خبرگزاری ها، محققین، مسئولین شهرستانی و استانی، گردشگران و... قرار گرفته است و طی چند سال گذشته اقداماتی از جمله حصار کشی، ریختن پی بتنی و آوار برداری صورت گرفته است ولی در همه این موارد صرفا به نظر می رسد صرف هزینه و به نوعی شاید سلب مسئولیت بوده و نکته مهم یعنی آینده نگری در پروژه ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آثار مخربی بر پیکره محوطه تاریخی وارد نموده است که نمونه بارز ان پی های بتونی که فشار سنگینی بر سقف خانقاه ورجوی وارد نموده است. حال با این توضیح شاید بهتر باشد به جای صرف هزینه در جهت کشف ناشناخته های محوطه که بعید به نظر می رسد چیز خاصی برای گفتن داشته باشد چرا که محوطه طی چندین بررسی باستان شناسی بیشتر یک محوطه اسلامی با کارکرد عبادی دارد تا معبد بزرگ میترائیسم همان طوری که طی آواربرداری های مخرب و بدون برنامه و علمی آثار دیگری از چله خانه خانقاه کشف شد که شاهدی بر اسلامی بودن محوطه داشت. به هر حال امید است مسئولین به جای صرف هزینه در جهت کشف مجهولات به حفظ و مرمت بنا اقدامی نمایند تا بنای تاریخی که هر روز در حال تخریب است اثری باقی بماند. امروزه به دلیل عدم تخصیص اعتبار کافی برای آثار تاریخی کاوشهای باستان شناسی در این قبیل از سایت ها چندان معقول به نظر نمی رسد و اگر اعتباری هم تعلق گیرد بهتر است در جهت حفظ و مرمت بنا صورت گیرد تا حفاری در جهت کشف سایر قسمت های محوطه....

به امید فردای بهتر برای آثار تاریخی و با ارزش شهرستانمان

سعید ستارنژاد

دانشجوی ارشد باستان شناسی از دانشگاه سراسری محقق اردبیل


برای دیدن عکس های بیشتر از معبد مهر، اینجا کلیک کنید.