خانه تاریخی مدرس تهران

بنام خدا

 

 

در این روزگار که مردم تهران درگیر مشکلات و گرفتاری های روزمره هستند، شاید کمتر کسی به فکر سفر و دیدن اماکن گردشگری ایران بیفتد ولی شما می توانید فقط با چند هزار تومان به تهران قدیم سفر کنید. شاید بیشتر کسانی که در تهران زندگی می کنند اطلاع چندانی از آثار باقی مانده تهران قدیم نداشته باشند. اگر دوست دارید گشت و گذاری در طهران داشته باشید می توانید به چهار راه سیروس در خیابان 15 خرداد بروید. خیابان امامزاده یحیی و خیابان جاویدی که کمی جلوتر از چهارراه به سمت خیابان ری قرار دارد، خود نمونه ای از خیابان های طهران است که هنوز با اون مردم صاف و ساده و مهربانش حال و هوای قدیم را دارد. این محله دارای چندین اثر قدیمی است که از آنها می توان به خود امامزاده و درخت چند صد ساله آن، خانه کاظمی، حمام نواب، خانه شهید مدرس، مسجد و مدرسه نظام، خانه عزتالدوله (خواهر ناصرالدینشاه و همسر امیرکبیر)، مسجد و سقاخانه آقامیر، خانه دکتر احسانی، خانه موتمنالاطبا، خانه امین نظام،  خانه پروین اعتصامی، خانه دبیرالملک، خانه مهر انگیز کامبیز ( خانه پدر سالار یا خانه فرهنگ امامزاده یحیی) و خانه فخرالملوک ( رستوران نان و نمک) اشاره کرد.


 

منطقه 12 با 164 بنا و بافت تاریخی بیشترین حجم از بافت تاریخی را در خود جای داده است که بخشی از این بناها توسط سازمان میراث فرهنگی نگهداری می‌شود و بخش دیگری توسط شهرداری مرمت و بازسازی می‌شوند. این محله قدیمی، دارای ارزش‌های خاص معماری و شهر سازی شامل بافت مسکونی، راسته، گذرهای ارتباطی، فضای شهری خصوصی و عمومی است. این محله، با توجه به تخریب‌های ناشی از ساخت و ساز جدید، بخش عمده ای از ساکنان خود را از دست داده است و اقشار جدید با تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی در این محله سکنی گزیده اند. 

 

این محله در اوایل نهضت مشروطیت به دستور یکی از مجتهدان، تبدیل به سکونتگاه کلیمیان و زرتشتیان مقیم تهران شد و از آن پس عودلاجان به صورت محله غیرمسلمانان درآمد و حتی معروف است که در این محل آتشکدهای هم وجود داشته که امروزه اثری از آن باقی نمانده است. این محله قدیمی و بنام تهران، امروز با خانه های قدیمی و کوچه های باریک در کنار آپارتمانهای بیقواره، چهرهای ناهمگون به پایتخت بخشیده است. این منطقه اعیاننشین با باغات و خانه های باشکوه، هماکنون در شرف ویرانی و خرابی قرار دارد و با گذر در کوچه و پس کوچه آن شاهد فرسایش و فروریختن دیوارهای دکان ها و خانه ها هستید. شاید بوی تاریخی این محله اصیل تهران را بتوانید از خانه ها و بناهای قدیمی و با ارزش به جا مانده از دوران قاجار و اوایل سلطنت پهلوی حس کنید.

 محله عودلاجان یا اودلاجان یکی از پنج محله اصلی تهران قدیم بود که از خیابان جلیلآباد (خیام)، کاخ گلستان تا ناصریه (ناصرخسرو)، حدود مسجد شاه، شمال بوذرجمهر، پامنار، جنوب خیابان چراغ برق (امیرکبیر)، میدان توپخانه تشکیل میشد. این محله در دوران قجر با ۲۶۱۹ خانه و ۱۱۴۶ دکان، مرفهنشینترین و بزرگترین محله شهر تهران بود که امروزه فقط به خیابانهای ناصریه از غرب، ری از شرق، چراغ برق از شمال و ۱۵خرداد از جنوب محدود میشود. مورخان عودلاجان را قلب تاریخی دارالخلافه تهران قدیم نام نهادهاند. درباره وجه تسمیه عودلاجان نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد، عدهای این نام را به معنای بازار عطرفروشان به زبان عربی میدانند، برخی عودلاجان را تغییر یافته آو-دراجین میپندارند که در زبان تاتی بومی تهران به معنای جای تقسیم آب است و در مقابل نیز عدهای عودلاجان را تلفظ عبداللهجان به لهجه کلیمی میدانند.


 

یکی از محلات بزرگ و اسم و رسمدار عودلاجان، منطقه سرچشمه است که تاریخ دقیق و تاسیس این مکان چندان مشخص نیست. به گفته سرچشم هنشینان، دو سوی خیابان ری به محله سرچشمه معروف است اما اگر بخواهیم حدود فعلی و واقعی آن را در نظر بگیریم سرچشمه از شمال به خیابان چراغ برق (امیرکبیر)، از جنوب به میدان شوش، از مرکز به خیابان ۱۵خرداد، از شرق به خیابان خراسان و ۱۷ شهریور، از غرب به خیابان مولوی و سیروس (خ مصطفی خمینی) منتهی میشود. سرچشمه از محلات فرسوده بافت مرکزی تهران قدیم است که در تقسیمبندی محلات تهران از دوره صفویه به بعد در محله عودلاجان واقع شده است. از آنجا که این محل به دو دروازه اصلی تهران قدیم از جمله دروازه دولاب و دروازه غار منتهی میشد به یکی از محلات پرجمعیت و محل بارگیری اجناس دارالخلافه تبدیل شده بود و حتی اولین ایستگاه ماشین دودی در انتهای این محله قرار داشت.

در رابطه با نامگذاری این منطقه به سرچشمه باید گفت با توجه به اینکه این منطقه از گذرهای عودلاجان بوده، وجه تسمیه آن هم تا حدودی وابسته به خود نام عودلاجان است. همانطور که در بالا ذکر شد برخی از مورخان عودلاجان را به معنای محل پخش کردن و تقسیم آب به رشته های کوچکتر میدانستند. طبق اسناد به دست آمده در تهران قدیم، دو چشمه آب وجود داشته که یکی در همین محل سرچشمه واقع بوده و دیگری در سنگلج. تا اینکه در سال ۱۲۶۱ هـ.. ق سومین شاه قاجار، محمد شاه، نهری بزرگ با مخارج هنگفت از رود کرج تا شهر تهران جاری میکند که از سمت دروازه شمیران، ورودی پامنار امروزی و سرچشمه به تمام شهر پخش میشد. در هر صورت این محله قدیمی که از آن به نام قلب تپنده عودلاجان یاد میکنند، در طی ۳۰، ۴۰ سال گذشته بافت تاریخی خود را از دست داده و تبدیل به یکی از مراکز تجاری و بازارهای شهر تهران شده است. اما آنچه که امروزه سرچشمه را از سایر محلات قدیمی یکه تاز میکند، وجود چند بنا و عمارت پرآوازه است که همچنان یادآور حال و هوای تهران قدیم است و خاطرات تهرانیان قدیم را زنده نگه میدارد.


 

خانه چهره نامدار قانونگذار ایران

 

چهارراه سرچشمه، گذر میرزا محمود وزیر (کوچه شهید جاویدی)، بن بست مدرس، خانه تاریخی و ارزشمند آیت الله سیدحسن مدرس، سرسختترین دشمن پهلوی اول را در خود جای داده است. در گذشته این خانه با عنوان «خانه وزیرمختار فرانسه» مشخص شده که امروزه به نام خانه مدرس شناخته میشود. این عمارت قدیمی  روزگاری محل رفت و آمد چهره های بزرگ تاریخ، سیاست از جمله موتمنالملک پیرنیا، مشیرالدوله، وثوقالدوله، مستوفی الممالک، ملک الشعرای بهار، مصدق و حتی رضاخان بوده است. در این خانه بسیاری از تصمیمات سرنوشت ساز تاریخ ایران و تهران از جمله پیشنویس برخی از قوانین (قانون مدنی و قانون عدلیه و...) در آن نوشته شده است. این خانه در مالکیت خانواده کتابچی قرار داشت و به عنوان انبار کتاب از آن استفاده میشود، طبق اسناد به دست آمده و گفته های نوه آیت الله مدرس، این نماینده سابق مجلس خانه مذکور را به همراه دو خانه مجاور از حقوق معوقه دو سال و نیم خود خریداری کرد و پس از چندی دو خانه دیگر را میفروشد و خانه کنونی که امروزه به نام خانه مدرس مشخص است از خود به یادگار میگذارد.


 

 این بنا پس از رها شدن در زمانی طولانی، در سال ۱۳۹۳ توسط «حاج محمد انصاری» خریداری و پس از مرمت به عنوان «دارالقرآن و خانه موزه شهید مدرس» با هدف فعالیت‌های فرهنگی، پژوهشی و اجتماعی و نیز گردآوری مستندات موزهای مرتبط با شهید مدرس احیاء شد تا ضمن حفظ میراث فکری و ارزش‌های حضرت ایشان، زمینه‌ای جهت خدمت به پژوهشگران و علاقه‌مندان این بزرگوار فراهم شود.

 

 


سردرگمی سازمان میراث فرهنگی؛ خانه مدرس کجاست؟

 

این خانه تاریخی  که دیوارهایش روزی شاهد ترور کور صاحبش بوده، در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و با پیگیری دفتر مقام معظم رهبری، مطبوعات، دفتر رییس جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی وقت، بودجهای معادل یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان را در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار داد تا صرف خرید و مرمت خانه و تبدیل به موزه مدرس شود اما سازمان مزبور تمام این بودجه را صرف خرید خانه دیگری در نزدیکی خانه مزبور که متعلق به نصیرالدوله وزیر معارف پهلوی بود، کرد. این تخلف از بزرگترین تخلفات مالی در سازمان میراث فرهنگی به شمار میآید، تشخیص نادرست مسوولان سبب شد بار دیگر به پرونده مفتوح این خانه تاریخی رسیدگی شود. سازمان میراث فرهنگی دوباره تصمیم گرفت که خانه مدرس را مورد بازسازی قرار دهد اما برای بار دوم به اشتباه به بازسازی خانه مجاور عمارت مدرس که متعلق به برادران کتابچی بود مشغول شد، که این خطا سبب شد که بخشی از خانه مدرس تخریب شود.

 

 

 

آنچه که از تابلو شهرداری که بر دیوار خانه شهید مدرس نصب شده به دست می آید آن است که این بنا دارای اندرونی، بیرونی، حیاط و مطبخ خانه بوده و در گذشته از سه ساختمان تشکیل شده بود که بخش اول آن در ابتدای در ورودی است که شامل عمارتی یک طبقه با زیرزمین که دارای حیاطی به شکل و شیوه معماری دوران قاجار است، بخش دوم عمارت مرکزی و بزرگ در شمال شرقی حیاط مرکزی است که این عمارت یک طبقه با ایوان و ستونهای مربع شکل به شیوه معماری دوران پهلوی با سقف های بلند ساخته شده است و بخش سوم بنایی در حیاط شمال غربی است که بسیار ساده و متعلق به محل سکونت سیدحسن مدرس بوده است. تنها تزیینات به کار گرفته شده در این بنا آجر است. 


 

این مجموعه علاوه بر فعالیت‌های موزه‌ای و معرفی ابعاد گوناگون شخصیت این شهید بزرگوار، با دارا بودن کتابخانه، آرشیو و مرکز مطالعات مدرس شناسی که محل نگهداری مستندات اصیل، کتاب ها، مقالات، پایان نامه پیرامون شهید آیت الله مدرس می باشد؛ خدمت‌رسان علاقه مندان است. اشیائی نیز از آن دوران باقی مانده در این خانه موزه نگهداری می‌شوند.

 

 

 

از آنجا که این خانه نه تنها فقط محل سکونت شهید مدرس بوده بلکه محل فعالیت‌­های گسترده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایشان نیز بوده است بنابراین خانه از فضاهای اندرونی و بیرونی بهره میبرده. که شامل یک بخش اندرونی که محل سکونت ساکنین منزل و دو بخش بیرونی متشکل از فضاهای تدریس و تفسیر و همچنین فضاهایی جهت ملاقات های مردمی و ملاقات با رجال است.

 

 

 

چیدمان فضایی عناصر معماری آن به گونه‌­ای است که فضاهای مختلف به طریقی در اطراف سه حیاط مرکزی جانمایی شده‌اند که در عین حفظ استقلال فضایی و محرمیت، با سایر بخش‌های دیگر نیز ارتباط و دسترسی دارند، یعنی با وجود اینکه برای بخش‌های اندرونی و بیرونی ورودی‌های مجزا وجود دارد ولی ارتباط سه بخش کلی خانه توسط حیاط مرکزی حفظ شده است

 

 

 

سرگذشت مرمت خانه شهید مدری از زبان نوه ایشان: 

 

 

سیدمحسن مدرس نوه آیت‌الله مدرس در گفت‌وگو با خبر تأکید می‌کند، خانه ای که این روزها در یکی از کوچه‌های باریک جنوب شهر، گروهی از معماران و کارگران در حال بازسازی آن هستند که با تابلوی خانه مدرس تزیین شده است ، ربطی به پدربزرگ وی ندارد و متعلق به خانواده مشهور کتابچی است. این اتفاق یاد‌آور آن چیزی است که در سال 1382 رخ داد. در آن سال نیز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، باز‌سازی خانه نصیرالدوله را به نام خانه مدرس آغاز می‌کرد.


شش سال پیش تابلوی خانه مدرس با آرم سازمان میراث فرهنگی در انتهای کوچه حاج عیسی (مدرس کنونی) به چشم می‌آمد. این روزها شهرداری تهران تابلوی بازسازی را در خانه‌ای اوایل همین کوچه نصب کرده است. ماجرا چیست؟ آیا خانه آیت‌الله مدرس قرار است هر چند سال یک بار جابه‌جا شود؟ هیچ‌کدام از این خانه‌ها متعلق به آیت‌الله مدرس نبوده است. خانه انتهای کوچه متعلق به فردی به نام نصیرالدوله بود و خانه ابتدایی نیز متعلق به خاندان کتابچی است. خانه واقعی آیت‌الله مدرس، یک کاشی بعد از خانه کتابیچی‌ها قرار دارد.


اگر این دو خانه متعلق به مدرس نیست، پس چطور آنها را بازسازی می‌کنند؟

 

 

این همان سؤالی است که خانواده آیت‌الله مدرس از شهرداری و سازمان میراث فرهنگی دارند. سال 1382 که مجلس شورای اسلامی وقت، سالروز شهادت مدرس را به عنوان روز مجلس تصویب کرد، بودجه‌ای معادل یک میلیارد و صد میلیون تومان نیز برای حفظ و بازسازی منزل آقا به عنوان پایگاه عدالت تصویب کردند. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که این بودجه را در اختیار داشت، بدون آنکه خانواده مدرس را در جریان بگذارد، خانه‌ای در انتهای کوچه حاج‌عیسی را خریداری و شروع به بازسازی آن کرد. این خانه متعلق به نصیرالدوله پدر وزیر فرهنگ و صنایع مستظرفه رضاشاه بود. مجلس از این اقدام سازمان میراث فرهنگی به دادگاه کارکنان دولت شکایت کرد که هنوز پرونده آن مفتوح است.
 
خانه نصیرالدوله از زیبایی و قدمت تاریخی برخوردار است و می‌توان آن را بازسازی کرد ولی نه به نام خانه مدرس. چند هفته پیش متوجه شدم که این بار معاونت زیباسازی شهرداری تهران در حال بازسازی خانه مرحوم کتابچی است. اینجانب به دلیل آنکه در خانه واقعی آیت‌الله مدرس به دنیا آمده‌ام، آن را به خوبی می‌شناسم و در تماسی که مدیریت بافت تاریخی شهرداری منطقه 12 با من داشت، اطلاعات لازم را در اختیار آنها قرار دادم.

 
پس تکلیف منزل واقعی چه شده است؟
این منزل که در مجاورت منزل کتابچی‌هاست، اکنون در اختیار شهرداری منطقه 12 قرار دارد و در آنجا مشغول ساخت و ساز ساختمانی جدید با عنوان سرای مدرس هستند. شهرداری منطقه 12 نیز به تذکرات خانواده مدرس در این زمینه بی‌اعتنایی می‌کند.
 
آیت‌الله مدرس از چه زمانی در این خانه ساکن شدند؟
در دوره جنگ جهانی اول و حدفاصل فترت مجلس، ایشان به همراه جمعی از علما و فعالان سیاسی به عثمانی مراجعت کردند. پس از بازگشت، صندوق مجلس حقوق معوقه دو سال‌ونیم ایشان و بقیه وکلا را پرداخت کرد.
 
شهید مدرس با این پول سه باب خانه مجاور هم در کوچه میرزاعیسی را خریداری می‌کند و با کمی قرض کردن، آنها را تعمیر می‌کند. سپس دو خانه را می‌فروشد و خانه کنونی را برای سکونت خود و خانواده انتخاب می‌کند.

 
این خانه بعد از شهادت ایشان چه سرنوشتی پیدا کرد؟
اواخر حیات ایشان این خانه در اختیار پدر من دکتر سیدعبدالباقی مدرس قرار داشت. عمو و عمه‌های من آن روزها در اصفهان و شهرضا زندگی می‌کردند و آقا هم در خواف تبعید بودند. پدر من چون در دانشکده طب درس می‌خواند، در تهران باقی مانده بود. آیت‌الله مدرس این خانه را مطابق سندی که وجود دارد به پدر من مصالحه شرعی کرد. پدر من نیز این خانه را در سال 1322 فروخت.
 
آیا آیت‌الله مدرس فقط همین خانه را در تهران داشتند؟
در تهران خانه دیگری نداشتند ولی در روستای اسفمه در مسیر اصفهان - شهررضا خانه‌ای متعلق به ایشان وجود داشت که اکنون بازسازی شده است. معصومه خانم همسر آیت‌الله مدرس اهل این ده بودند. در روستای خیرآباد اصفهان نیز دو قلعه وجود دارد که خشت اول بنای آن را آقای مدرس با دست‌های خودشان گذاشتند. این قلعه‌ها برای سکونت رعیت‌های آن روستا و نگهداری احشام آنها ساخته شد. البته سند این دو قلعه به نام فرزندان وی یعنی سیدعبدالباقی مدرس و سیداسماعیل مدرس‌زاده صادر شده است.

 
چرا فامیلی پدر و عموی شما فرق دارد؟
زمانی که نام خانوادگی انتخاب می‌شد، هر کدام فامیلی خودشان را انتخاب کردند. برادر کوچک آقای مدرس هم نام فامیلی مدرس اسفهی را برگزید. فامیلی فرزندان پدر من نیز مدرس شد.
 
آقای مدرس در کاشمر و نزدیک مقبره کنونی خانه‌ای نداشت؟
محل تبعید ایشان قلعه خواف در مرز ایران و افغانستان بود نه کاشمر. ایشان در یکی از اتاق‌های این قلعه 9 سال زندانی بودند و دو مأمور محافظ داشتند.
 
حسن سلوک با اهالی و آموزش آنها، همچنین برخی ملاقات‌ها و نامه‌نگاری‌های ایشان، حکومت وقت را به هراس افکند و شبانه ایشان را از خواف به مشهد و سپس کاشمر منتقل کردند و پس از چند روز ایشان را در این شهر به شهادت رساندند.
 

خانه آقای مدرس در خیابان میرزاعیسی چگونه بود؟
چون ملاقات کننده‌های زیادی از اقشار مختلف به دیدار وی می‌آمدند، ایشان در وسط اتاق می‌نشست و همه دور اتاق می‌نشستند تا کسی نتواند بگوید من نزدیک مدرس نشستم.
 
این ساختمان دو طبقه بود. در اندرونی 5 اتاق داشت. پاشیل، آب‌انبار، آشپزخانه، حوضخانه و ایوان، چند انباری و یک اتاق بیرونی بزرگ در طبقه دوم این ساختمان قرار داشت. دو اتاق هم در بیرونی این ساختمان بود که مراجعه کنندگان شهرستانی و نوکر آقای مدرس به نام عمواوغلی در آن سکنی داشتند.
 
مطمئن هستید که این خانه، همان خانه‌ای است که تخریب شده است؟
بله، من تنها عضو خانواده مدرس هستم که در آن خانه به دنیا آمده و اکنون در قید حیات هستم. خواهر کوچکتر من هم در همین خانه متولد شده است. البته تعداد دیگری از نوه‌های ایشان نیز در همین خانه متولد شده‌اند که اکنون در قید حیات نیستند. برای این خانه صلحنامه‌ای به خط آقای مدرس وجود دارد. من با این که تمام عکس‌ها و اسناد مربوط به ایشان را به سازمان اسناد ملی تحویل دادم، اصل این سند را در اختیار دارم که آن را برای تصویربرداری در اختیار شما قرار می‌دهم. من در خانه آقابزرگ خاطرات زیادی دارم و محال است آن را فراموش کنم.