قلعه دختر مراغه

بنام خدا

 

 

شهر مراغه از قدیمترین شهرهای ایران و آذربایجان است و در تقسیم استانی یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی بوده و بعد از تبریز، بزرگترین شهر این استان می باشد.رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرند؛ باعث به وجود آمدن باغات و مزارع اطراف آن شده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است و وجود باغ های زیاد و سرسبز، بخصوص در اطراف شهرمراغه باعث شده که این شهر گویی در میان باغی بزرگ قرار گرفته باشد و اغلب خیابان‌های شهر مراغه سرسبز و پر از درختان قدیمی هستند. شهرستان مراغه در دامنه  جنوبی کوه سهند قرار دارد و به‌ دلیل کوهستانی بودن، زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدلی دارد. محدوده این شهرستان از غرب به دریاچه ارومیه و از شرق به دشت هشترود و از جنوب به جلگه میاندوآب منتهی می شود و با شهرستانهای هشترود، ملکان و بناب همسایه می باشد. منطقه مراغه میلیونها سال قبل در دوره دوم و سوم زمین شناسی، قبل از فوران آتشفشان سهند محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم الجثه بوده است. فسیلهای مکشوفه از 32 گونه پستانداران و 2 جنس پرندگان، منطقه فسیلی مراغه را به بهشت فسیلی جهان معروف کرده است. تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند. به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جزء سرزمین ماننا بوده و بنام ایالات اوئیشویش نامیده می شده است. بطلمیوس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جزء اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ربع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان به نام « فرائه تا » یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف در نیامد؛ همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان « مارآوا » یا « مادآوا » و به معنی جایگاه ماد می باشد. اوج شهرت مراغه در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان؛ مراکز علمی؛ رصد خانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. گفته می شود در زمان داریوش، آذربایجان شرقی یکی از ساتراپ های ایران و پایتخت آن شهر شیز بوده که در جنوب خاوری مراغه قرار داشته است.

 


آثار تاریخی شهر مراغه

 

گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد مدور، گنبد غفاریه،  برج گوی، کلیسای هوانس، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای، مقبره آقالار (موزه سنگ‌نگاره‌ها)، رصدخانه مراغه و معابد اطراف آن

مساجد مراغه: مسجد ملا رستم، مسجد شیخ بابا، مسجد ملا معزالدین، مسجد شیخ تاج ، مسجد شجاع الدوله ، مسجد طاق ، مسجد ضریر، مسجد سردابه، مسجد سفید

کاروانسراها و خانه‌های قدیمی مراغه: سرای خواجه ملکم، سرای بزرگ ، سرای متولار، سرای خامنه، سرای صدر کبیر، خانه محمدی، خانه آصف ، خانه پیر، خانه شهابیان

موزه‌های مراغه: موزه تخصصی ایلخانی ، موزه سنگ نگاره و مقبره آقالار، موزه تاریخ طبیعی و فسیل شناسی ، موزه صحرائی فسیلها (در حال احداث)، موزه تخصصی نجوم ایران(درحال احداث)

 قلعه و غار قیزقلعه‌سی، گویجه قلعه، حمام صفوی، یخچال مرادیان، پل مردق، پل خانقاه و بیش از 45 تپه‌ باستانی




 جاذبه‌های طبیعی


 غار کبوتر (هامپوئیل)، دریاچه سد علویان، منطقه فسیل مراغه، کوه سهند، دهکده توریستی، روستاها و چشم‌اندازهای طبیعی مراغه

رودهای مراغه: رودخانه ٔ صوفی چای ، رودخانه ٔ مردق، رودخانه ٔ لیلان ، رودخانه مغانجق

چشمه‌های معدنی معروف اطراف شهر مراغه: شورسو، گشایش، ایستی‌بلاغ، قره‌پالچیق و ساری‌سو امامزاده ها : امامزاده چکان. امامزاده سید محمد" سید عطاء الله" (ع)

 


غار و قلعه قیزقالاسی یا قلعه دختر

 

دست یافتنی نبودن همیشه به عنوان یکی از ویژگی های زیبا در دختران شناخته میشود، به همین خاطر از قدیم در ایران به قلعه هایی که در بالای کوه و مکان های صعب العبور ساخته می شد بطوریکه فتح آن غیر ممکن یا به سختی ممکن بود به قلعه دختر معروف بودند.

 


معماری اینگونه قلعه‌ها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آن‌ها ویژگی‌های گوناگونی دارد. قلعه‌ها در صعب‌العبورترین بلندی‌های کوهستانی بنا می‌شدند و چون طرح و نقشه‌ای از پیش آماده نداشتند، طراح یا معمار، حصارها، برج‌ها، اتاق‌ها و ورودی‌ها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره‌ها و مکان سازنده آن احداث می‌کردند. به این دلیل اغلب قلعه‌های کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبوده و تابع شرایط محیط پیرامون خویش است.



همه جای ایران قلعه‌ها، پل‌ها و کوه‌های بسیاری داریم که به نام دختر( در آذربایجان به قیز) معروفند . یکی از این قلعه‌ دخترها در شهرستان مراغه قرار دارد که به آن در زبان محلی "قیز قلعه سی" گفته می شود. دلیل نامگذاری این قلعه نشان از اهمیت و منزلت زن در جامعه ایران باستان دارد. به طوری که لفظ قیز (دختر) را در بسیاری از اسامی قلعه‌ها و پل‌های تاریخی می‌توان دید. در منطقه آذربایجان آثار باستانی از جمله قیز قلعه سی در شهرستان ساوه، میانه، نمین و... را می‌توان مشاهده کرد. البته باید اضافه کرد لفظ زن و دختر در منطقه آذربایجان جدا از آثار باستانی در فرهنگ و فولکولور مردم نیز به شدت رسوخ کرده است که به نظر می رسد از باور مردم به اسامی آثار تاریخی رسوخ کرده است.



این قلعه دختر بنا به گفته سعید ستارنژاد(کارشناس میراث فرهنگی ) ، در هزاره دوم قبل از میلاد در برابر یورش‌هایی که از سمت جنوب مراغه صورت می‌گرفته، بنا شده است. عمده‌ترین تهاجمات به منطقه شمال غرب را آشوریان انجام می‌داده‌اند، طوریکه احتمالا قلعه دختر مراغه نیز در دوره سارگن دوم آشوری به شدت مورد هجوم قرار گرفت و آسیب‌های زیادی به آن وارد شده است. هرچند قلعه در دوران اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

 


 به نظر می‌رسد در برخی کتاب‌های تاریخی از جمله آثار «العباد ذکریا قزوینی» به قلعه‌ای در 3 فرسخی مراغه بنام "رویین دژ" اشاره می‌شود و «مینورسکی» "قیزقلعه سی" را همان رویین دژ باستانی می‌داند. نظامی در قرن هفتم نیز از این قلعه نام برده است: میخ زرین و مرکز زمی است/ نام رویین دژ ز محکمی است.


 


امروزه از بنای آن تنها بخش‌های از دیوار و برج‌ها و غاری بزرگ در دامنه پایین کوه قلعه باقیمانده است. از دیوار دفاعی نیز تنها بخش‌های از جنوب و غرب قلعه باقیمانده است. دیوار دفاعی از تخته سنگ‌های بزرگ و متوسط به صورت خشک چینه ساخته شده است. این دیوارهای به وسیله برج‌های نیم دایره‌ای شکل تقویت می شده است.




 در مراغه جدا از این قلعه، قلعه‌های دیگری از جمله «گویجه قلعه»، «قاور قلعه» نیز مربوط به عصر آهن باقی مانده است که باستان شناسان خارجی آن را بررسی و معرفی و کرده‌اند ولی متاسفانه این قلعه اصلا معرفی نشده است. «رویین دژ» را رحیم رئیس نیا در کتاب 3 جلدی خود « آذربایجان در سیر تاریخ ایران» به قلعه دختر مراغه منسوب دانسته است. البته رویین دژ اشاره شده در شاهنامه با رویین دژ اشاره شده در اخبار العباد ذکریا قزونینی متفاوت است.


 


 قیزلار قلعه سی (قلعه دختران) که ‌‍یکی از مهم ترین آثار تاریخی و طبیعی شهرستان مراغه به حساب می آید، در حدود 19 کیلومتری جنوب غربی شهرستان مراغه در سمت جنوبی دره بسیار عمیق و در بالای ارتفاعات کوه محلی گوی داغ روستای قره ناز واقع شده است. ارتفاع کلی غار و قلعه نسبت به دره‌عمیق مقابل حدود 1800 تخمین زده میشود. عرض غار حدود25 متر و طول آن حدود 40 متر و ارتفاع غار حدود 25متر تخمین زده میشود در انتهای غار راهی باریکی به دل کوه هست که احتمالا در اثر ریزش غار قسمتی در انسوی این باریکه مدفون گشته است . در ارتفاعات پشت قلعه باقیمانده چندین دیوار خشتی به چشم می خورد که از بقایای قلعه قدیمی است.



 این قلعه در طول سالیان دراز در اثر  عوامل طبیعی یا نابود شده یا در حال نابودی است آثاری همچون سفالهای شکسته و تنوره های خراب شده و دیواره های بجا مانده  و...... حاکی از یک زندگی پر امید در روی قلعه بوده است. در مسیر صعود به قلعه تکه های فراوان سفال های قدیمی یافت می شود؛ در گذشته و اکنون هیچ گونه اقدامی از سوی سازمان میراث فرهنگی جهت حفاظت از این قلعه انجام نگرفته است متاسفانه هر روز این قلعه توسط افراد سود جو مورد حمله قرار میگیرد  و با  حفره های متعددی که در دل این اثر زیبا بوجود آورده اند این قلعه روبه نابودی است .




 


راه دسترسی به این قلعه از داخل روستای قره ناز در سمت چپ جاده بدون هیچ گونه تابلو و راهنمایی قرار دارد( بهتر است از ساکنین راه را بپرسید) . شما بعد خارج شدن از روستا و گذر از باغات اطراف روستا، به یک چشمه و استخری که در کنار جاده است، می رسید. از آنجا در سمت چپ راه دیوار صخره ای قلعه نمایان است(کوه همانند یک دیوار بزرگ و نفوذ ناپذیر عمل می کند و در مقابل کوه، یک دره وجود دارد که در مواقع پر آبی آبشار کوچکی نیز در آن خودنمایی می کند). برای ورود به قلعه شما می توانید کمی بالاتر از آبشار توسط یک راه مالرو به در قلعه برسید. دسترسی آسان به قلعه فقط از سمت غربی امکان پذیر است و رسیدن به قلعه از سایر جهات، به دلیل وجود دیوار های سنگی و پرتگاه های بلند، قدری مشکل است.






 

البته به عزیزانی که می خواهند این قلعه را ببیند توصیه می کنم که فصل بهار را انتخاب کنند تا  از طبیعت زیبای منطقه نیز استفاده کنند . از بالای کوه، شهر مراغه و کوه سهند قابل رؤیت است و منظره ای تماشایی دیده می­شود.

 

 

چند عکس از آثار باقیمانده از داخل قلعه


 








 

 

 

 

 

گنبد سرخ یا گنبد قرمز مراغه

بنام خدا



 شهر مراغه از قدیمترین شهرهای ایران و آذربایجان است و در تقسیم استانی یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی بوده و بعد از تبریز، بزرگترین شهر این استان می باشد.رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرند؛ باعث به وجود آمدن باغات و مزارع اطراف آن شده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است و وجود باغ های زیاد و سرسبز، بخصوص در اطراف شهرمراغه باعث شده که این شهر گویی در میان باغی بزرگ قرار گرفته باشد و اغلب خیابان‌های شهر مراغه سرسبز و پر از درختان قدیمی هستند. شهرستان مراغه در دامنه  جنوبی کوه سهند قرار دارد و به‌ دلیل کوهستانی بودن، زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدلی دارد. محدوده این شهرستان از غرب به دریاچه ارومیه و از شرق به دشت هشترود و از جنوب به جلگه میاندوآب منتهی می شود و با شهرستانهای هشترود، ملکان و بناب همسایه می باشد. منطقه مراغه میلیونها سال قبل در دوره دوم و سوم زمین شناسی، قبل از فوران آتشفشان سهند محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم الجثه بوده است. فسیلهای مکشوفه از 32 گونه پستانداران و 2 جنس پرندگان، منطقه فسیلی مراغه را به بهشت فسیلی جهان معروف کرده است. تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند. به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جزء سرزمین ماننا بوده و بنام ایالات اوئیشویش نامیده می شده است. بطلمیوس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جزء اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ربع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان به نام « فرائه تا » یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف در نیامد؛ همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان « مارآوا » یا « مادآوا » و به معنی جایگاه ماد می باشد. اوج شهرت مراغه در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان؛ مراکز علمی؛ رصد خانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. گفته می شود در زمان داریوش، آذربایجان شرقی یکی از ساتراپ های ایران و پایتخت آن شهر شیز بوده که در جنوب خاوری مراغه قرار داشته است.


 


آثار تاریخی شهر مراغه


این شهرستان با داشتن بیش از 500 اثر تاریخی ثبت شده که همگی مربوط به دوران مختلفی از تاریخ همچون دوره های ایلخانی، سلجوقی، ساسانیان، اشکانیان و دوره اوراتویی است، یکی از قطب های گردشگری و تاریخی کشور به شمار می رود.

گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد مدور، گنبد غفاریه،  برج گوی، کلیسای هوانس، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای،  مقبره آقالار (موزه سنگ‌نگاره‌ها)، رصدخانه مراغه و معابد اطراف آن

مساجد مراغه: مسجد ملا رستم، مسجد شیخ بابا، مسجد ملا معزالدین، مسجد شیخ تاج ، مسجد شجاع الدوله ، مسجد طاق ، مسجد ضریر، مسجد سردابه، مسجد سفید

کاروانسراها و خانه‌های قدیمی مراغه: سرای خواجه ملکم، سرای بزرگ ، سرای متولار، سرای خامنه، سرای صدر کبیر، خانه محمدی، خانه آصف ، خانه پیر، خانه شهابیان

موزه‌های مراغه: موزه تخصصی ایلخانی ، موزه سنگ نگاره و مقبره آقالار، موزه تاریخ طبیعی و فسیل شناسی ، موزه صحرائی فسیلها (در حال احداث)، موزه تخصصی نجوم ایران(درحال احداث)

 قلعه و غار قیزقلعه‌سی، گویجه قلعه، حمام صفوی، یخچال مرادیان، پل مردق، پل خانقاه و بیش از 45 تپه‌ باستانی 

جاذبه‌های طبیعی

 غار کبوتر (هامپوئیل)، دریاچه سد علویان، منطقه فسیل مراغه، کوه سهند، دهکده توریستی، روستاها و چشم‌اندازهای طبیعی مراغه

رودهای مراغه: رودخانه ٔ صوفی چای ، رودخانه ٔ مردق، رودخانه ٔ لیلان ، رودخانه مغانجق
چشمه‌های معدنی معروف اطراف شهر مراغه: شورسو، گشایش، ایستی‌بلاغ، قره‌پالچیق و ساری‌سو

امامزاده ها : امامزاده چکان. امامزاده سید محمد" سید عطاء الله" (ع) 



 گنبد سرخ مراغه


مراغه به شهر‌ گنبدهای آذربایجان و حتی ایران معروف است و دارای چندین گنبد و مقبره می باشد و یکی از معروف‌ترین آن‌ها، گنبد سرخ است. این گنبد که شرایط بازسازی شده بهتری نسبت به سایر گنبد‌های مراغه دارد، در حاشیه شهر و در جنوب غربی آن واقع شده و برای جلوه گری و نشان دادن زیبایی گنبد ، اقدام به ایجاد فضای سبز در اطراف آن کرده اند . گنبد سرخ اولین و قدیمی‌ترین مزار از پنج مزار بزرگ موجود در مراغه است که در میان اهالی مراغه بیشتر به گنبد قرمز شهرت دارد.
گنبد سرخ مراغه از حدود 800 سال پیش که در شمال غرب ایران ساخته شده است، این بنا در مقابل تمام حوادث پایداری کرده تا بتواند امروز با قامتی راست و استوار در مقابل ما شهادت دهد که نیاکان ما انسان های بسیار با سلیقه ای بوده‌اند و هنرشان را در همه جا و حتی در مورد ساختن آرامگاههایشان نیز بکار برده‌اند.



گنبد سرخ از ارزشمندترین بناهای دوره سلجوقی و از نامدارترین بناهای منطقه محسوب می شود که مبین شیوه معماری آن دوره است. تلفیق آجر با کاشی لعابدار برای اولین بار در معماری این بنا، دلیلی است که می توان آن را به عنوان آغازگر شیوه آذری در معماری اسلامی ایران دانست. اگر چه تقسیم بندی معماری به سبکهای مختلف در ایران چندان درست نمی باشد ولی در تقسیم بندی معماری ایران به سبکهای مختلف، با شروع ساخت این بنا دورهٔ رازی در معماری ایران به پایان رسیده و این بنا نقطهٔ عطف و شروع معماری آذری می‌باشد که تلفیق آجر و کاشی و استفاده از کاشی در تزئین بناهای تاریخی در ایران از مشخصه‌های این دوره ‌است. شیوه رازی، شیوه‌ای در معماری ایرانی و مربوط به سدهٔ پنجم تا آغاز سدهٔ هفتم (سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان) است.



آغاز کار این شیوه هر چند از شمال ایران بوده، اما در شهر ری پا گرفته است. دوره رازی را می‌توان رنسانسی برای ایران قدیم دانست که متاسفانه با حمله مغول به این کشور اکثر آثار این دوره نابود شد. معماری در این دوره مشخصات معماری گذشته را در کاربری‌های جدید به کار برد. در این دوره با فراوانی‌های انواع معماری روبرو هستیم که در آنها از معماری‌های قبل از اسلام الگو گرفته شده و ساخته گردیده‌اند. در واقع با تشکیل حکومت سامانیان در شرق امپراطوری اعراب، اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی تشکیل شد حکومت طولانی و نسبتا طولانی این دولت باعث شد نهضتی آغاز شود که به درستی از سوی بسیاری از محققین به عنوان تجدید حیات علمی و ادبی ایران دوره اسلامی نامگذاری شده‌ است که در حدود چهار قرن که با دولت سامانیان آغاز و حضیض آن با دولت خوارزمشاهیان است. معماری این دوره را می‌توان مجموعه‌ای از تمام معماری‌های گذشته ایران دانست در این زمان بود که ادبیات ایران نیز زنده گشت و فردوسی شاهنامه را برای ایرانیان به جا گذاشت که یکی از پر افتخارترین آثار ادبی ایران است. معماری نیز در این دوره با نغز کاری پارسی، شکوه و عظمت پارتی و ریزه کاری خراسانی همراه بود.

 



کارشناسان میراث فرهنگی معتقدند این بنا قبل از رصدخانه مراغه برای تعیین ماه‌های سال و ساعات روز کاربرد داشته و سوراخ‌های ایجاد شده بر ضلع‌های این بنا نشانگر این امر است. شباهت این بنا به گنبد علویان در همدان که در اواخر دوران سلجوقی ساخته شده است از نظر الگوی ساختاری قابل بیان میباشد .

به طور کلی گنبد سرخ بنایی مربع شکل، با سقفی گنبدی که بر مقرنس هایی که هنوز سالم مانده‌اند نهاده شده و متشکل از سردابه و اتاق فوقانی است. اتاق اصلی و یا شبستان که بر روی سکوی سنگی قرار دارد، بوسیله هفت ردیف پله می توان به آن دسترسی یافت . پنج پله در جلوی سکو واقع اند و پله ششم و هفتم   جزء  آستانه درگاه محسوب می شوند . دخمه یا سردابه در میان سکو واقع شده و ورودی آن سمت شرق بنا می باشد. این سردابه از داخل هیچ راهی به شبستان ندارد و تنها راه آن همان ورودی جبهه شرقی بنا می باشد. سقف سردابه برروی دیوارهای جانبی و ستون مربع شکلی که در وسط دخمه قرار دارد استوار شده است .





گذشت هشتصد سال زمان از ساخت سر در ورودی این بنا گرچه باعث کاسته شدن رنگ و لعاب آن گشته، ولی به آسانی می‌توان وضع آنرا در موقعیکه هنوز خراب نشده بود در نظر مجسم کرد. بالای در ورودی طاق نمای کوچک، یا قوس شکسته، که آن نیز از ابتکارات معماران ایران است، دیده می‌شود. نیمرخ نواری قوس بسیار مشکل و پیچیده است و قابل مقایسه با نیمرخ گوشه‌های دیوارهای بنا است. داخل این قوس با آجر تراشیده نقشی به صورت دایره‌های متقاطع بوجود آورده‌اند و برای نخستین بار کاشیهای تراشیده نیز بکار رفته است . این نقش مرکزی در داخل کتیبه‌ای که به خط کوفی نوشته شده قرار گرفته است. متن کتیبه نیز در آجر تراشیده شده و چون کم رنگتر از زمینه آن است به خوبی نمایان گردیده.


 

ورودی گنبد سرخ که به سوی شمال بازمی شود و شامل درگاه بلند و زیبایی است که آجرکاری پر نقش و نگار ظریفی همراه با کاشی های فیروزه ای که تازه در معماری سلجوقی متداول گشته بود زینت یافته است. در داخل دو لچکی که در بالای قوس شکسته قرار دارد از کاشی های فیروزه ای استفاده کرده با ترکیب آن با رنگ قرمز آجر نمای گنبد سرخ را مبدل به یک صفحه مینائی شبیه به صفحات کتب مصور هم دوره خود نموده است اطراف این آجرکاری را کتیبه ای به خط کوفی احاطه نموده که متن آن چنین است : "امربینا هذه القبه الامیر الرءیس العالم فخرالدین عمادالاسلام قوام آذربایجان ابوالعز عبدالعزیز بن محمود بن سعد یدیمالله علاه "بربالای آن کتیبه ای افقی به خط کوفی مشاهده می شود که متضمن تاریخ بنای کتیبه می باشد :"بنی المشهد فی الحادی عشر من شوال سنه اثنین و اربعین و خمساءه"مجموعه این تزئینات معقلی و آجرکاری و کتیبه ها و نقش و نگارهای گوناگون جلوه خاصی به بنا بخشیده است .



بر اساس کتیبه جبهه شمالی نام بانی بنا و تاریخ احداث آن و بر اساس کتیبه غربی نام سازنده آن را می توان مشاهده کرد . حاصل و جمع بندی استخراج از این کتیبه ها را می توان چنین بیان کرد : بنای گنبد سرخ در سال542 هجری قمری به دستور عبدالعزیز بن محمودبن سعد رئیس آذربایجان (این شخص یکی از امیران سلسله کوچک احمدیلی است که در این عصر بر مراغه حکمرانی داشتند و همیشه مدعی حکومت تبریز نیز بوده‌اند. علی‌رغم آن که این خاندان بسیار گمنام است،‌ می‌دانیم که در سال 542 ، بزرگ این خاندان یعنی «حاکم مراغه»، آق‌سنقر دوم بوده است.) و بوسیله بنی بکرمحمد بن بندان بن المحسن معمار ساخته شده است . هیچ کتیبه و نوشته ای مبنی بر مقبره بودن بنا در دست نیست. بنابراین می توان آن را به عنوان یک برج یادمان تلقی کرد. کتیبه های گنبد سرخ از نظر زیبایی و تناسب به پای کتیبه های برج سلطان مسعود در غزنه (508 هجری) نمی‌رسد ولی با این حال برای اینکه تمام مطالب مورد لزوم در بالای سر در جای داده شود سلیقه و ذوق زیادی بکار برده شده است.


 


بعد عبور از ورودی بنا، شما وارد مکانی جالب خواهید شد که سقف بسیار زیبایی نیز دارد. قسمت داخلی بنا به صورت فضای مربع شکل است که سه ضلع آن هر کدام دو طاق نما همانند نمای خارجی تعبییه شده است. داخل بنا با اندودی از گچ پوشیده شده و بر آن هیچ اثری از نقاشی و یا گچ‌بری دیده نمی‌شود ولی در گذشته در طول گنبد کتیبه ای گچبری شده مزین به آیات قرآنی بوده که به مرور زمان ازبین رفته است . چهار روزنه در چهار طرف بنا و نیز روزنه ای در مرکز گنبد، نور فضای داخلی را تامین می کند .سنگفرش شبستان اصلی هنوز وجود دارد. پوششی است مرکب از سنگهای مستطیلی. آرایش این قسمت منحصر است به طاق‌نماهای دوقلو با ستون‌های کوچک مشابه طاق‌نماهایی که سه ضلع از اضلاع خارجی بنا را آذین کرده است.داخل بنا کاملاً خالی است. میت در سرداب دفن شده و سنگ قبر در همین سرداب بوده است و شبستان فوقانی محل تجمع و برگزاری مراسم نماز بوده است.


 


نمای سه ضلع شرقی ، غربی و جنوبی گنبد سرخ هر یک دارا ی دو طاق نمای آجری با طرحهای تزینی و سه طاق مزین به آجرکاری تخمیری می باشد . در کتیبه جبهه شرقی آیه 54 از سوره 39 قرآن کریم نوشته شده و در جبهه غربی کتیبه ای است که نام سازنده بنا را نشان می دهد :"عمل العبد المذءب الراجی الی عفوالله بنی بکر محمدبن بندان البنا بن المحسن المعمار"

در چهار گوشه خارجی بنا ستون های مدوری با تزئینات آجری وجود دارد که علاوه بر کمک به ایستایی بنا به زیبایی آن نیز می افزاید .



گنبد بنا در زمان ساخت دوپوش بوده، پوشش داخلی بصورت عرقچین و پوشش خارجی آن که بطور کامل فرو ریخته و فقط قسمت‌های پایینی آن باقی مانده به شکل هرم هشت ضلعی بوده است . کف اتاق را از قطعات سنگ تراشیده مفروش کرده و دیوارهای داخلی بنا را با گچ اندود نموده اند .از ظواهرامر این چنین برمیآید که مقبره اصلی در درون دخمه قرار داشته و اتاق فوقانی ، مسجد کوچکی بوده که پخش نذورات و قرائت قرآن در آن صورت می گرفته است. نمای اصلی که میان ستون‌های تنومند زوایا استقرار یافته، مانند چهارچوبی وسیع و مجلل برای در بنا خودنمایی می‌کند. خود در که چهارچوبی با ابعاد متناسب آن را در برگرفته، دارای سرطاقی است مزین به آرابسک ها که کتیبه‌ای به خط کوفی آنها را دور زده است. بالای سرطاق درگاه کتیبه دیگری دیده می‌شود که آن هم به خط کوفی است. هر یک از اضلاع جانبی و عقبی بنا با دو طاق‌نما و یک کتیبه نواری شکل عریض آذین شده است. 



بنا دارای چهارپنجره است که از داخل در گردن گنبد و از خارج بر چهار وجه اصلی هشت گوشه‌ای که سقف را بر آن نهاده‌اند قرار گرفته است. روزنه‌های دیگری نیز درجداره‌هایش و بر روی کتیبه‌های نواری‌شکل اضلاْع غربی، جنوبی و شرقی برای روشنائی گشوده‌اند ( به این دلیل قسمتی از کتیبه‌های آن خراب شده و قسمتهای پائین بنا به هم ریخته ) ولی بدون شک این روزنه‌ها هیچ ارتباطی با ترکیب اولیه ساختمان نداشته است.

 


زیربنا از سنگ تراشیده، ساخته شده‌ است ،‌سرستون‌های زوایا و سرستون‌های متعلق به پایه‌های کوچکی که سرطاق‌های اضلاع ثانوی را بر دوش دارند، از سنگ هستند. بقیه بنا تماماَ از آجر است،‌ آجرهایی که با زیبایی تمام به روی هم چیده شده‌اند. در لابلای این آجرها که به رنگ قرمز تیره‌اند کلوک‌های کاشی فیروزه‌ای جلوه‌ای خاص دارد. همچنین کتیبه‌ها و نیز نقوش هندسی که با آجر سرخ تراشیده و آجر و کاشی مینایی رنگی که بر بالای درگاه بنا ساخته شده‌اند بر زمینه‌ای از گچ خودنمایی می‌‌کند. این کتیبه‌ها با نقوشی از گل و برگهای گچ‌بری که آثاری از رنگ آبی در آنها دیده می‌شود آذین شده است. آجر تراشی از ابتکارات معماران ایرانی است و در کشورهای دیگر معمول نبوده است در این هنر آجرهای قرمز را به قطعات مورد نظر می‌تراشیدند و روی بنا کار می‌گذاشتند و بوسیله فرورفتگی و پیش‌آمدگی‌ها، نقوش و تزئیناتی ایجاد می‌نمودند که روی دیوار سایه و روشن مطبوعی ایجاد می‌کرد. اینطور بنظر می‌رسد که فن آجر تراشی از قرن پنجم در ایران معمول گردید و تا اواخر قرن ششم راه تکامل خود را پیمود. یکی از نمونه‌های خوب آن، برج سلطان مسعود سوم در غزنه می‌باشد که تاریخ 508 دارد. در گنبد سرخ نیز در نمای خارجی بنا در نیم ستونی که با آجر تراشیده ساخته شده و به قدری هنر در آن بکار رفته که به صورت شاهکاری از هنر آجر تراشی درآمده است. از قرن ششم به بعد گچ‌بری جای آجر تراشی را گرفت و محرابهای زیبا از گچ‌بریده در مسجد جامع اصفهان و مسجد ورامین و مسجد جامع اردستان و قزوین و بسیاری از نقاط دیگر ایران ساخته شد.




از اوایل قرن نهم هجری کاشی تراشی در ساختمانها معمول شد و بنای در امام و آرامگاه هارون در اصفهان بهترین نمونه‌های کاشی های فوق در زمان گذشته می‌باشد. در عهد سلطنت شاه عباس کاشی‌های هفت رنگ جانشین تمام انواع قبلی شد و مسجد شاه اصفهان با کاشی‌های هفت رنگ ساخته شده. در زمان شاه سلطان حسین مجدداً سبک کاشی های معرق معمول شد و یکی از بهترین نمونه‌های آن طاق هشتی ورودی مدرسه مادر شاه در اصفهان می‌باشد . در این زمان رنگهای جدیدی وارد معرق کاری با کاشی شد و خصوصاً یک نوع رنگ زرد روی کار آمد که جلوه مخصوصی به معرق کاری یا کاشی داد. در قرن 13 هجری کاشی ترا‌شان برای تزیین بناهای کشور ما به کار خود ادامه دادند ولی این بار قطعات تراشیده کاشی بزرگتر از سابق بود و نمونه این گونه ابنیه که در دو قرن اخیر در ایران ساخته شده در کاخ گلستان و بسیاری از ابنیه قزوین و نقاط دیگر ایران دیده می‌شود. 



این بنا در مقایسه با این کاخ های معاصر که به سبک فرنگی ساخته شده اند، خیلی زیباتر درست شده است و بهتر است در حفظ و نگهداری آن به کوشیم و نگذاریم چنین آثاری که هنر نیاکان ما هستند، به راحتی از بین بروند. در حال حاضر نیز بیم آن میرود که رطوبت در این بنا اثر کرده و آرامگاه را از پا بیندازد. این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۳۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده ‌است.

در محوطه گنبد سرخ یک ساعت خورشیدی وجود دارد که البته با وجود اینکه عقبه‌ای تاریخی دارد اما در حال حاضر یک نمونه نو از آن ساخته شده و بیشتر جنبه نمایشی دارد.



رسیدن به گنبد سرخ مراغه برای افرادی که آشنایی زیادی با این شهر ندارند، کار نسبتا سختی است. برای رسیدن به گنبد سرخ از طرف کمربندی جنوبی، از لاین تهران به مراغه، نرسیده به میدان سفیر امید ، خ ارجمندی و یا از خ راه آهن ، خ آقالار ، خ ارجمندی به گنبد مذکور رسید. اما از داخل شهر می توانید از مسیر میدان کشاورز، خ انقلاب جنوبی، خ آقالار ، خ ارجمندی به گنبد سرخ برسید.


گنبد کبود مراغه و برج مدور یا گنبد مدور مراغه

بنام خدا

 

شهر مراغه از قدیمترین شهرهای ایران و آذربایجان است و در تقسیم استانی یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی بوده و بعد از تبریز، بزرگترین شهر این استان می باشد.رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرند؛ باعث به وجود آمدن باغات و مزارع اطراف آن شده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است و وجود باغ های زیاد و سرسبز، بخصوص در اطراف شهرمراغه باعث شده که این شهر گویی در میان باغی بزرگ قرار گرفته باشد و اغلب خیابان‌های شهر مراغه سرسبز و پر از درختان قدیمی هستند. شهرستان مراغه در دامنه  جنوبی کوه سهند قرار دارد و به‌ دلیل کوهستانی بودن، زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدلی دارد. محدوده این شهرستان از غرب به دریاچه ارومیه و از شرق به دشت هشترود و از جنوب به جلگه میاندوآب منتهی می شود و با شهرستانهای هشترود، ملکان و بناب همسایه می باشد. منطقه مراغه میلیونها سال قبل در دوره دوم و سوم زمین شناسی، قبل از فوران آتشفشان سهند محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم الجثه بوده است. فسیلهای مکشوفه از 32 گونه پستانداران و 2 جنس پرندگان، منطقه فسیلی مراغه را به بهشت فسیلی جهان معروف کرده است. تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند. به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جزء سرزمین ماننا بوده و بنام ایالات اوئیشویش نامیده می شده است. بطلمیوس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جزء اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ربع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان به نام « فرائه تا » یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف در نیامد؛ همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان « مارآوا » یا « مادآوا » و به معنی جایگاه ماد می باشد. اوج شهرت مراغه در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان؛ مراکز علمی؛ رصد خانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. گفته می شود در زمان داریوش، آذربایجان شرقی یکی از ساتراپ های ایران و پایتخت آن شهر شیز بوده که در جنوب خاوری مراغه قرار داشته است.


 


آثار تاریخی شهر مراغه


گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد مدور، گنبد غفاریه،  برج گوی، کلیسای هوانس، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای، مقبره آقالار (موزه سنگ‌نگاره‌ها)، رصدخانه مراغه و معابد اطراف آن
مساجد مراغه: مسجد ملا رستم، مسجد شیخ بابا، مسجد ملا معزالدین، مسجد شیخ تاج ، مسجد شجاع الدوله ، مسجد طاق ، مسجد ضریر، مسجد سردابه، مسجد سفید

کاروانسراها و خانه‌های قدیمی مراغه: سرای خواجه ملکم، سرای بزرگ ، سرای متولار، سرای خامنه، سرای صدر کبیر، خانه محمدی، خانه آصف ، خانه پیر، خانه شهابیان

موزه‌های مراغه: موزه تخصصی ایلخانی ، موزه سنگ نگاره و مقبره آقالار، موزه تاریخ طبیعی و فسیل شناسی ، موزه صحرائی فسیلها (در حال احداث)، موزه تخصصی نجوم ایران(درحال احداث)

 قلعه و غار قیزقلعه‌سی، گویجه قلعه، حمام صفوی، یخچال مرادیان، پل مردق، پل خانقاه و بیش از 45 تپه‌ باستانی 


جاذبه‌های طبیعی


غار کبوتر (هامپوئیل)، دریاچه سد علویان، منطقه فسیل مراغه، کوه سهند، دهکده توریستی، روستاها و چشم‌اندازهای طبیعی مراغه
رودهای مراغه: رودخانه ٔ صوفی چای ، رودخانه ٔ مردق، رودخانه ٔ لیلان ، رودخانه مغانجق
چشمه‌های معدنی معروف اطراف شهر مراغه: شورسو، گشایش، ایستی‌بلاغ، قره‌پالچیق و ساری‌سو امامزاده ها : امامزاده چکان. امامزاده سید محمد" سید عطاء الله" (ع) 


 گنبد کبود و یا مقبره مادر هلاکو خان

 

در شهرستان مراغه چندین گنبد وجود دارد که همگی، زیبایی‌های خاص خود را دارند و در کنار معماری خاص، تاریخچه‌ای طولانی نیز پشت آن‌ها نهفته است. در مرکز شهر مراغه، خ راه آهن ، خ شهید بهشتی ، میدان طلوع فجر، خ اوحدی ، کوچه موسوی پشت بنای زیبای بانک ملی دو برج مقبره ای بلند پهلوی هم قرار گرفته اند که یکی به برج کبود و دیگری به برج مدور معروف هستند.



یکی از این گنبدهای زیبا، گنبد کبود می باشد. این گنبد سومین مزار از قبرهای پنجگانه مراغه می باشد. در این برج، کتیبه ای که تاریخ بنای آن را معلوم نماید وجود ندارد ولی کارشناسان آن را مربوط به دوره سلجوقی دانسته و تاریخ بنای آن را به سال پانصد و نود و سه نسبت می دهند. ( البته از لحاظ تزئینات و زیبایی نسبت به‌ سایر آثار به‌ جا مانده از دوره سلجوقیان و ایلخانان مغول، کم‌نظیر و بسیار زیبا‌تر است و تزئینات منحصر به فردی دارد) و عده ای نیز به علت انتساب برج به مادر هلاکو آن را متعلق به دوره مغول می دانند ( احتمالا در فاصله سال های 582 و 652 می باشد ) ولی به عقیده «آندره گدار» تاریخ بنای برج باید مربوط به قبل از هلاکو باشد.



در ساخت این بنا از آجر‌های سرخ‌رنگ و کاشی‌های فیروزه‌ای استفاده شده است و در بخش‌های مختلف آن نیز سنگ‌های سفید به‌ چشم می‌خورند. این برج نظیر دیگر برج‌‌های مقبره دار دو طبقه است. قسمت پایین، سرداب مخصوص دفن میت است و قسمت بالایی، اطاقی مزین به گچبری، کاشی و نوشته، می‌باشد.

از کتیبهٔ گچبری‌شدهٔ داخل سردابه احتمال می‌رود گنبد کبود به‌عنوان یک برج مقبره ساخته شده ‌باشد؛ به‌همین دلیل این گنبد به قبر مادر هلاکوخان نیز شهرت یافته‌است. کلماتی همچون «الله»، «والحمد» و. .. با فرم‌های مختلف به‌خط کوفی و به روش‌های استامبی از عناصر تزیینی نقش‌بسته بر دیواره‌های سردابهٔ برج می‌باشند.در سردابه، سنگ یکپارچه‌ای وجود دارد که در دیوار ساختمان کار گذاشته شده و متعلق به ساختمان اولیه می باشد.


اطاق سقف بلندی دارد و در ابتدا گنبدی مخروطی داشته که با گذر زمان از بین رفته است و قسمت اعظم گچبری و تزئینات و نوشته های آن نیز از بین رفته است. دور تا دور زیر گلوگاه گنبد بر حاشیه ای پهن از گچ، به خط ریحان قسمتی از آیه اول سوره 67 قرآن کریم نوشته شده است. گفتنی است که در گذشته دیوار‌های داخلی این بنا دارای رنگی فیروزه‌ای بوده‌اند که اکنون اثرات زیادی از آن باقی نمانده است.اندازه قبر که منسوب به مادر هلاکو است و زیر گنبد قرار دارد، از حد معمول بزرگ تر می باشد.این برج ده متر با برج مدور فاصله دارد. 

پس از انقلاب با ایجاد یک پوشش مجدد سعی در مقاوم سازی بنا داشتند که تا امروز نیز این بنا به خاطر مرمت همان سال ها در جای خود ایستاده است. اما از آنجایی که در آن زمان طرح مرمتی خاصی برای مرمت برج در نظر گرفته نشده بنا به مشاهدات گروه «آنوبانینی» بخش اعظم برج اعم از تزیینات داخلی و خارجی و قسمت هایی از دیوارها مرمت نشده و در معرض تخریب است.


برج کبود به شکل منشور ده وجهی است و در زوایای 10 گانه آن ستونی مدور با تزئینات تخمیری تعبیه شده که تا زیر طاق های موجود ادامه می یابد. پلان داخلی بنا نیز به صورت ده ضلعی بوده، که هر ضلع آن۶/۲ متر و مشتمل بر طاق‌نمای بلند می‌باشد. زیر قوس طاق نماها به سه ردیف مقرنس ساده و تزئینات پرکار معقلی زیبا زینت یافته است. پهلو های این برج دارای طاق نما و حاشیه کاری و دندانه است و در کناره آن ها پایه های ستون مانندی ساخته شده است. این پایه ها مانند سطح بیرونی طاق نما ها، با تزئیناتی مرکب از آجر و سفال و کاشی فیروزه ای رنگ در طرح هایی هندسی، به شکل بدیع آرایش شده اند. تزیینات بدنهٔ بیرونی گنبد کبود به‌شکل قطاربندی و فرم‌های هندسی و سه ردیف مقرنس ساده‌است. وجه تسمیه برج، شاید به دلیل وجود این همه کاشی فیروزه ای می باشد. اطلاعات زیادی در خصوص معمار گنبد کبود در دسترس نیست.



به‌ دلیل قرارگیری گبند کبود و برج مدور در مرکز شهرستان مراغه، ساختمان‌های مختلفی اطراف آن را پوشانده‌اند و دید زیادی نسبت به آن از بخش‌های مختلف شهر وجود ندارد و در واقع این دو اثر تاریخی در مکانی محفوظ قرار گرفته‌اند ولی از جهتی نیز به‌ دلیل قرارگیری در مرکز شهر توانسته توجه بیشتری را نسبت به‌سایر گنبد‌های موجود در شهر به‌ خود جلب کند.



 


برج مدور


در فاصله ده متری از گنبد کبود، برجی تاریخی وجود دارد که به برج مدور مشهور است. گنبد مدور و برح مدور ماراغا، بنایی با ظاهری ساده ولی تاریخی کهن در پشت خود نهفته دارد. از نگاه یک بازدید کننده عادی، زیبایی گنبد کبود بسیار بیشتر از برج مدور است و تزیینات به‌ کار رفته در آن نیز بسیار چشم‌نوازتر هستند. از لحاظ بازسازی نیز گنبد کبود شرایط بهتری دارد. این تفاوت بین معماری و زیبایی گنبد گبود و برج مدور، اطلاعات بسیاری از آن را فاش می‌کند. تفاوت شیوه معماری و تزئینات به‌ کار رفته در آن‌ها بسیار مشهود است و بر این اساس در فاصله زمانی مذکور تغییرات بسیاری در شیوه معماری صورت گرفته است. براساس کتبیه برج مدور که به زبان کوفی نوشته شده است، این برج در سال ۵۶۳ هجری (  دورهٔ سلجوقیان )ساخته شده و تنها با گذشت چند سال از آن اثر دیگری به‌ نام گنبد کبود در کنار آن ساخته شده است. 



با وجود اینکه برج مدور یک آرامگاه است اما در خصوص فرد مدفون شده در آن هیچ اطلاعاتی وجود ندارد. دربارهٔ نام بانی این بنا نیز هیچ‌گونه اطلاعی در دست نیست و مزاری کاملاً ناشناخته‌ است.  این بنای استوانه ای شکل به خاطر ظاهر ساده اش، بیشتر مانند نوعی‌ برج‌ دفاعی‌ است‌ و فقط در بیرون برج، در قسمت درگاه اطاق تزییناتی به کار رفته و تزیین آن عبارت است از تعبیه اشکال مختلف هندسی با ترکیبی از کاشی فیروزه ای رنگ و آجر و سفال.



گنبد مدور دومین مزار از قبرهای پنجگانه مراغه است. معماری‌ این‌ گنبد  بسیار جالب‌ توجه‌ است‌ و ارزش بنا در این است که ترقی و تکامل نمای مینایی را طی دوران کوتاه میان تاریخ احداث این بنا و تاریخ ساخت گنبد سرخ نشان می دهد . بنا که از آجر ساخته شده ، بر روی سکوی بلندی از سنگ که سردابی در میان دارد ، نهاده شده است و مصالح‌ آن‌ آجر و ملاط‌ است . ‌مساحت آن ۸۰ متر مربع با سردابه و زیر زمین آن ۵۰ متر مربع است.


این بنا از دو طبقه تشکیل یافته، سردابه و اتاق فوقانی، و اگر قبری نیز در داخل سردابه وجود داشته، به مرور زمان از بین رفته است. پوشش بنا را سابقا”گنبدی دو پوش تشکیل می داده که به مرور زمان فروریخته و جهت جلوگیری از خرابی سقف تیرپوشی با شیروانی بر روی آن احداث نموده اند. اتاق فوقانی نیز سابقا”دارای پوششی از گچبری و تزئینات گچی بوده که از آن همه هنر و زیبایی فقط درگوشه و کنار آن قطعاتی به جای مانده و مابقی از بین رفته است.


 


 نمای خارجی بنا بسیار ساده و شامل ازاره سنگی و آجرکاری معمولی است. تزئینات کاشی، و نقوش که در بند کش بین آجرها به صورت مهره هاءی با نقش الله و نقوش هندسی بکاررفته همه و همه امتیاز خاصی به این بنا داده اند .

سردر ورودی‌ این بنا با نقوشی‌ مشابه‌ نمای‌ اصلی‌ گنبد سرخ‌ آذین‌ شده‌ است‌ و همانند گنبد سرخ دارای قاب و طاقی هلالی شکل است که درگاه را احاطه نموده و دربالای آن و همچنین زیر طاق هلالی کتیبه ای به خط کوفی با نقش های پیچیده از آجر و کاشی های فیروزه ای به چشم می خورد به شرح زیل:

” کل نفس ذاءقه الموت تم البنا بر سنه ثلث و ستین و خمساءه ”



چند عکس دیگ از گنب کبود و برج مدور مراغه