قلعه دختر میانه

سلام

 

قلعه دختر میانه  در فاصله 20 کیلومتری میانه - زنجان و 2 کیلومتری شمال "پل دختر"  که بروی صخره بزرگ و بالای کوه های قافلانکوه  که به جاده کاروان رو مشرف داشت ، قرار گرفته است . این قلعه به شکل کثیرالاضلاع غیر منظم بوده و از آجر و بطور عمده از سنگ که دور آن را باروئی کشیده شده است ، بلندی دیوار که حصار و باروی قلعه محسوب می شود در حدود 14 متر است . این قلعه دارای یک باروی 14 متری و دو ورودی 3 متری است. این قلعه از وسایل ایمنی و آب انبارهای لازمه برخوردار است و در آن کلیه تدابیر لازم برای زندگی طولانی در داخل این قلعه فراهم بوده است.قلعه دختر میانه  به شماره 870 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. 


 


ساختار این قلعه به سه قسمت تقسیم می شود. الف : دیوار بیرونی که قطورتر ا ز دیگر قسمتها بوده که بوسیله ۲۴ برج دیدبانی ا ز قلعه پاسداری می شد. ب: دیوار داخلی که این دیوار حافظ قسمت اصلی قلعه یا قلب قلعه بوده. ج: قسمت داخلی قلعه که محل فرماندهی دژ محسوب می شود. 





بعضی از مورخین ساختمان آنرا به اردشیر درازدست(پسرخشایارشاه هخامنشی) نسبت می دهند، در حالی که در تابلویی که از طرف سازمان میراث فرهنگی در ابتدای ورودی نصب شده ، تاریخ بنای قلعه را قرن هفتم هجری ، نوشته شده است ولی با توجه به پایه‌های ساخت قلعه و مصالح بکار برده شده تخمین به اوایل دوره ساسانیان نیز زده می‌شود ولی بعلت سرقت یا از بین رفتن کتبیه آن که در سردر ورودی اصلی قلعه نصب بوده و هنوز هم جای آن پیداست ، تاریخ دقیق آن مشخص نیست و در این رابطه افسانه های پیرامون قلعه و پل دختر ، که احتمالآ این نوع نگرش ریشه در فرهنگ مردم این خطه از میهنمان دارد، حقیقت و واقعیت تاریخی آن را پوشش داده است.


 

این قلعه دارای دو ورودی 3 متری می باشد که ورودی پایینی اصلی بوده و در بالای سر در این ورودی کتیبه ای روی سنگ نوشته داشته که فعلا اثری از آن باقی نمانده است. ورودی دیگری نیز در بالای قلعه وجود دارد که بیشتر شبیه به یک راه فرار در مواقع اضطراری بوده است . 16 یا 24 برج دیده‌بانی مخروبه دارد که 8 برج آن بر رودخانه قزل اوزن مشرف است. از وضع ساختمان و مصالح ، ساخت این بنا را به دوره یا زمان ساختمان پل دختر نسبت میدهند . 



 

ورودی و یا به عبارتی خروجی اضطراری در بلندتزین نقطه قلعه قرار دارد .


 

در میان قلعه دو منبع آب وجود دارد  که آب مورد نیاز ساکنان قلعه را تامین می کرده است . این منبع های آب بمانند آبگیر یا سد ساخته شده است . آبگیر بزرگ به ابعاد 10 در 15 متر به ارتفاع 10 متر است که آب آن بوسیله برف و باران تامین می شده است. دو ضلع آبگیر از صخره های طبیعی و یک ضلع آن از سنگ های تراشیده شده تشکیل یافته است. علاوه بر آن چاه های زیادی نیز در قسمتهای مختلف قلعه وجود داشته که در مواقع ضروری از آب آنها استفاده می شده است.





دیواره ی جلویی آبگیر بزرگ، به ضخامت حدود یک و نیم متر از سنگ و ملات ساروج ساخته شده و قسمت بیرونی آن همانند ورودی اصلی قلعه باسنگهای صاف و تراشیده شده ، نما داده شده است ، بطوریکه این دیواره علی رغم معماری حیرت انگیز با قوسهای قسمت بیرونی که کاملآ یکدست و دقیق هستند، در ارتفاع حدود 15 متری از سطح دره قراردارد. با عنایت به گنجایش و ظرفیت این آبگیر بزرگ که در احاطه بلندیهای کوه واقع شده و تاحدودی از تابش دراز مدت خورشید و گرمای آن در طول روز در امان بوده ، چنین برمیاید که تامین بخش عمده آب مایحتاج ساکنین قلعه ، از این آبگیر بوده است.





آبگیر کوچک از نمای داخل و بیرون


 


باتوجه به آثار بجامانده ، ظاهرآ قلعه در سه طبقه ساخته شده که در اثر گذشت زمان و خرابی های ببار آمده ، سقف های چوبی که هنوز هم آثار و سوراخهای تعبیه چوب در دیوارهای قلعه ، بخصوص در قسمت کناری ورودی اصلی بطور مشخص دیده میشود، بداخل قلعه فرو ریخته است.

 

در مورد وجه تسمیه پل دخترها و قلعه دخترها که این همه در اطراف ایران پراکنده اند، درکتاب خاتون هفت قلعه چنین نوشته اند: می دانید که در ایران قلعه دختر یا پل دختر زیاد است مانند؛ پل دختر میانه ، پل دختر لرستان ، پل دختر بهبهان، پل دختر لنگرود - برج دختر داور- قلعه چهل دختران در علیای زاینده رود و ... .

این دختر کیست و چرا این همه بنای قدیمی و مستحکم و بزرگ را درایران بنام او موسوم نموده اند ؟

مشخصات ابنیة دختر در سه خط خلاصه میشود:

1- همه بر بلندی ها و نقاط صعب العبور قرار دارند. 2- اغلب مشخصات بنای مربوط به قبل از اسلام و خصوصا عهد ساسانی را دارا می باشند. 3- قلعه ها موقعیت دفاعی معتبر دارند. 4- بالاخره همه دارای یک رموز ابهام آمیز درباره تسمیة خود هستند.



در تاریخ ایران ،دختر یا زنی که اقدام به ساختن ابنیه ای از اکناف ایران نموده باشد نداریم ، بجز یک مورد (تعمیر پل دختر میانه ، توسط شاه بیگم دختر محمد بیگ موصل) .



در ایران قدیم احترام به عناصر اربعه (خاک،هوا،آتش وآب) از اصول دیانتی ایرانیان بوده و حتی ایزدانی اختصاص و مو کل بر این عناصر قرارداده بودند که یکی از آنها فرشته موکل آب است. از دوران قدیم ،در سرزمین پهناور و کم آب ایران ، آب باران ارزش خاصی داشته و تبعاً فرشتة موکل آب نیز از سایر فرشتگان برتر و ارجمندتر بوده است و عجب نیست که اگر در اوستا بخش بزرگی را به نام (آبان یشت ) می یابیم و از ناهید (موکل آب )سخن ها می شنویم و ناهید زنی است جوان و خوش اندام وبلندبالا و برومند وزیبا ... پرستش این ناهید در کجا صورت می گرفته؟ مسلماً در معابد بزرگ ایرانیان که اغلب بر بلندی ساخته شده است.ودر خود منطقه (میانه)معتقدند که این قلعه ازقلعه های بابک است ودر آذربایجان این قلعه نیز یکی از قلاع مقتدر بوده است.به هر کیفیت که باشد شباهت مصالح ساختمانی قلعه و مصالح پل و استادی دقیق و ظریفی که در هردو بکار رفته است قدمت قلعه را نیز به تاریخ پل منتسب می نمایدوحتی ازاین نظر با قلعه بابک که به دژجمهور یا قلعه بذ نیز معروف است ودرنزدیکی کلیبر ازتوابع شهرستان اهر قرار دارد ، شباهتهای بسیار داردوشایسته است باستان شناسان وصاحب منصبان ، درراستای حفظ دستاوردهای فرهنگی وتاریخی کشورمان که همگی دلالت برتمدن چندین هزارساله دارند ، اقدامات جدی تر بعمل آورده وزمینه وشرایط مطالعه وتحقیق کارشناسان مربوطه را دراین مورد بمنظورآگاهی کامل ازوضعیت وتاریخ ابنیه های باستانی ، فراهم نمایندتاانشاا... برای بیان واقعیتهای تاریخی نیازی به افسانه سازی و داستان سرایی نباشد.

 

 

نمونه ای از افسانه و داستان هایی که  در مورد این قلعه نقل شده بدین شرح است  :

در سیاحتنامه شاردن چنین نقل شده است: «قلعه دختر که اردشیر آن را بنا نموده در قله کوهستان قلعه مخروبه ای است که ایرانیان آنرا قلعه دختر می‌نامند و حکایت می‌کنند که اردشیر این دژ را برای بازداشت شاهزاده خانم اصیل و عالی تباری بنا کرده است.» 

شاهزاده خانمی زیبا که از بشر متنفر و گریزان بود به حالت انزوا و برای کناره گیری از مردم فرار کرده و در این کوهستان خالی از سکنه به ساختن قلعه پرداخت. پس از برپا ساختن این کاخ بلند که همانند آشیانه ی عقاب بود راه وصول به آنرا خراب کرد و بطوریکه هیچیک از پهلوانان معروف و دلاوران مشهور حتی رستم دستان هم به آن دست نیافت.از قضا روزی چوپانی که جوانی خوش سیمابود، گوسفندان خود را در پای کوه به چرا سر داد و خود به مشاهدة قلعه پرداخت ناگاه دوشیزه زیبایی را دید که در بالای بام قلعه می خرامد و به مناظر اطراف می نگرد. چوپان از دیدن او مبهوت و از خود بیخود گردید و تلاش کردکه به کاخ نزدیکتر شود ولی راه عبور را مسدود دید بنابراین بی اختیار متوسل به نی خود گردید وبه نواختن آهنگهای جانسوز و غم انگیز مشغول شد. خلاصه چوپان جوان وعاشق دلباخته همه روزه به دامنة کوه می آمد و به نواختن نی و ناله های جانسوز می پرداخت. شاهزاده خانم سنگ دل چون همه روزه ناله های این جوان را می شنید رفته رفته حس ترحمی در قلبش پدیدار گشت و از آواز نی چوپان خوشش می آمد و همه روزه در بالای بام خود را پنهان کرده به ناله های او گوش می داد تا اینکه فصل بارندگی فرا رسید و آب رودخانه طغیان کرد و چوپان نتوانست بار دیگر بدامنة کوه آید .بنابر این شاهزاده خانم فرمان داد تا پلی بر روی رودخانه بسازند تا چوپان بتواند به قلعه نزدیک شود بهمین مناسبت پل ساخته شده، به پل دختر موسوم شده است.


 

 برخی معتقدند که قلعه دختر به یکی از سرداران معروف بابک خرم دین بنام ساسان متعلق بود و روزگاری بنام قلعه ساسان معروف بوده است.

روایت دیگری نیز وجود دارد: بازرگانی برای در امان ماندن دختر خود از دست مغولان برای دختر خود در این منطقه قلعه می‌سازد ولی به مرور زمان و حسن روابط و پس از مرگ بازرگان دختر وی برای توسعه تجارت بازرگانان آذربایجان با دیگر کشورها این پل (پل دختر) را می‌سازد.باستان شناسان معتقدند که این قلعه هم  مثل قلعه دخترهای دیگر ایزدبانوی ناهید یا آناهیتا شاخته شده است.

این پرستشگاه‌ها را در بلندی‌ها می‌ساختند و حاکمان و بازرگانان و کشاورزان هر سال با هدایای نفیس به این پرستشگاهها می‌رفتند, چون ملکه ناهید فریاد رس زنان و آزادی و حریت نعمت و فراوانی آب و باران تنها کسی بوده که در اقتصاد و نبرد پشتیبان این مرز و بوم بوده است. همچنین این قلعه‌ها بیشتر در کنار رودخانه‌های عظیم و دریاها سا خته می‌شده است.

 

 


مادام دیولافوآ که در سال 1881 میلادی که از راه ترکیه و قفقاز به اتفاق شوهرش که دانشمند و باستان شناس معروفی بود ، به ایران آمده بود ، به مطالعه درباره آثار تاریخی قدیمی پرداخته و درباره قلعه دختر می نویسد: این قلعه مدتها پناهگاه اشرار بود ، شاه عباس کبیر برای رفع مشکل دیوارهای بلند قلعه را خراب کرد .

وقتی شارون در سال 1083 هجری /1672 میلادی از اینجا عبور کرده قلعه را خراب دیده ومی نویسد: اعتاب ساکنین این قلعه را در ایالت عراق عجم بسر می بردندواز شغل شریف آباءو اجداد خود دست کشیده و به کشت و زرع مشغول شده اند و پر واضح است که اگر این اشرار و آدم کشها جانشینانی پیدا نمی کردند ایران بسیار امن تر و رو به ترقی می رفت ولی افسوس که دست آنها به کلی قطع نشده است.بی جهت نبود کنسول (قونسول)تبریز به ما توصیه می کرد که در موقع عبور از قافلانکوه مواظب خود باشید و احتیاط را از دست ندهید زیرا که در طی دو سال اخیر یک افسر انگلیسی و سه چاپار دولتی و چند نفر از تجار در میان پل میانه و پل دختر به قتل‌ رسیده اند.

  برای رفتن به قلعه دختر ، باید از جاده کناری هلال احمر که در سمت راست جاده و روبروی قهوه خانه و پل دختر هست به سمت بالای جاده حرکت کرده تا به جایی که دکل فشار قوی برق در سمت راست جاده قرار دارد ،  در راه خاکی بیفتید و با ادامه آن از بالای تپه قلعه روبروی شما نمایان می شود . 




برای دیدن عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید.


از دیگر مناطق گردشگری و دیدنی شهرستان میانه می توان آبشار فصلی آیدوغموش و پل  دختر را  نام برد . 

منبع برخی از مطالب فوق از وبلاگ زیر می باشد. 

sazedel20.blogfa.com

قلعه شاداب و دریاچه شهیون

سلام



 

همه جای ایران بهشت است و خوزستان نیز گوشه ای از این بهشت . شهرستان دزفول نیز یکی از بخش های زیبای خوزستان می باشد که به غیر از طبیعت زیبا ، دارای آثار باستانی زیادی می باشد . در هنگام سفر به دزفول شما می توانید بعد از گردش در شهر و دیدن ساحل رود دز ، آسیابهای آبی ، پل باستانی و دیگر نقاط دیدنی شهر که خودش یک روز وقت لازم دارد ، بسمت روستای پامنار و قلعه شاداب و دریاچه شهیون حرکت کنید . فاصله دزفول تا روستای پامنار تقریبا 40 کیلومتر است و راه آن از بالای تپه ها با پیچهای ملایم میگذرد و شما بعد از اینکه روستای بیشه بزان را حدود 2 کیلومتر رد کردید به تابلوی (به سمت دریاچه ) میرسید ، بعد از طی 4 کیلو متر  به روستای اسلام آباد که رسیدید حتما آب تهیه کنید . 

قلعه شاداب یک قلعه طبیعی است که در بخش شهیون با ارتفاع ۸۵۰ متر از سطح دریا و با مساحت حدود ۱۰۰۰۰ هکتار واقع شده است که از ضلع غربی مشرف به رودخانه دز، از شمال به روستا های اسلام آباد و پامنار ، از جنوب به کول خرسان و از شرق به روستاهای بیشه بزان منتهی میگردد واز چهار ضلع به وسیله دره های بسیار عمیق محصور شده است. دیواره هاى این قلعه در دوره چهارم زمین شناسى و به سبب ریزش یکپارچه و عمودى دیواره هاى بنا و همچنین فرسایش ناشى از طغیان رودخانه پدید آمده اند. که ارتفاع این دیوارها در بلندترین نقطه به 700 متر و در کوتاهترین نقطه به 30 متر میرسد.  تنها راه ارتباطی این قلعه طبیعی از طریق دروازه ای مقدور میباشد که در ضلع شمالی آن و در مجاورت روستای اسلام آباد قرار دارد.



اگر ماشینتان شاسی بلند باشه تا پای قبرستان (پای قلعه)میتوانید برید ولی اگر نداشتید ماشین رو جلو مغازه ها یا انتهای خیابان منتهی به قلعه پارک کنید و بعد از  حدود 1 کیلومتر  پیاده روی به قبرستان میرسید. قبرستان نیز در نوع خودش دیدنیه، سنگ قبرهایی که نقاشیهای زیبا روی آن حکاکی شده اند .




بعد عبور از قبرستان به تک درختی زیبا میرسید بعد کمی استراحت میتوانید ادامه مسیر دهید.



این قلعه با بسیاری دیگر از بنا‌های قدیمی که نام قلعه برخود دارند متفاوت است اول اینکه که کاملا در داخل کوه کنده شده است و دوم اینکه بناهای ساخته شده با خشت و سنگ و گل کم و محدود به یک بنای ذخیره آب است . گفته می‌شود اینجا محلی بوده است که اهالی منطقه برای فرار از دست راهزنان به اینجا پناه می‌آورده اند ولی مطمئنا در دوره هایی نیز خود مقر جنگجویان بوده است. این قلعه با دارا بودن حدود 10 کیلومتر طول و 4 کیلومتر عرض یکى از بزرگترین قلعه هاى طبیعى ایران میباشد.

راه رسیدن به دروازه بعلت فرسایش آب و تردد زیاد ، کمی دشوار  است ولی در موقع رسیدن به بالای قلعه  همه دشواری ها یادتون میره. یه قسمت از راه از بین رفته بوده که الان با ستونهای فلزی ، چوب و سنگ درست کردند .


  



قلعه از موقعیت بسیار عالی استراتژیکی برخوردار است و دسترسی به آن تقریبا غیر ممکن و غیر قابل تسخیر است و تنها راه آن محدود به یک مسیر باریک و صعب العبور از دیواره شمالی می‌باشد که با چند نفر نگهبان میتوانستند از دروازه و قلعه حفاظت  کنند . (البته الان یک در فلزی گذاشتند.)

این قلعه در دوره ساسانیان و قبل از آن به نامهاى "دژ انوشبرد" یا "گیلى گردا " و یا " دژ فراموشى " معروف بوده و در آن آثارى شامل آسیاب بادى ، حوض آب انبار و غارهایى که جهت زندگى و یا انبار غلات و مواد غذایى منطقه بوده وجود دارد. 




 در بالاى دروازه آثارى از سنگرهایى که محافظان دژ براى جلوگیرى از ورود دشمنان و احیاناً غارتگران درست کرده بودند هنوز برجاى مانده است از لحاظ زمین شناسی قلعه در داخل سازند بختیاری حفاری شده است که جنس آن کنگلومرایی سخت و مقاوم است. دیواره‌های بسیار مرتفع و قائم دورادور قلعه که ناشی از مشخصه پرتگاه سازی سازند بختیاری می‌باشد حفاظ طبیعی ، غیر قابل نفوذ و بسیار مستحکم در مقابل مهاجمان بوده است. 



بر بالای کوه مجموعه قلعه شامل اتاقک‌های متعددی می‌باشد که در جای جای کوه با امکانات آن روز حفر شده اند و عمقی از نیم متر تا 20 متر دارند و گاهی از یک سمت تپه‌ها به سمت مقابل وصل می‌باشند و در واقع بصورت تونلی در زیر کوه هستند . 




اتاقک‌ها عمدتا در داخل کنگلومرا و در قسمتی نیز در داخل یک لایه از جنس رس به ضخامت حدود 2 متر ساخته شده اند. اتاقک هایی که در داخل لایه رسی ساخته شده است اتاقک‌ها شکیل‌تر و زیباتر هستند ودارای تاقچه‌های چند ضلعی منظم می‌باشند. از آنجا که اتاقک‌های داخل لایه رسی نزدیک چشمه آب هم قرار دارد به نظر می‌رسد اعیان نشین بوده و خان‌ها و روسای افراد مستقر در قلعه در اینجا مستقر بوده اند.



در نزدیک خونه ها ، سازه ء دایره ای شکل وجود دارد که  حوض یا جایی برای جمع آوری آب بوده است . ( البته الان قسمتی از آن تخریب شده است.  




در مواردی اتاقک‌ها دارای یک محوطه مرکزی هستند که اتاقک‌ها در اطراف آن حفاری شده اند. در داخل هر کدام از اتاقک‌ها تاقچه هایی در نظر گرفته شده است که وسایل ساکنان در آن قرار می‌گرفته است .





 بعضی از این خونه ها  نیز به همدیگر راه داشتند .( البته الان این خونه های باستانی تبدیل به آغل گوسفندان اهالی روستا شده است . )



  



بالای قلعه منظره زیبایی  از اطراف خود ، رو به سد دز و دره های مشرف به آن دارد.

 


 نمایی از روستای اسلام آباد از روی قلعه شاداب


  

عکسهایی از چند اتاقک ساخته شده در بالای قلعه شاداب 







یکی از ویژگیهای قلعه مشرف بودن آن بر دریاچه سد دز است که باعث می‌شود به هنگام دسترسی به قلعه از مناظر زیبای دریاچه لذت برد.



قلعه شاداب منطقه ای حفاظت شده نیز میباشد که زیستگاه گوزن زرد ایرانی و بز و گرگ و ... و انواع قابل توجهی از پرندگان است. 



دریاچه شهیون



دریاچه شهیون که همون ادامه سد دز است ، در منطقه شهیون وارد دره سرسبزی نزدیک روستای پامنار میشود که بسیار زیباست و دارای چند جزیره کوچک و بزرگ است و با سرمایه گذاری مناسب روی جزیره بزرگ و ایجاد مراکز تفریحی میتوان پامنار را به قطب گردشگری تبدیل کرد. الان نیز اهالی انجا به مسافران خدمات قایق سواری انجام میدهند. مطالب پایین نیز از ویکی پدیا انتخاب شده: ( دریاچه مصنوعی شهیون از جاذبه های طبیعی ارزشمند و کم نظیر منطقه شهیون محسوب می شود. وجود منابع سرشار آب و پوشش گیاهی متنوع در منطقه، علاوه بر ایجاد مناظر زیبا و بدیع، زمینه های مناسبی را برای انجام ورزش های تابستانی و تفریحات آبی به وجود آورده است.در فضای این دریاچه و همچنین رودخانه ای که از شهر دزفول می گذرد، امکان انجام ورزش های شنا، قایق رانی، اسکی روی آب و ماهیگیری را میسر کرده است.



 دریاچه دز یا شهیون در شرایط پر آبی و کم آبی دارای وسعت نسبتاً متفاوت میباشد هرچند به طور متوسط در حدود شش هزار هکتار وسعت این دریاچه میباشد و عمق آن نیز تا ۵۰ متر متغیر است و دمای آب نیز در نقاط مختلف دریاچه متفاوت است که از عجایب این دریاچه وجود ماهی غیر بومی قزل آلا رنگین کمان است دریاچه شهیون و رودخانه دز به دلیل شرایط و عدم آلودگی و ورود فاضلاب یکی از مهمترین منابع تولید آبزیان آب شیرین در استان خوزستان می باشد . به طوری که صید و بهرداری از ماهیان دریاچه یکی از منابع تامین معشیت ساکنان می باشد. آب این دریاچه از ارتفاعات اراک و الیگودرز سرچشمه گرفته و پس از عبور از کوههای زاگرس و دریافت ریز آبه های فراوان وارد این دریاچه می گردد این رودخانه از دو شاخه اصلی بنام سزار و بختیاری تشکیل می گردد. 



رود سزار در شمالی ترین قسمت حوزه جریان دارد و شامل سه شاخه ماربره ، تیره و سبزه است. رود بختیاری دومین سرشاخه اصلی رودخانه دز است که در چهل کیلومتری اتصال سرخاب به رود سزار می پیوندد. این درباچه نقش مهمی در منطقه ایفا می کند و زندگی آبزیان و پرندگان منطقه وابسته به آن می باشد. رودخانه دز پس از سد دز و عبور از دره عمیق حد فاصل قلعه شاداب و کوه تنگوان در غرب وارد دشت خوزستان گردیده و از میان شهر دزفول عبور و پس از عبور از جنگل دز و منطقه تحت حفاظت دز (پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده دز ) در محل بند قیر به رودخانه کارون می پیوندد و کارون بزرگ تشکیل می شود.)




منبع بعضی از مطالب فوق از سایت تیشینه می باشد. 


سفر به شوشتر

سلام

 

شهر شوشتر از شهرهای بسیار کهن ایران است. شهرستان شوشتر با 3538 کیلومتر مربع مساحت در مرکز استان خوزستان واقع شده و مرکز آن شهر شوشتر است. این شهرستان از شمال به شهرستان های دزفول و مسجد سلیمان، از باختر به شهرستان های اهواز و دزفول و از جنوب به شهرستان های مسجد سلیمان و اهواز محدود است. شهر شوشتر با 6/17 کیلومتر مربع مساحت در 85 کیلومتری شمال شهر اهواز از نظر جغرافیایی بین 32 درجه و 3 دقیقه‌ی پهنای شمالی و 48 درجه و 50 دقیقه ی درازای خاوری نسبت به نصف النهار گرینویچ قرار دارد. بلندی این شهرستان از سطح آب 43 متر و هوای آن گرم است. مرکز شهرستان شوشتر به چند راه پیوسته است:

راه اصلی به سوی شمال باختری به درازای 60 کیلومتر تا شهر دزفول
راه فرعی به سوی شمال به درازای 30 کیلومتر تا شهرک گتوند
راه فرعی به سوی جنوب خاوری به درازای 15 کیلومتر تا راه اصلی مسجد سلیمان- اهواز
راه فرعی به سوی جنوب به درازای 52 کیلومتر تا راه اصلی مسجد سلیمان – اهواز که از راه شوشتر به درازای 85 کیلومتر به اهواز پیوسته است.
فاصله هوایی این شهرستان تا تهران 463 کیلومتر است.

 

شوشتر موقعیت ویژه‌ای در جلگه خوزستان دارد و رودخانه‌های بزرگ کارون و دز از این شهرستان عبور می کنند ، و وجود همین رودها باعث خلق سازه های آبی بسیاری در این شهرستان شده  و به شهر سازه های آبی ایران معروف شده است. رودخانه دز از غرب شوشتر عبور می‌کند و مرز شوشتر را با شوش می‌سازد. اما رودخانه کارون پس از عبور از کوههای زاگرس، پس از سد گتوند وارد دشت عقیلی شده و از تنگه‌ای بین کوههای فدلک و کوشکک می گذرد و به طور کامل در جلگه خوزستان جاری می‌شود. این رودخانه پس از عبور از این تنگه با تخته سنگ بزرگی که شوشتر بر آن بنا شده برخورد می‌کند و توسط بند میزان به دوشاخه گرگر و شطیط تقسیم می‌شود. شاخه گرگر- یا دودانگه یا مسرقان- کانالی است که دست کند انسان است و تاریخ کندن آن مشخص نیست اما متون تاریخی نشان می‌دهد که این رودخانه ابتدا به رود دیگری در رامهرمز ملحق می‌شده و به خلیج فارس می‌ریخته و در دوران کوروش هخامنشی آن را در منطقه بندقیر توسط سدی به رودخانه کارون باز می‌گردانند. شاخه شطیط یا چهاردانگه نیز که از سد معروف شادروان شاپوری عبور می‌کند در بالادست سد شادروان شاخه‌ای از آن جدا می‌شود که داریون -داریوش یا دارا- نام دارد. این سه شاخه رودخانه کارون شوشتر را همچون جزیره‌ای محصور نموده و در طول تاریخ دشتی وسیع به نام میاناب را آبیاری کرده‌اند. در نهایت هرسه شاخه -شطیط، گرگر و داریون- در منطقه بندقیر جنوب شهرستان شوشتر به یکدیگر ملحق می‌شوند و در همانجا رود دز نیز به کارون ملحق شده و کارون بزرگ را می‌سازند و به‌طرف اهواز حرکت می‌کند.


 


وجه تسمیه و پیشینه تاریخی و علت نامگذاری این شهر به این نام

 
شوشتر در چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح بنا شده و در هزاره قبل از میلاد «هیدالو» نام داشت. از لحاظ جغرافیایی در شمال خاوری جلگه خوزستان و حد فاصل کوهستان و دشت قرار گرفته است. بعضی از مورخان بر این باورند که نام شوشتر از واژه «شوسا» یا «سوسا» یعنی «مطبوع» و «دلپسند» گرفته شده است و عده ای آن را «شاه شاتر» یعنی «شهر شاه» می‌دانند. برخی شوش را به معنی خوب و شوشتر را به معنی خوب تر دانسته اند و برخی نیز آن را به مناسبت این که شش دروازه داشته است، «شش در» گفته و اعراب آن را «تستر» گفته اند. مورخین قدیمی درباره شهر شوشتر نوشته اند: تستر شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغ های عالی است. همچنین درباره این شهر نوشته اند:
والرین قیصر روم، اسیر شاپور اول ساسانی شد و در هفت سال اسیری به ساختن سد عظیم شادروان که زیر شوشتر واقع است، اشتغال داشت، اعراب شادروان را از عجایب ابنیه جهان شمرده اند. هنوز آثار آن به کلی از بین نرفته است. شوشتر در قدیم مرکز استان خوزستان بود و هم اکنون یکی از شهرهای آباد، زیبا و تاریخی این استان به شمار می رود. دیبای‌شوشتری شهرت جهانی‌داشته است و در قرن دهم پوشش کعبه را از دیبای شوشتری تهیه می کرده‌اند.

طبق روایت گویند: شهرستان شوش و شوشتر را شوشیند (شوسن) زن یزدگرد پسر شاپور ساخت، زیرا او دختر ریش گلوته پادشاه یهودیان و مادر بهرام گور بود. در عید عیلامیان شهر هیدالو ظاهرا در موضع کنونی شوشتر بود و سپاهیان آشور بانیپال در دنباله فتوحات خود بدانجا رسیدند.



بنا به گفته تاریخ نویسان از جمله حمزه اصفهانی، شوشتر به معنی خوبتر است؛ و چون شهر شوش رو به ویرانی می‌رفت، در شش فرسنگی بنا شد که خوش‌آب‌وهواتر و حاصلخیزتر از شوش بود و آن را شوشتر یعنی از شوش بهتر نامیدند.

مستوفی در نزهت‌القلوب می‌نویسد: برخی اصل واژه شوشتر را «ششدر» احتمال دادند. آن بدین دلیل بوده که این شهر دارای شش دروازه بوده که عبارت‌اند از:

دروازه ماپاریان
دروازه دسبول
دروازه آدینه
دروازه لشکر
دروازه مقام علی
دروازه گرگر
بعضی دیگر آن را «شه‌شاتر» یعنی شهر شاه لقب داده‌اند. برخی از تاریخدانان بر این باورند که نام شوشتر از واژه شوشا یا سوسا یعنی مطبوع و دلپسند ماخوذ گردیده‌است.

در پایگاه میراث فرهنگی شوشتر وجه تسمیه‌های دیگری برای شوشتر آمده‌است:

شوش به معنای کنارستان، و شوشتر به معنای آن سوی کنارستان
زن یزدگرد، شوشین‌دخت نام داشت، که دو شهر شوشتر و شوش را بنا نهاد
شوشتر از واژهٔ «شوشدر» گرفته شده، به معنای دروازهٔ شوش
برخی پیوند واژهٔ شوشتر را با «تیشتر» (الاههٔ باران، ایزدبانوی آب‌آفرین) می‌دانند
مرکزیت استان خوزستان


شوشتر از زمان ساسانیان تا ابتدای پهلوی در اغلب دوره‌های تاریخی مرکز استان خوزستان بوده‌است. در سال ۱۳۰۳ شمسی، در پی شیوع بیماری وبا، به دستور رضاشاه پهلوی، مرکز استان خوزستان (استان ششم) از شوشتر به ناصری (اهواز) منتقل گردید. اداره معارف آخرین اداره دولتی خوزستان بود که در سال ۱۳۰۳ از شوشتر به اهواز منقل شد.


پیشینه تاریخی شوشتر را باید از دو منظر دید. تاریخچه سکونت در منطقه شوشتر و تاریخچه شهر شوشتر.

پروفسور گیرشمن باستان شناس نامدار فرانسوی، غار پبده در شمال شرقی شهر شوشتر را نخستین سکونتگاه انسانی در ایران می‌داند و قدمت سکونت در شوشتر را به ده هزار سال تخمین می‌زند. عیلام شناس معروف والترهینس در کتاب دنیای گمشده عیلام، احتمال داده‌ است شوشتر امروز همان آدامدن عیلامی باشد و ظاهراً هیدالو در جایگاه کنونی این شهر قرار داشته‌ است(گیرشمن-ایران از آغاز تا اسلام)، که بعدها رو به ویرانی رفته و سپس به وسیله پادشاهان هخامنشی تجدید بنا گردیده‌است. نیز احتمال داده‌اند محل قدیمی تر و عیلامی شهر در جایگاهی که هماکنون دستوا نام دارد بوده باشد(محلات جنوبی شهر). باستان شناسان در سال ۸۳ با کاوش تل ابوچیزان شوشتر، به آثاری برخوردند که ردپای حکومتهای اولیه شوش را در هفت هزار سال پیش در شوشتر نشان داد.



تاریخچه شهرنشینی


ابن مقنع گوید: «اول شهری که پس از توفان نوح بنا نهادند، شوش و شوشتر بود.»  برخی مورخان گفته‌اند شوشتر را هوشنگ پیشدادی بنایان نهاد، هنگامی که وی از شوش به تفرج خارج گشت و به دشتی خوش آب و هوا با رودخانه‌ای پر آب و جنگلهای پردرخت رسید و به آن منطقه صفت افضل بر شوش نسبت داد: «شوش تر»، یعنی از شوش بهتر و دستور داد شهری به غایت زیبا و عظیم بنا کنند. در روزگاری که رسم زندگی بر کوچ نشینی بوده سنگ بنای شهری را بنا نهاده‌اند که پس از طی هزاره‌ها تا امروز آباد است. بسیاری از شهرها، با پیشرفت یک روستا به شهر تبدیل شده‌اند، اما سنگ بنای شوشتر از ابتدا شهر بوده‌ است. متون تاریخی بسیاری از وجود قلعه سلاسل و نهر دارا یا داریوش شوشتر حکایت می‌کنند که این آبادی شوشتر را در دوران هخامنشی اثبات می‌کند. از دوران اشکانیان نیز باستان شناسان اشیا و سفالهای بسیاری در محدوده شهر شوشتر کشف کرده‌اند. اما شوشتر در زمان ساسانیان از شهرهای مهم ایران بوده و توجه حکومت را بسیار به خود معطوف کرده‌است. به گونه‌ای که والرین امپراطور روم (معروف به قیصر روم) را که شاپور اول ساسانی اسیر کرده بود به آبادی و عمران شوشتر می‌گمارد و بنا یا تجدید بنای سد شادروان را به وی می‌سپارد. در دوران ساسانیان تأسیسات آبی عظیم و پیچیده‌ای در شوشتر ساخته شده‌ است که اکنون از مجموعه آنها به‌عنوان بزرگ‌ترین موزه آبی دنیا یاد می‌کنند. سدها، پلها، آسیابها و کانالهای بسیاری از آن دوران در شوشتر به یادگار مانده‌است. با ورود اسلام، سال ۱۷ هجری در جنگ شوشتر مسلمانان پس از وقفه‌ای طولانی موفق به فتح شوشتر می‌شوند. فرمانده لشکر ایرانیان، هرمزان و لشکر مسلمانان ابوموسی اشعری بود. در این جنگ براءبن مالک از صحابه پیامبر شهید گشت که در کنار قلعه سلاسل دفن است و آرامگاهش اولین بقعه اسلامی در ایران است. هرمزان نیز به دست مسلمانان اسیر گشت و وی را به امام علی سپردند.

در دوران اسلامی شوشتر از نظر علمی، فرهنگی و معارف اسلامی به مرحله‌ای رسید که همواره مورد توجه بود و در تمام دوران اسلامی مرکز حکومتی خوزستان بوده‌ است. در آن دورانهای پر از کشمکش، در شورشهایی که علیه خلفای اموی و عباسی صورت می‌گرفت تا حمله مغولان خوزستان از موقعیت استراتژیکی برخوردار بود و فتح شوشتر بمنزله تسخیر خوزستان بود. در پایان قاجاریه با احداث راه آهن و عدم عبور آن از شوشتر و بی رونق گشتن کشتیرانی در کارون شمالی، شوشتر موقعیت بندری خود را از دست می‌دهد. متعاقب رکود اقتصادی در شوشتر، مرکزیت خوزستان به اهواز منتقل می‌گردد.

در زمان فتحعلی شاه قاجار، شوشتر، دزفول و هویزه جزء کرمانشاه گردید و به محمدعلی میرزای دولتشاه سپرده شد. بر اثر طاعون در سال هزار و دویست و چهل و هفت ه‍-ق بیش از نیمی از جمعیت شهر خالی شد. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، دو دستگی حیدری و نعمتی در آن به اوج خود رسید و هر یک در کوچه‌ها و یا پشت‌بام سنگربندی کردند. خزعل خان هم از این وضع استفاده کرد و دسته‌های عرب‌ها را به تاخت و تاز در شوشتر فرستاد. مردم شوشتر از آغاز ظهور اسلام مسلمان و بعدها شیعه شدند. شوشتر را دارالمومنین دانسته‌اند. در دوران امیرکبیر به دلیل یک آشوب محلی، مردمان شهر شوشتر که بیش از ۸۰ درصد آن‌ها مندایی بودند، برای جلوگیری از خون‌ریزی مجبور شدند تا اسلام بیاورند.

از مراکز دیدنی شهرستان شوشتر میتوان به موارد زیر اشاره کرد : 
آسیابهای آبی سیکا
خانه مستوفی
منزل معین التجار
کلاه فرنگی
برج کلاه فرنگی
خرف خانه
قلعه رستم عقیلی
قلعه سلاسل
قلعه رستم
روستای گتوند
شهر باستانی دستوا
پل شادروان
پل لشگر
پلکان های مجموعه آسیابها
ساباط ورودی
پل حاج خدایی
کاروانسرای افضلی
بند ماهی بازان
بند برج عیار یا پل صائبی کش
معبد توعاشقون
چشمه گراب
چشمه سی زنگر
پل آبشور
تونل سه کوره
پل بند گرگر
تونل دهانه شهر
چهار طاقی
پل شاه علی
آبشارهای شوشتر
مسجد جامع شوشتر
بقعه سید محمد گیاهخوار
بقعه سید محمد ماهرو
امامزاده عبدالله
بقعه براء بن مالک
بقعه خضر
صنایع و معادن 

روستاهای تک تکاب، گرآب و کوه زر

 آب رودخانه پیش از ورود به شهر به دو شاخه تقسیم می‌شود: شاخه «گرگر» کارون که از داخل شهر عبور می‌کند، آبشارهای زیبایی را تشکیل می‌دهد و و شاخه دیگر «چهاردانگه» است که از غرب به سوی جنوب شوشتر جریان داشته و در محلی به نام «بند قیر» در جنوب شوشتر مجدداً به هم پیوند می‌خورد. بسیاری از تأسیسات آبی باستانی همچون: آسیابها، کانالها، پل بندها، و آبشارها در مسیر شاخه های گرگر و شطیط ساخته شده اند. 



بند میزان


بند میزان سدی است در شوشتر و ساخته دست انسان مربوط به دوره ساسانیان که تا امروز پابرجاست. ساختن بند میزان شوشتر را به شاپور اول ساسانی نسبت میدهند. این سد آب کارون را به نسبتهای ۲ و ۴ بین رودهای گرگر و شطیط تقسیم میکند. رود گرگر را دودانگه یا مسرقان نیز گویند و رود شطیط را چهاردانگه هم خوانند. مصالح بکار رفته در بند میزان سنگ(تراشیده شده شوشتر) و ساروج هستند. این بند از چند دهانه تشکیل شده‌ است که مهمترین آنها دهانه‌ای است جدا که تنظیم آب دو شاخهٔ رودخانه را انجام می‌دهد به گونه‌ای که اگر دبی گرگر بیشتر از یک سوم باشد آن را به شاخهٔ شطیط انتقال می‌دهد و بلعکس واین خود از شاهکارهای معماری این بند است.این بند سابقاً میزان و همچنین پل قیصر نام داشت، از نوع مصالح ساختمانى که در آن به کار رفته و از نوع سبک‌هاى متفاوتى که در ساختن طاق آن استفاده شده، ‌ قدمت دیرین آن را مى‌توان تشخیص داد. این پل را به طرز زیبا و باشکوه و با پیچ و خم ساخته‌اند و جمع طول آن حدود ۵۲۱ متر است. ساختمان اولیه بند میزان به زمان ساسانیان مربوط است و به بند و پل شاپوری نیز خوانده می شود ولی پس ازخرابى‌ها و تعمیرات متعدد، ساختمان کنونى آن را به پسر فتحعلى‌ شاه قاجار یعنى محمد على میرزا دولتشاه والى خوزستان نسبت مى‌دهد. بهمین علت به بند محمد على میرزا یا بند خاقان نیز مشهور است. 




بند میزان علاوه بر تقسیم آب رودخانه ، کارایی دیگری نیز داشت . منطقه ای که بند میزان بر روی آن ساخته شده  شیب دار بوده و اگر این بند ساخته نمی شد ، به احتمال زیاد تمام آب رودخانه به سمت رود گرگر تغییر مسیر می داد ولی با این بند هم از این امر جلوگیری شده و هم به اندازه دلخواه و نیاز از آب رودخانه تقسیم می شود .  


   


برج کلاه‌ فرنگی 


برج کلاه‌ فرنگی شوشتر با قدمت دوره قاجاریه در مرکز شهر شوشتر در استان خوزستان قرار دارد. این بنای برج مانند در کنار رود کارون و نزدیک به بند میزان در شهرستان شوشتر قرار دارد و مشهور به کلاه فرنگی است. این برج هشت ضلع دارد و زیرسازی آن که برج روی آن قرار گرفته است، نسبت به سطح زمین، چهار متر ارتفاع دارد و ارتفاع خود برج نیز حدود هفت متر است.



مردم شهر شوشتر این برج را کلاه‌فرنگی می نامند و می گویند، برج جایگاه دیده‌بانی قیصر روم یا شاپور ساسانی جهت نظارت بر کار کارگران مشغول در بندمیزان بوده است. نمای بیرونی این برج از سنگ‌های تراش خورده ساخته شده است. که این سنگها نیز به مرور زمان افتاده‌اند و اکنون فقط سه متر از این سنگهای تراش خورده بر بدنه برج باقی مانده است. بندمیزان با دو ضلع مورب خود، تقریبا در روبرو و چشم‌انداز این برج قرار دارد.

برج کلاه‌فرنگی شوشتر در سال ۱۳۷۸ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۲۶۱۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. 

 


قلعه سلاسل شوشتر


قرنها است که حماسه ی مقاومت دلیرانه ی هرمزان حاکم ایرانی درب مقابل اعراب در درون این قلعه همچنان در اذهان مردم باقی است. این سردار ایرانی به مدت یک سال درون قلعه ی سلاسل شوشتر در مقابل سپاه اعراب مسلمان مقاومت نمود. و در پایان تراژدی، شخصی به اعراب راه مخفی نفوذ به قلعه را نشان داد.

قلعه سلاسل شوشتر دژی است بسیار بزرگ که دارای حیاطهای مفصل و متعدد ، سربازخانه ها ، طویله ها ، حمام ها ، شبستان ها ، برج ها ، باغچه ها ، قورخانه ، نقاره خانه ، حرم خانه ، آشپزخانه ، قاپی های متعدد ، حوض های بزرگ ، حصار و خندق بوده است . برج‌های این قلعه به صورت مدور بوده اند.



این قلعه بجز نقش دفاعی که از شهر شوشتر داشته است، مرکز کنترل نهر داریون و همچنین محل استقرار والی خوزستان می بوده. باوجود تخریب قسمت عمده این قلعه، بخشهای باقیمانده چشمگیر و بسیار دیدنی هستند.

متون تاریخی از وجود آن در زمان هخامنشیان حکایت می کنند و قلعه تا حدود ۵۰ سال پیش آباد بوده است. آثاریکه در سطح آزاد قلعه سلاسل باقی مانده همگی به دوران اسلام تعلق دارد. و از دوره ساسانی فقط دیوارهای شمالی قلعه را می توان به حساب آورد. دیوارهای نامبرده بر حاشیه مافاریان دیده می شود قلعه سلاسل بارها رو به ویرانی نهاده و تعمیر شده است. یکبار به دست فتحعلی خان پسر واخشتوخان در قرن 11 هجری و دفعه دیگر در سال 1237 بدست محمد علی میرزای دولتشاهی بار دیگر به امر نظام السلطنه حسینقلی خان مافی در 1307 مرمت کامل شده است. در دوران قاجار توسط والی خوزستان عمارتی حکومتی در سمت شمال این قلعه در 3 طبقه ساخته شده که قسمت‌های زیرین این بنا بزرگتر از دیگر طبقه‌ها بوده و بالاترین طبقه ظاهرا تماشاخانه بوده و حوض بزرگی در میان آن قرار داشته است. 



این قلعه ی تاریخی بارها مورد بی مهری افراد مختلفی قرار گرفته است اگر چه این دژ عظیم در مقابل بسیاری از دشمنان داخلی و خارجی سرسختانه مقاومت نموده ولی متاسفانه در دهه 40 رئیس اداره ی دارایی شوشتر عمارت ها و ساختمانهای درون قلعه را ویران و از مصالح قلعه برای ساخت اداره ی دارایی استفاده کرد. از قلعه ی سلاسل در حال حاضر چیزی جز یک یا چند ویرانه باقی نمانده است. شوادان قدیمی آن که دارای کورهای ارتباطی متعددی با بناهای شاخص شهر(بقعه بر ابن مالک و...) دارد و کاملا مسدود شده است. در اوایل انقلاب ورودی شوادان قلعه و تمام تونلها و راههای مخفی آن نیز توسط نیروهای امنیتی شهر برای جلوگیری از تبدیل شدن این اماکن به محیط های غیر اخلاقی مسدود شد است.اکنون تمامی عمارتهای آن تخریب شده اند و جز اتاقهای زیر زمینی، شوادانها و تونلهای داریون چیزی از آن نمانده است. 



مادام ژان دیولافوآ باستان شناس معروف اعزامی دولت فرانسه در سال ۱۸۸۱م در باره قلعه می گوید: «قلعه سلاسل اقامتگاه رسمی والی خوزستان است، و در روی کوهی که مانند فلات کوچکی است قرار دارد. در پای این کوه هم یکی از شعب کارون که شطیط نام دارد عبور می کند، و ساختمانها و استحکاماتی که از عهد ساسانیان باقی مانده اند آن را از طرف شهر قابل دفاع می سازند.»



در زیر این قلعه ظاهراً 5 شوادان بزرگ بوده که با شوادان‌های سطح شهر در ارتباط بوده است. در قسمت بالای این شوادان 3 سی‌سرا بزرگ قرار دارد که کار تهویه هوا را انجام می‌داده و ظاهرا بزرگان نظامی در این شوادان در تابستان استراحت می‌کرده اند. شوادان بزرگ قلعه که در دوران نظام السلطنه مافی در سال 1307 بازسازی و مرمت شده به چشم می‌خورد. کف و دیوارهای آن توسط کاشی‌های آبی رنگ تزئین شده و در بالای سی‌سرای نزدیک شوادان یک بادگیر قرارداشته که روی تونلی از زیر قلعه رد می‌شده قرار داشته است .

 شوادان قدیمی قلعه که دارای کورهای ارتباطی متعددی با بناهای شاخص شهر(بقعه بر ابن مالک و...) دارد و کاملا مسدود شده است. در اوایل انقلاب ورودی شوادان قلعه و تمام تونلها و راههای مخفی آن نیز توسط نیروهای امنیتی شهر برای جلوگیری از  تبدیل شدن این اماکن به محیط های غیر اخلاقی مسدود شد  است. در زیر قلعه سلاسل در ضلع شمال و غربی و بر حاشیه شطیط نمونه اینگونه فضاها بسیار است و هم اکنون در فصل تابستان از آنها استفاده می گردد و ساختن آنها در دوره های مختلف انجام گرفته است. و همه آنها در اختیار ساکنین قلعه بوده و ایجاد خندق در جبهه جنوبی قلعه سلاسل دسترسی به آنها را برای عموم غیر ممکن می ساخته  است. 


در شمال قلعه سلاسل جهت دسترسی به آب داریان پلکان سر پوشیده ای درون سنگ کنده اند که به یکی از مجرا های آبرسانی نهر داریان مربوط می شود. از طریق این پلکان آب مصرفی قلعه در مواقع ضروری تأمین می شده است. پلکانهای دیگری نیز از درون عمارتهای قلعه به کت (اتاقکهای صخره ای) زیر قلعه که در ساحل رودخانه قرار دارند منتهی می شدند. این کت ها در هنگام تابستان برای استراحت ساکنان قلعه محیط خنک و مطبوعی را ایجاد می کرد. در ضمن قلعه سیستم تهویه هوا و چیزی شبیه کولر های امروزی ولی زیر زمینی وجود داشته و هوای خنک شده از عبور آب از نهر داریون توسط این کانالها به زیر اتاقهای قلعه منتقل می شده است. 

 


در ساخت فضاهای زیر قلعه تا آنجا که ممکن بوده از سنگ طبیعی استفاده کرده اند و جاهائی که غیر منظم بوده است ایجاد دیوارهای الحاقی آنها را به طرح هندسی در آورده اند. سقف این فضا را سنگ کوه تشکیل می دهد و هر کجا که سنگ در اثر آب باران سوراخ شده و یا بیم ریزش می رفته است بوسیله طاق های آجری گهواره ای و دور چین آنرا پوشانده یا تقویت کرده اند. نهرهای آب و اطاقهای موجود در زیر قلعه و در دو سوی شمالی و غربی قلعه سلاسل چنان ارزشی به این قلعه باستانی داده است که برقدرت و اهمیت آن بسیار می افزاید. 



در تواریخ و تذکره ها نوشته اند که جلوی قلعه سلاسل میدانهای وسیع بوده که حتی در مواقع ضرورت انعام و مواشی اهل قرای نزدیک را در آنجا جای می داده اند. در بررسی در سطح قلعه می توان آنچه را که به آن اشاره شده دید. هنوز آثار حوضها و اطاق ها و شبستانها و حصار آن پا بر جاست. 

در بررسی این قلعه شبستان (شوادان) با پلکانهای متعدد مشاهده می شد که هنوز سالم مانده حتی نورگیرهای ان قابل استفاده و با پاک کردن آوار و تعمیر آن دیده باز دید کنندگان بدرون آن که در حدود 20 متری عمق زمین کنده شده است خیره می گردد. بر حاشیه مافاریان هنوز آثار پنجره ها و در ها پا برجاست. آثار اطاق های کوچک در ردیفهای منظم چگونگی سربازخانه ای را به نظر می آورد. کف پوش حیاط آن پدیدار است. چند اطاق آن با اینکه از خاک پر شده هنوز پا برجاست.



سطح این قلعه پوشیده از سفالهای متعددی است که یادگار گذشته ی پنهان این بناست و بجاست که با بررسی دقیق تر به بسیاری از سوالات بی جوابی که در مورد این شهر تاریخی است جواب داد. برای احیای دوباره این قلعه ی تاریخی میتوان با هماهنگی نیروهای امنیتی شهر کلیه ی ورودی های طبقات زیرین قلعه را مجدداً باز کرد و توسط چراغهای مناسب محیطی زیبا و تفریحی را بوجود آورد.

هنوز بقایای خندق قلعه نیز وجود دارد ولی بر روی آن ساختمان ساخته اند.


 


منبع مطالب قلعه سلاسل :

ویکی پدیا  ، http://aminmohamad470.blogfa.com   ،  http://www.shushtarchtb.ir


 نهر داریون


 داریون نهری است در شهر شوشتر که از رود شطیط جدا می ‌شود و دوباره به آن ملحق می ‌گردد. این نهر داریوش یا دارا نیز نام دارد و در زمان داریوش هخامنشی حفر شده است. سر دهانه نهر در زیر قلعه سلاسل قرار دارد و توسط میراب‌ها از همین قلعه کنترل می ‌شده است. وظیفه این نهر، آبیاری دشت میاناب شوشتر است .



حفر کانال داریون را برخی از متون تاریخی به دوره حکومت داریوش اول هخامنشی نسبت می‌دهند که حدود قرن پنجم قبل از میلاد است . داریون" برگرفته از نام داریوش است. در نوشته مورخان یونانی داریوش را داریون معرفی می‌کنند. این نهر تنها سازه آبی شوشتر است که پس از گذشت قرن‌ها همچنان نام بانی خویش را یدک می‌کشد. پل بند شادروان حدود 300 متر پایین‌تر از آبگیرهای نهر داریون سطح آب را برای سوار شدن بر نهر داریون بالا می‌آورد. این نهر نه تنها آب مورد نیاز کشاورزی ساکنان شهر را تأمین می‌کند بلکه با حفر تونل‌های آب بر نیز مانند قنات آب را به درون شوادان (زیرزمین) منازل بافت قدیم هدایت می‌کرد. 



مولف تحفة العالم می‌نویسد: «در حوالی شهر باغ و بوستان نبود و رودخانه از حوالی شهر تخمیناً نیم فرسخ دور بود و مردم قری و قوافل به کشتی از رودخانه عبور می‌نمودند و به این سبب زحمت بسیاری کشیدند تا این که دارای اکبر نهر داریان را ابتدا نموده فرصت اتمام نیافت و دارا بن دارا به اتمام آن کوشید و آب از میان شهر و صحرای گرگر جاری ساخت و این قبل از اسکندر ذوالقرنین بود».



اگرچه بسیاری از مورخان پل بند شادروان را از سازه‌های آبی دوره ساسانی می‌دانند؛ با توجه به وجود نهر داریون در دوره هخامنشی و قرار داشتن ارتفاع آبگیرهای نهر داریون در فاصله‌ای بالاتر از سطح آب رودخانه در دوره کم آبی می‌توان به وجود پل بند شادروان در دوره هخامنشی نیز با قطعیت نظر داد و به طور حتم در دوران ساسانی مجددا بازسازی شده است.



به گزارش ایسنا، منطقه خوزستان، نهر داریون(دارا) پس از شاخه گرگر دومین کانال دست‌کند بزرگ شوشتر است که زمین‌های کشاورزی میان دو شاخه اصلی کارون و شاخه گرگر را به علت ارتفاع بالای این زمین‌ها نسبت به رودخانه آبیاری می‌کند.

 


آبگیرهای نهر داریون که از زیر صخره‌های ساحلی رودخانه شطیط در زیر قلعه سلاسل آغاز می‌شوند شامل هشت آبگیر هستند که برخی از آن‌ها طی سال‌های متمادی مسدود شده‌اند. در زیر قلعه سلاسل پلکان‌هایی جهت برداشت آب از نهر تعبیه شده بود به طوری که در هنگام محاصره و بسته شدن درهای قلعه به راحتی از نهر آب بر‌می‌داشتند. هشت کانال مذکور در زیر قلعه سلاسل تبدیل به دو کانال بزرگ می‌شوند و پس از خروج از زیر قلعه به یک کانال بزرگ تبدیل می‌شوند که تا مسافت‌ها به صورت یک کانال روباز به درون دشت میاناب هدایت می‌شود. درون قلعه نیز حمام‌های متعددی توسط تنبوشه‌های سفالی آب نهر داریون را استفاده می‌کردند.



این نهر به همراه 15 اثر تاریخی دیگر شوشتر به صورت یکجا در نشست سالانه کمیته میراث جهانی یونسکو در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۹ (۵ تیرماه ۱۳۸۸) در شهر سویل اسپانیا، با احراز معیارهای ۱، ۲ و ۵ با عنوان نظام آبی تاریخی شوشتر به عنوان دهمین اثر ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو با شماره ۱۳۱۵ به ثبت رسید.

 در سالهای اخیر وزارت نیروی ایران اقدام به لایروبی و زهکشی بتونی این نهر نموده است.( البته به نظر من این کار زیاد کارشناسی شده نبوده ، چون سنگ های نهر به علت نبود رطوبت در حال تخریب و ریزش هستند و آب از زیر بتون جریان دارد. )


 



نهر داریون یک نهر دوقلو  همسان نیز دارد ولی آن تخریب شده است .





اینها تعدادی از آثار شوشتر هستند ، باید خودتان بروید و از نزدیک ببنید . در پست بعدی در مورد آسیاب و آبشار های شوشتر بیشر توضیح داده شده است . 


سفر به غار کوگان لرستان

سلام 

 

 

غار کوگان بی شک یکی از شگفت انگیزترین غار های ساخته بشر در دنیاست. این غار در ۴۵ کیلومتری خرم آباد و شرق شهرستان پلدختر قرار دارد ولی  برای رفتن به این غار باید وارد آزاد راه خرم آباد – اندیمشک شده (قبلش خود را برای عوارض 90000 ریالی آماده کنید سال 1392)و پس از طی 35 کیلومتر و رسیدن به تابلوی کاروانسرای تنگ چمشک ، باید از زیر پل و اتوبان عبور کنید و پس از عبور از کنار کارونسرا وارد جادۀ فرعی که به سمت  روستای کوگان (6 کیلومتر) منتهی می شود ،وارد شوید. این جاده نیز خود ، دارای طبیعت بکر و زیبایی می باشد.   پس از رسیدن به روستای کوگان و احیانا استقبال گرم و مهربان مردم روستا ، از کنار روستا گذر کرده و به کنار رود و پل میرسید و شما با پارک ماشین خود در کنار پل و گذر از آن به پله های منتهی به غار مرسید.  



نکته اول :  برای بازدید غار به چراغ و روشنایی احتیاج ندارید ،چون همه غار توسط پنجره هایش روشن و قابل بازدید می باشد.



نکته دوم :در زمانی که ما رفته بودیم، نوشته های تابلوی غار کوگان پاک شده بود و تنها عدد 6 که نشانه 6 کلیومتر تا غار کوگان بود و کاروانسرای چشمک باقی مانده بود و ما بعد از رد کردن چندین کیلومتر مجبور به برگشت شدیم ، امیدوارم مسئولان مرتبط نسبت به معرفی این غار زیبا کاری انجام داده باشند و شما عین ما سرگردان نشوید.



پس از طی پله های نسبتا زیاد به ورودی غار میرسید .  برای راحتی و تسهیل بازدید کنندگان ، در ورودی غار پله های فلزی ساخته  شده است. 

  

 


ورودی غار در صخره ای عمودی و تقریبا صاف و در ارتفاع نسبتا بالا در کوه ایجاد شده است که این امر باعث می شده تا مهاجمان به آسانی نتوانند به داخل غار نفوذ کنند. ورودی بصورت چهار گوش در اندازه 2,50 در 2,20 متر است و به سمت شمال باز می شود غار شامل دو طبقه می باشد طبقه اول از چهار اتاق و فضاهای مرتبط به هم تشکیل شده است .طبقه دوم غار حدوداً 3,4 متر بالاتر از کف قسمت اول غارساخته شده  است. 

 بعد از گذر از در به داخل غار، وارد اتاقی ساده می شویم که حدود نصف آن  شبیه آب انبار یا انباری توسط ساکنان آن کنده شده  و روی آن را پوشانده شده بود و گواه آن همان جاهای کنده شده برای گذاشتن تیرک و پوشاندن روی آن بوده است.



 



بعد از عبور از اتاق ها با کنده کاری و معماری جالب به پله های طبقه بالا میرسیم . طبقه دوم بسیار زیباتر از طبقه اول بوده و شما با چشم انداز بسیار زیباتری روبرو میشوید . نکته جالب توجه اینکه ، احتمالا برای روشنایی غار و تسلط به اطراف غار ، سازندگان آن فضایی با عمق کم  و نزدیک دیواره بیرونی صخره کنده اند و به اندازه یک دیوار ضخیم از صخره باقی گذاشته اند که نقش دیوار بیرونی را دارد و شامل نورگیر ، پنجره و چشم انداز به بیرون را دارد.  


   

  



این غار دژ مانند که تمام آن با حجاری‌های طاقت فرسا به وجود آمده دارای اطاقهای دست کند تو در تویی است و به استناد سکه‌هایی که در اطراف آن به دست آمده است به دوره اشکانیان تعلق دارد و طی قرون متمادی به عنوان یک محل سکونت دائمی مورد استفاده قرار گرفته است . این غار دارای اتاق‌هایی جهت استفاده بوده و نمونه‌ای از معماری صخره‌ای اشکانی است که علاوه برآثار به یادگار مانده از جمله محرابه ها، آبدان ها و دیگر نشانه های معماری ، اثر مذکور به آیین مهر نیز نسبت داده شده است .



مساحت کل فضاهای تعبیه شده در این غار دست‌ساز حدود 281 متر مربع است و از نکات قابل تامل در این غار وجود مخازن آب در داخل اتاق‌هاست . . این غار به شماره 2660 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.




عمیق ترین قسمت غار در این طبقه قرار دارد . در این قسمت به غیر از جایی که شبیه انبار است ، یک حوض قشنگ که هنوز  آب به آن سرازیر می شود ، وجود دارد . ( البته قشنگیش قبل از این بود که عزیزان اشغالهایشان را در آن بریزند) نکته جالب توجه در مورد قسمت عمیق غار این  که ، به علت خیس و مرطوب بودن و چکیدن آب از سقف غار ، سازندگان آن با درست کردن یک طاق این مشکل را حل کرده و با فاصله ای که مابین سقف غار و طاق قرار داده اند ، باعث شده تا آب به سهولت پشت طاق جریان یافته و آب به سمت حوض سرازیر شود .  

 



دیدن این غار زیبا را به ایران دوستان و ایرانگردان توصیه میکنم .  

برای دیدن عکسهای بیشتر اینجا کلیک کنید. 

از قصر قاجار تا زندان قصر، تا باغ موزه قصر

سلام





فتحعلی شاه در دومین سال سلطنتش  در سال 1213 ه.ق (1176ش) دستور داد تا در خارج از تهران آن زمان ، قصری ساخته شود.  محل قصر در جایی انتخاب شد که در آن روزگار خرم‌آباد نام داشت. این بنای وسیع که در راه قدیم تهران به شمیران قرار داشت، در بالای تپه‌ای واقع بود، و چهار برج مراقبت در چهارسوی آن قرار داشت. در ضمن این بنا فاقد پنجره‌های بیرونی بود و از این جهت بیشتر از آن که به یک کاخ پادشاهی شبیه باشد، به یک قلعه نظامی شباهت داشت. باغ‌های بسیار بزرگی در اطراف این بنا واقع بود، که بوسیله استخرها و نهرهای زلال و پُرآبی از یکدیگر مجزا می‌شدند؛ و روی قطعه زمین‌های مطبقی احداث شده بودند. ورودی قصر دارای بالا خانه‌ای بود که چشم انداز زیبایی از صحرا، شمیران، تهران، خرابه‌های ری و نجف آباد، کاخ‌های اشرف آباد و دوشان تپه داشت و اطراف و بناها از آن بالا به خوبی دیده می‌شدند.

 این مجموعه دارای یک عمارت بزرگ شامل اندرونی و بیرونی، باغ و کلاه فرنگی بود و این بنا به قصر قجر یا تخت قجر معروف شد.



 قصر قجر، باغ مشجر بزرگی بود که پس از عبور از در بزرگ آن، معروف به «در چوبی» و پشت سر گذاشتن دهلیزهای کوتاه به فضای مشجری می‌رسید که جاده شوسه آن به سوی شمال محوطه می رفت و انسان را در برابر بنای بزرگ و کهن و تیره قرار می‌داد. از ویژگی های این بنا آن است که در بالای تپه قرار گرفته و بنایی سه طبقه بوده است که طبقه سوم آن شامل یک اتاق بزرگ می شد که از چهار طرف مناظر اطراف آن قابل دیدن بود و چهار برج در چهار سوی آن قرار داشت که هر یک دارای اتاقی بود. بر دیوارهای بنا تصاویر شاهزادگان قاجار نقاشی شده بود. در بین تصاویری که بر روی دیوارها بود، تصاویر جنگ های چنگیزخان مغول و تیمورلنگ نیز دیده می شد که قاجارها ادعا می کردند که نسبشان به آنها می رسد. همچنین در این بنا، نقوش برجسته‌ای که چهار زن که یکی از آنها سر تا پا مسلح بود را نشان می‌دادند، حجاری شده بود.



ناصر نجمی در کتاب دارالخلافه تهران تزئین داخلی اتاق‌ها را نظیر اغلب ساختمان‌های مجلل ایرانی دانسته و نوشته‌است که این تزئینات عبارت بودند از: آینه کاری، گچکاری، اکلیل کاری، نقاشی‌های عجیب و ساده و بی پیرایه‌ای از صحنه‌های حماسی ایران که با تصاویری از زندگی چنگیزخان و تیمورلنگ به هم آمیخته بود.

پیر آمدی ژوبر فرستاده ناپلئون به دربار فتحعلی شاه به سال ۱۲۲۱ قمری نیز از این نقاشی‌ها در کتاب مسافرت به ایران و ارمنستان، یاد کرده‌است.

ژوبر که فرستاده مخصوص ناپلئون بناپارت به دربار فتحعلیشاه بود در اوایل عصر قاجاریان از این مکان دیدن کرده‌است، در مورد آن می‌نویسد:

قصر قاجار بر فراز تپه‌ای واقع و بنایی است بسیار زیبا که با آجر ساخته شده و باغ بسیار بزرگی بر آن احاطه دارد. نهر آبی نیز از وسط باغ جاری است که پس از تشگیل حوض‌ها و فواره‌ها، در جایگاه زیردست گم می‌شود. عمارت قصر در نهایت جلال و شکوه تزئین شده و نقاشی‌هایی در کمال ظرافت و دقت در آن انجام شده‌است که زینت افزای آن است. اعلیحضرت سه ماه اول سال ایرانی که با مارس و آوریل و مه سال ۱۸۰۶ مسیحی مطابقت داشت، در این قصر گذرانیدند.



گاسپار دروویل، افسر فرانسوی که در اواسط سلطنت فتحعلی شاه در تهران به سر می‌برد در خاطراتش می‌نویسد:

پادشاه مقداری از اوقات خود را در فصل خوش هوا در خانه تفریحی که در یک فرسنگ و نیمی تهران ساخته می‌گذراند. این خانه که بیشتر به سبک اروپایی است، چون بر روی تپه‌ای مشرف به شهر واقع شده کاملاً نمودار است. این خانه و باغهای پلکانی وسیع و درختان زیادشان، بسیار فرحبخش اند... پادشاه به سبب دلبستگی فراوانش به تهران، این قصر را تخت قاجار نامیده.

همچنین بنجامین سفیر آمریکا در ایران درباره این قصر می‌نویسد:

قصر دیگر که در شمال تهران واقع است قصر قاجار نامیده می‌شود که از نقاط خوش منظره و بسیار زیبای تهران به شمار می‌رود. شاه کنونی ایران که مانند اسلاف خود علاقه زیادی به شکار دارد همیشه قبل از شکار به این قصر می‌رود و پس از استراحت کوتاهی عازم شکار می‌شود





 اوژن فلاندن، قصر قاجار را چنین توصیف کرده است: « فتحعلی شاه قصری جهت تابستانش برپا کرده است که نامش قصر قاجار است. سطح این قصر، بزرگ و قابل توصیف است. باغاتی برای آمفی تئاتر و چندین مهتابی دارد که با پلکان‌هایی متعدد، قصر را از پارک جدا می‌سازد. منازل قصر قاجار آینه و نقاشی‌های بسیار دارد.»

در دوره ناصرالدین شاه (سال ۱۲۸۶ه . ق) در بنای قصر تغییراتی به وجود آمد و ملحقاتی به آن اضافه شد ولی این قصر از اواخر دوره ناصرالدین شاه کارائی اصلی خود را از دست داد. قصر قاجار با کم توجهی روبه‌رو شد و اردوی سالانه فوج قزاق در محل قصر برپا شد و در دوره مظفرالدین شاه باغ قصر قاجار و باغشاه به‌ دست اداره ژاندارمری افتاد. این قصر در سال 1284هجری شمسی بر اثر بارش شدید باران و وقوع سیل تخریب شد.


عمارت کلاه فرنگی قجر



عمارت کلاه فرنگی در زمان حال


 

عمارت کلاه فرنگی و اب نما با فواره های کنار آن



در زمان ریاست سوئدی‌ها بر شهربانی (نظمیه) تهران، زندان نظمیه در محل اداره شهربانی (بخشی از وزارت امور خارجه فعلی) در میدان توپخانه واقع بود. این زندان مرکب از دو یا سه اتاقک کوچک معروف به حبس نمره یک و چند اتاق و یک زیرزمین برای زندانیان عمومی بود.  با کودتای 1299 هـ. . ق و روی کار آمدن رضا میرپنج، سقف ساختمان نظمیه با توپ ویران شد و زندانیانی که در ساختمان بلدیه محصور بودند، همگی آزاد شدند و عملا زندان از بین رفت اما با در دست گرفتن حکومت توسط رضاخان و ایجاد رعب و وحشت در ایران، محل قبلی تکافوی خیل عظیم زندانیان را نمی‌کرد. لذا سرتیپ درگاهی، رئیس نظمیه تقاضای یک محل وسیع برای ایجاد زندان تهران را نمود.


باغ موزه قصر از نمای بالا 


 پس از شرکت نمایندگان اداره نظمیه در کنگره بین الملی مجرمان و زندان ها در شهر لندن ، نیکلا مارکوف روسی (معمار و دوست رضاخان) مامور بررسی و انتخاب مکان مناسب برای احداث نخستین زندان به شیوه متمرکز شد. او قصر وسیع قاجار را برای ساخت زندان انتخاب کرد  و بین ارتش، مخابرات و زندان تقسیم گردید . با انتخاب این مکان، بودجه لازم به سرعت تامین شد و سرانجام زندان قصر با ۱۹۲ اتاق برای محبوسان که ۹۶ اتاق آن جمعی و مابقی انفرادی بودند و علاوه بر آن  قسمت مریض خانه با شش اتاق شش نفری و شش اتاق یک نفری برای زندانیان مریض ساخته شد و زندان قصر در کل با گنجایش ۸۰۰ نفر محبوس در روز ۱۱آذر ۱۳۰۸ افتتاح گردید . بعدها و تا زمان ساخت زندان اوین در دهه چهل، این زندان تنها زندان پایتخت بود.

عکس زندان قصر در سال  1337  



در دهه ۳۰ زندان از لحاظ خدمات و امکانات بسیار فقیر و ابتدایی بود. امکاناتی همچون آب شرب، حمام، امکانات درمانی قابل قبول، وسایل روشنایی و خنک کننده و حرارتی آن بسیار نازل بوده است در تابستان آب حوض را می‌جوشاندند، در کوزه می‌ریختند و در جایی می‌گذاشتند تا خنک شود. زندان عمومی قدیمی ترین بخش از زندان قصر است .
عکس زندان قصر در سال  1337  


اولین زندانی زندان قصر، سازنده آن یعنی سرتیپ درگاهی بود. او تنها دو روز پس از همراهی رضا شاه در مراسم افتتاح زندان، در همان زندان محبوس گردید. مجله خواندنیها در مردادماه سال 1328 ماجرای حبس او را اینطور نوشته بود: «هنگامی که سرتیپ درگاهی ساختمان زندان قصر را به پایان رسانید از شاه تقاضا کرد که از محل زندان جدید بازدید کند. شب آن روز شاه خواب دیده بود که در مسیرش چاهی حفر کرده و سر آن را پوشانده‌اند و وقتی که نزدیک چاه می‌رسد دورخیزی کرده از روی آن می‌پرد. البته شاه به خواب معتقد نبود ولی هرگز نمی‌توان انکار کرد که در خواب تأثیر و راز عجیبی نهفته است... شاه آن روز خسته و عصبانی به نظر می‌رسید، تیمورتاش پشت سر شاه یک قدم عقب‌تر بود و عده‌ای از رجال و معاریف و سران سپاه نیز همراه شاه بودند. سرتیپ درگاهی هم پیاپی درباره ساختمان‌های جدید توضیح می‌داد، اطاقها و کریدورها و سلولها یکی پس از دیگری بازدید شد.

عکس زندان قصر در سال  1337  



سرتیپ درگاهی دویده و در بند آهنین را باز کرد، تا اینکه خواست شاه پا در درون دربند آهنین زندان بگذارد، یک مرتبه تیمورتاش که موقعی مناسب‌تر از آن نمی‌دانست به شاه نزدیک شده آهسته گفت: این سرتیپ درگاهی مورد اعتماد نیست. این مرد ممکن است که جنایت کند. هم‌اکنون که اعلیحضرت و معاریف و سران سپاه وارد این بند می‌شوند اگر درگاهی با یک حرکت سریع در بند را ببندد چه خواهد شد و چگونه ممکن است این در را باز کرد... اساساً اصراری که برای ورود به درون بند دارد خود بهترین دلیل این است که خیالی در مغز خود پرورانده است، بنده صلاح نمی‌دانم وارد بند شوید. گویا شاه به یاد خواب دیشب افتاده یک باره پا را کشیده و از نزدیکی در بند دور شد... در این هنگام شاه نگاهی به درگاهی کرد. نگاه خشمگین و نگاه تیمورتاش مظفرانه بود. نکته جالب توجه اینجاست که رنگ چهره درگاهی نیز پریده بود...»



به جز درگاهی که چند ماه بعد آزاد شد و ریاست اداره نظام وظیفه را به عهده گرفت، قوام‌السلطنه، صارم‌الدوله، صولت‌الدوله، عبدالحسین تیمورتاش، بزرگ علوی و علیمردان خان بختیاری از زندانیان معروف این زندان هستند.

فرخی یزدی، شاعر سیاسی و پرآوازه ایرانی که خود از مقتولین دوران رضا شاه به شمار می‌رود، غزلی گفته با مطلع «ای دژ سنگدل قصر قجر قاجار» که مفقود شده‌ است. همچنین بزرگ علوی نیز در آثار خود به این زندان و خاطرات خودش از آن اشاره نموده‌ است .



در دوران پهلوی دوم ( 1320 -1357) ساختمان‌های متعددی به مجموعه اضافه شد از آن جمله ساختمان زندان شماره 2 موسوم به زندان سیاسی که به ابتکار تیمسار رزم آرا بنا شد. در این زندان بسیاری از مخالفان رژیم پهلوی محبوس بودند.


 ساختمان زندان سیاسی در دوره پهلوی دوم به بهره‌برداری رسید و به‌تدریج تا سال 1357   میزبان زندانیان سیاسی و روحانیون مشهور از جمله بخارایی، نواب صفوی، صفار هرندی، خلیل طهماسبی، آیت الله طالقانی، مرتضی مطهری، اکبرهاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر مانند اعضای حزب ملل اسلامی، اعضای نهضت آزادی، سوسیالیست‌ها، شرکت کنندگان در قیام ۱۵ خرداد، اعضای احزاب مؤتلفه، اعضای گروه فدائیان خلق، تعدادی از چریک ها و نیز تعدادی از حزب توده بود.

حتی در دوره پهلوی و بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 عزت الله انتظامی و احمد شاملو هم به دلیل فعالیت های هنری و فرهنگی شان دستگیر و به زندان قصر فرستاده شدند.



تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین و معروف‌ترین مورد فرار از زندان قصر، در زمان رضاشاه مربوط به سید فرهاد نامی از مخالفین رضا شاه بوده‌ است و در زمان محمدرضاشاه نیز معروفترین فرار مربوط به اشرف دهقان از مبارزین مسلح می‌باشد. اندکی پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران، درهای زندان قصر باز و دیوار آن توسط زندانیان تخریب شد. در میان خلاص شدگان از زندان، دو آمریکایی متهم به اختلاس نیز حضور داشتند که ماجرای فرار آنها توسط نویسنده آمریکایی کن فالت نگاشته شد و فیلم فرار عقابها نیز از روی آن ساخته شد. سید فرهاد از اهالی روستای سه (soh) از توابع نطنز بود. در مورد او و دو نفر دیگر کتابی بنام سه مرد عجیب نوشته شده است.


آزادی زندانیان سیاسی قبل از پیروزی انقلاب


زندان قصر در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی محل حبس و محاکمه تعدادی از مسوولان رژیم سابق بود. از زندانیان معروف پس از انقلاب می‌توان به امیر عباس هویدا و اغلب اعدام شدگان رژیم پهلوی اشاره کرد.  از دیگر زندانیان این زندان را می‌توان پری بلنده و سیدمهدی بلیغ نام برد. این زندان پس از انقلاب، محل حبس زندانیان غیرسیاسی شد و در سال 1382 به دلیل حضور زندان در میانه شهر و بافت قدیمی و فرسوده آن، تصمیم به تعطیلی این زندان تاریخی گرفته شد. ابتدا قرار بود این فضا تبدیل به مکانی تجاری و برج های عظیم شود .

 

این مکان ، محل ملاقات زندانیان با خانواده هایشان بود و برای آزار بیشتر آنها طوری طراحی شده بود که باید زندانیان و ملاقات کنندگان با صدای بلند حرف بزنند تا صدای همدیگر را بشنوند و شما تجسم کنید همه افراد سالن داد بزنند!


 

 در سال ۱۳۸۳این زندان تعطیل و شهرداری شروع به تخریب بخشهائی از زندان نمود که با پیگیری کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب با ثبت زندان به عنوان آثار ملی در سازمان میراث فرهنگی از تخریب آن جلوگیری شد . البته در این میان تا قبل از ثبت محل، زندان زنان سیاسی تخریب شد. 



اما در سال 1386 با دستور مستقیم شهردار تهران، جهت حفاظت و صیانت از یادمان های انقلاب اسلامی و گذشته سیاسی ایران و همچنین تراکم بالا و نیازمندی منطقه به اماکن تفریحی و مراکز فرهنگی تصمیم به تبدیل این زندان به باغ - موزه شد.

نهایتا در سال 1391 بوسیله شهرداری تهران بر اساس طرح معماری و ایده مفهومی شاخه تجربی معماری کلانشهر به باغ موزه تبدیل گردید و در تاریخ ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۱ با حضور شهردار تهران و جمعی از هنرمندان برای بازدید عموم رسماً" افتتاح گردید. این مجموعه در زمینی به مساحت 76 هزار متر مربع و زیر بنای 16 هزار متر مربع در منطقه 7 تهران واقع شده است.
 
نمادها و مجسمه های سنگی در پارک زندان قصر 




باغ موزه قصر را می توان به دو بخش تفرجگاهی تقسیم کرد  ، بخش اول شامل مجموعه سروستان ، فضاهای سبز و گل کاری شده ، زمین های بازی برای کودکان و فضاهای مناسب برای استراحت خانواده ها می باشد و بخش دوم ساختمانهای موزه و ابنیه تاریخی را شامل می شود.  
از بخش های این باغ موزه می‌توان به نیایشگاه، زورخانه قصر، باغ های ایرانی، کتابخانه مرکز تحقیقات، گالری های مختلف، فضاهای نمایشگاهی و فرهنگی چایخانه و سفره خانه سنتی،کافی شاپ، مراکز عرصه محصولات فرهنگی، بازارچه محصولات هنری و صنایع دستی اشاره کرد. از زندان قصر بخش‌هایی باقی مانده تا خاطرات این محل تاریخی به فراموشی سپرده نشود؛ از جمله این فضاها می‌توان به زندان مارکف و سیاسی و ساختمان روبروی درب اصلی همراه با برج نگهبانی و نورگیر اشاره کرد.
 
سر در باغ از نمای داخل باغ 


زورخانه زندان قصر از دیگر بخش های جذاب این موزه است. هم چنین می توان به کتابخانه و مرکز تحقیقات و گالری های مختلف اشاره نمود.ساختمان روبه روی درب اصلی همراه با برج نگهبانی و نورگیر، برج دیدبانی و منبع آب در شمال شرقی زندان، ساختمان مدرسه اندرزگاه 12 یا بند کارگری از بناهایی هستند که در این مجموعه حفظ شده اند.



یکی دیگر از بخش های باغ موزه قصر، مسجد این مجموعه است. در محل این مسجد بخشی از دادگاه های اوایل انقلاب اسلامی برگزار می شده است. این بنا با کاشیکاری زیبا و قدیمی مزین شده که سعی شده هنگام بازسازی، بافت اصلی آن حفظ و ترمیم شود. چون خطبه‌ی مسجد برایش نخوانده‌اند هنوز نیایشگاه خوانده می‌شود و دادگاه‌های انقلاب به قضاوت آقای خلخالی همین‌جا برگزار می‌شد. 


 یک "ماز" هزار تو ایجاد شده و محل استراحت و تفریح بازدیدکنندگان است و در ضلع غربی باغ موزه قرار دارد. 



از دیگر بخش های باغ موزه مربوط به شاعر نامدار کشورمان، فرخی یزدی است که یکی از زندانیان سیاسی در دوره رضاخان بود. دیوار های سلول این شاعر لب دوخته تا ارتفاع قد او پوشیده شده از شعرهای کنایه داری که نسبت به نظام رضاخانی سروده شده اند. هم چنین تندیسی از فرخی یزدی که در حال سرودن شعر با نام مستعار "شاعر لب دوخته" در این مکان قرار گرفته است.



در محوطه حیاط زندان قصر چهار چوبه دار که نماد اعدام سید مجتبی نواب صفوی و یارانش که در حیاط همین زندان به رگبار بسته شده اند، وجود دارد. 



در تاریخ 12 دیماه سال 1292 هجری شمسی و در یک روز سرد زمستانی مردم طهران برای اولین بار شاهد پرواز طیاره در شهر خود بودند این هواپیما از نوع بلریو و ساخت کشور فرانسه به خلبانی یک جهانگرد هوانورد بنام کوزمینسکی از کشور روسیه پس از آنکه بر فراز شهر چرخی زد ، در میدان دیویزیون قزاق در باغ ملی فعلی فرود آمد ، به جهت مناسب نبودن محل فرود ، هواپیما با لوله توپ های مستقر در میدان برخورد و آسیب دید ، اهالی طهران مشتاقانه برای دیدن این پرنده آهنین بال به دور آن گرد آمدند ، کوزمینسکی  هواپیمای آسیب دیده را به مرکز تعمیرات قشون  ایران منتقل نمود و با کمک کارمندان فنی قشون نظامی ایران زیر نظر معین نایب (استوار) حسن بیک هواپیما را تعمیر و مجددا آماده پرواز نمود. 



کوزمینسکی پس از تعمیر ، محل قصر قجر (باغ موزه قصر فعلی) را برای بلند شدن از زمین مناسب تشخیص داد و هواپیمای تعمیر شده را به وسیله گاری به این مح منتقل و به پرواز درآورد. لذا در خرداد ماه سال 1393 هجری شمسی ، به ابتکار نیروی هوایی ارتش جمهوری (مرکز مطالعات راهبردی) و همکاری شهرداری تهران (باغ موزه قصر ) مراسم گرامیداشت یکصدمین سال پرواز بر فراز آسمان ایران برگزار گردید و طی مراسمی ضمن قدردانی از هوانوردان یکصد سال پرواز در آسمان ایران از از یادمان که جهت ثبت این واقعه تاریخی ساخته شده رونمایی گردید.  



زمین آموزش و بازی اسکیت برای بچه ها



کافی شاپ پارک زندان قصر 



نمایی دیگر از پارک زندان قصر 


 

آدرس این باغ موزه :  خیابان شریعتی ، خیابان پلیس - از سمت میدان سپاه یا اتوبان صیاد شیرازی از طریق خروجی پلیس، درست به درب ورودی باغ موزه قصر  می رسید.

تهرانیان و مسافران عزیز را برای دیدن این باغ موزه دعوت میکنم .