آرامگاه عطار و آرامگاه کمال الملک + عکس های زیبا از آن

بنام خدا

 


نیشابور را می‌توان "مینی پایتخت فرهنگی"، ایران لقب داد. شهری که غالبا آن را با عطار، خیام، کمال الملک، فضل بن شاذان و«قدمگاه» می شناسیم اما جالب است بدانیم در کنار مفاخرآن، آثار باستانی متعدد این مرکز فرهنگی شرق کشور، حکایت از تمدن و فرهنگ غنی ئ می باشد.
استاد شفیعی کدکنی در مقدمه تاریخ نیشابور می‌نویسد: «در نگاه من نیشابور فشرده‌ای از ایران بزرگ است» و از اندیشه فلسفی خیام و اشراق و عرفان عطار و 2500 دانشمندی که، تا سال 400 هجری قمری در نیشابور ظهور کرده‌اند و از صبحدمی که شهره آفاق است و وسعتی که تقریباً به اندازه همه خراسان بوده است سخن می‌گوید.


 فریدالدین عطار نیشابوری


فریدالدین عطار نیشابوری شاعر و عارف نامی ایران در حدود سال 540 هجری متولد و در سال 618 درگذشت. وی یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلند نام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. عطار یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می رود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بود به طوری که شخصیتی والا چون مولانا او را در سروده هایش با خود سنجیده است.
او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و به اعتقاد برخی در عرفان مرید شیخ یا سلسلهٔ خاصی از مشایخ تصوف نبود و به کار عطّاری و درمان بیماران می‌پرداخت. وی علاقه‌ای به مدرسه و خانقاه نشان نمی‌داد و دوست داشت راه عرفان را از داروخانه پیدا کند علاوه بر این شغل عطاری خود عامل بی‌نیازی و بی‌رغبتی عطار به مدح‌گویی برای پادشاهان شد. زندگی او به تنظیم اشعار بسیاری گذشت. از آثار زبانزد عطار می توان به اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت‌نامه، مختارنامه، دیوان اشعار، تذکرة الاولیا و منطق الطیر را نام‌ برد. آوازهٔ شعر او در روزگار حیاتش از نیشابور و خراسان گذشته و به نواحی غربی ایران رسیده بوده است. اسنادی نیز در دست است که نشان می‌دهد حلقهٔ درسهای عرفانی عطار در نیشابور بسیار گرم و پرشور بوده است و بسیاری از بزرگان عصر در آنها حاضر می‌شده‌اند. در دوران معاصر، شیعیان با استناد به‌برخی شعرهایش بر این باورند که وی دوست‌دار اهل بیت بوده‌است.


دربارهٔ به پشت پا زدن عطّار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، داستانی است که جامی نقل می‌کند: عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت؛ که البته این روایت، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست زیرا که زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بوده است.

عطار در سال 618هجری قمری به هنگام حملهٔ مغول در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد. علاوه بر این تمام آثار وی سوزانده شد و آثاری که از وی در دست است تنها آثاری است که قبل از حملهٔ مغول، به سایر شهرها برده شده بودند مزار او درست درهمان محل شهادتش است.



آرامگاه عطار نیشابوری


مقبره شیخ فریدالدین عطار اکنون در جنوب شرقی نیشابور و در طرف شرق مسیر جاده نیشابور به مشهد قرار دارد. فاصله شهر تا آرامگاه خیام 5 کیلومتر ( از فلکه خیام تا آرامگاه خیام ) و از خیام به طرف غرب نیشابور حرکت میکنیم به فاصله یک کیلومتر و نیم به مقبره کمال الملک و آرامگاه عطار که در یک محوطه است میرسیم. بنابراین عطار به شهر نیشابور نزدیک تر است و چون باید از راه خیام به آن رسید اندکی دور تر میشود. آرامگاه وی واقع در محله باستانی شادیاخ نیشابور خیابان عرفان کنونی، هر ساله پذیرای علاقمندان به ادب و فرهنگ ایرانی است. 
فریدالدین محمد عطار نیشابوری عارف و شاعری بنام در جهان ادبیات می باشد، به پاس قدردانی از این شاعر بزرگ بر روی سنگ قبر او ساختمانی به عنوان آرامگاه بنا گردید. نخستین بنای آرامگاه عطار توسط (یحیی بن صاعد) قاضی القضاة آن زمان ساخته شد ولی به دلیل اینکه بنایی مختصر و محقر بود، و به خاطر اینکه در اواخر دوران تیموریان رو به ویرانی گذاشته بود، امیر علیشیر نوایی وزیر نیکوکار سلطان حسین بایقرا در سده نهم هجری عمارتی دلگشا بر آرامگاه عطار بنا کرد. در اواخر دوران محمد علیشاه قاجار نیرالدوله والی خراسان که عازم مشهد بود دستور داد بقعه‌ای بر مزار عطار بنا کنند . ولی این دستور به دلیل نابسامانی اوضاع و بازگشت نیرالدوله به تهران ناتمام ماند و ظاهراً همان بنای قبلی بر آرامگاه عطار باقی ماند. این آرامگاه در دو دوران پهلوی دوم و بعد از انقلاب مرمت شده که مرمت اول دردوران پهلوی دوم به طور کامل و مرمت دوم در دهه 1370 می باشد.



بنای کنونی آرامگاه، بنایی هشت ضلعی با گنبدی دو پوسته ی است که گنبد آن را کاشیکاری و مزین به گل و بوته و نقوش هندسی و کتیبه کوفی و معلقی به رنگهای سبز ، زرد ، لاجوردی و سفید کرده اند و چهار در ورودی دارد. در نمای بیرونی آن چهار ایوان ورودی کاشی کاری شده تعبیه شده است فضای داخلی آرامگاه نیز هست ضلعی بوده و دارای سنگ ازاره های بخارا، کاشی کاری معرق،، طاق های خمیده و تزئینات اسلامی نیز می باشد. در وسط بقعه، سنگ مزار عطار از نوع افراشته و یک ستون هشت ترکی سیاه رنگی به ارتفاع ۳ متر وجود دارد که بر روی آن اشعاری به خط ثلث نوشته شده است.



آنجا که روزگاری ارگ شهر بود و سنگی ستون وار سینه شاعر و عارف وارسته را که گنجینه محبت و رضاست می فشارد. این ستون سنگی بالای سر شاعر نصب شده است. قبلا در دیواری آجری قرار داشته که آن دیوار امروزه بر چیده شده است.



بقعه آرامگاه عطار آجری و ساده و فرسوده بود تا اینکه در سال 1314 ه.ش انجمن آثار ملی در روند بازسازی اقدام به کاشیکاری و مرمت تزئینات آرامگاه نمود و محوطه ای زیبا در کنار بقعه سازماندهی کرد، تا این فضای سبز بتواند حال و هوایی در شان او و کمال المک نقاش مشهور ایرانی بیافریند. آرمگاه کمال المک که توسط استاد هوشنگ سیحون طراحی شده در فاصله کمی از این بنا در همین محوطه قراردارد. طراحی این بنا در هماهنگی با آرامگاه عطار نیشابوری نقش مهمی در تاکید بر ارزش های فرهنگ ایرانی در این مکان داشته است.


بر روی دیوارها در داخل گچ اندود و چند بیت شعر که بر روی گچ نوشته شده زیر گنبد را زینت داده‌اند. با وجودی که در طول زمان تغییر و تحول زیادی در آرامگاه عطار رخ داده، این بنا اصالت خود را به لحاظ سبک معماری حفظ کرده و به صورت یک اثر زیبای معماری ایرانی ـ اسلامی بر جای مانده است.
یک هشت ضلعی که به یک گنبد و در نهایت، یک نقطه، یک نقطه ی آسمانی ختم می شود. چیزی شبیه به آن چه خودش در منطق الطیر روایت کرده است. در کنار آرامگاه ساده و در عین حال پر از معنویت شیخ عطار، مزار کمال الملک نقاش قرار دارد. بین آرامگاه عطار و آرامگاه خیام هم بلواری است باصفا.



آرامگاه عطار و کمال الملک در یک مکان می باشد ولی این دو اثر زیبا در دو دوران تاریخی متفاوت طراحی و ساخته شده اند. مقبره عطار نیشابوری شاعر بزرگ ایران زمین در دوران تیموری بنا گشته و مقبره کمال الملک نقاش زبردست کشورمان در دوران پهلوی دوم بنا گردیده است. آرامگاه عطار نیشابوری در فاصله 2 کیلومتری مقبره خیام وامامم زاده محروق می باشد، این دو باغ زیبا توسط خیابان عرفان به یکدیگر متصل میشوند. از نکات ساخت این دو بنا در کنار هم احترام بنای کمال الملک به بنای تاریخی عطار است.


محمد غفاری معروف به کمال‌المُلک 


محمد غفاری معروف به کمال‌المُلک نقاش ایرانی (۱۲۲۴ کاشان- ۱۳۱۹ نیشابور) یکی از مشهورترین و پر نفوذترین شخصیت‌های تاریخ هنر معاصر ایران( عصر قاجار) به شمار می‌آید. ظهور او در عرصه نگارگری با ابداعات و نوآوریهای او در سبک و روش، فصل تازه ای را در بخش هنرهای تجسمی ایران گشود. وی با کشیدن تابلو تالار آیینه از سوی ناصر الدین شاه به کمال الملک ملقب شد.

محمّد غفّاری در خانواده‌ای هنرمند و سرشناس در شهر کاشان بدنیا آمد، وی برادر زاده میرزا ابوالحسن غفّاری معروف به صنیع الملک از اولین تحصیل کردگان ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود. غفّّاری تحصیلات اوّلیّه‌اش را در مکتب مکاتب زادگاهش گذراند. پدرش میرزا بزرگ که همچون پدرانش دارای حرفهٔ نقاشی بود، ابوتراب، پسر بزرگترش و محمّد را برای ادامه تحصیل راهی تهران کرد.کمال الملک پس از حضور در تهران، به همراه برادر بزرگترش در مدرسه دارالفنون در رشتهٔ نقاشی مشغول به تحصیل شد، هر دو برادر در مدت سه سال تحصیل خود توانستند موفقیت‌های بسیاری را کسب کنند. در پایان سال سوم، ناصرالدین شاه در حین بازدید از مدرسه دارالفنون با دیدن تابلویی که از چهره اعتضاد السلطنه، رئیس وقت مدرسه دارالفنون که توسط محمد غفاری کشیده شده بود، تحت تأثیر قرار گرفت و دستور داد تا او را به عنوان نقاش به استخدام دربار درآورند.



با حضور در دربار، ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به وی اهدا شد و پس از چندی ناصرالدین شاه، تحت تأثیر آثار او قرار گرفت و سبب گردید تا ناصرالدین شاه خود به شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به لقب نقاش‌باشی و سپس به لقب کمال الملک منصوب کند. در مدت حضور وی در دربار، او 170 تابلو کشید که معروف‌ترین آن‌ها تالار آینه می‌باشد و اولین تابلوییست که آن را «کمال‌الملک» امضا کرده‌است.پس از کشته شدن ناصر الدین شاه کمال الملک برای مطالعه به اروپا رفت. (1276 ش) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید؛ و در موزه‌ها به رونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت. در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. سفر اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت. او به دستور مظفر الدین شاه به ایران بازگشت (1279 ش) و کار در دربار را ادامه داد، ولی عملاً نتوانست با خواست‌های شاه جدید کنار بیاید. به عراق رفت و چند سالی را در آنجا گذرانید. سال‌های (1281 تا 1283ش) پرده‌های زرگر بغدادی و میدان کربلا را به هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد.

بازگشت کمال الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه شد. او اگرچه به مشروطه خواهان متمایل بود ولی در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در این هنگام کمال الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه گردید.در سال‌های بعد، مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت. در این مدرسه با کوشش فراوان به پرورش شاگردان همت گماشت که زبده‌ترین آنها، خود استادانی در مکتب او شدند.



سرانجام به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (1306 ش) و به ملک شخصی خود در حسین‌آباد نیشابور کوچید. (1307 ش) در آنجا بر اثر حادثه‌ای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سال‌های آخر زندگانی به نقاشی ادامه داد. در شرح این حادثه روایت‌ها مختلف است از جمله گفته می‌شود که سالار معتمد گنجی، از خوانین منطقه و دوست کمال‌الملک، آجری را برای زدن یک کارگر حمام پرانده که به عینک و چشم کمال‌الملک آسیب رسانده است. قاسم غنی پس از این حادثه بر بالین استاد حاضر شد و پس از آن او مدتی یرای معالجه به تهران رفت.سرانجام محمد غفاری (کمال الملک) در 27 مرداد سال 1319ه.ش ساعت 2 بعد از ظهر روز یکشنبه بر اثر کهولت سن بیمار شد و درسن نود و پنج سالگی در منزل نوه دختری اش چشم از جهان فروبست. او وصیت کرده بود که در باغ خودش واقع در حسین‌آباد دفن شود مدفنش محل استراحت دوستان و دوست دارانش باشد، اما بنا به دلایلی وی را در نیشابور، مجاور مزار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری و درنزدیکی روستای محروق به خاک سپردند.



آرامگاه کمال الملک


در دوران پهلوی دوم زمانی که کمال الملک از دنیا رفت رژیم شاهنشاهی دستور داد تا برای این شاعر مقبره ای بنا گردد، دولت ازمعمار بزرگ آن دوران هوشنگ سیحون درخواست کرد تا مقبره و ارامگاهی را طراحی کند که در شان نقاش دربار باشد. هوشنگ سیحون در سال 1337 طرح بنای جدید آرامگاه کمال الملک را به انجمن آثار ملی پیشنهاد داد. وی در آن سال طی قراردادی با انجمن متعهد شد طرح مقبره کمال الملک را در 2 ماه تهیه کند و به عنوان ناظر انجمن کار نظارت پروژه را به عهده بگیرد.

کار در سال 1338 آغاز شد و پی سازی آرامگاه، نصب استخوان بندی آهنی و کاشیکاری بنا، تهیه و نصب سنگ مزار و نقش برجسته نیم تنه سنگی کمال الملک کار استادابوالحسن صدیقی و احداث دو حوض در محوطه مقبره انجام شد. ساخت بنا در 12 فروردین 1342 به اتمام رسید و در همان تاریخ به دست فرح پهلوی افتتاح گردید. سازندگان این آرامگاه چند کارگر نیشابوری بودند که در مراسم رونمایی از آنان توسط دولت وقت قدردانی گشت. مقبره کمال الملک در ضلع شمالی مقبره عطار با بتن مسلح بنا و با زیربنای 28 متر مربع ساخته شده است. شش ایوانچه مقعر با پوشش کاشی معرق به رنگ‌های لاجوردی، سفید و... تزیین شده است.



تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شده‌اند و به سمت خط تقارن قوس‌ها این نقوش کوچک و کوچک‌تر می‌شوند. به گفته طراح، کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می شود. نمای بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی ها، هماهنگی فراوانی با آرامگاه عطار ،که در کنار آن است، دارد. فرم کلی بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی ها، هارمونی بس عجیب با بنای مجاور یعنی آرامگاه عطار دارد، بطوریکه شاید بازدید کننده در بدو ورود به باغ و در نگاه اول آن دو را دو جز از یک بنا درک کند!


طراح با بهره‌گیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجه‌ای ظاهراً متفاوت با هندسه‌ای پیچیده دست یافته است. این طرح نوآورانه با به‌ کارگیری سازه پوسته‌ای بتنی اجرا شده است. این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شده است که مستطیلی با تناسب 1 بر 2 را می‌سازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی می‌کنند؛ حجم بنا از قوس‌هایی متقاطع که روی اقطار مربع زده شده‌اند پدید آمده که این قوس‌های متقاطع، «طاق‌های چهاربخش» را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شده‌اند را تداعی می‌کنند. آرامگاه کمال‌الملک در سال 1382 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 8744 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.



هوشنگ سیحون در رابطه با ایده مقبره گفته است:

«از باغ خیام بعد از طی نزدیک به دو کیلومتر به سمت غرب،به باغ دیگری می رسیم که مدفن شیخ فریدالدین عطار است و یک بقعه قدیمی آن را در بر دارد. در جوار آرامگاه عطار با فاصله محل به خاک سپردن نقاش مشهور کمال الملک است که طرح بنای یادبودش نیز به عهده این جانب قرار گرفت. این بنا در نقشه از دو مربع تشکیل شده و تناسب یک بر دو دارد؛برای هر واحد یعنی هر ضلع مربع در نما یک قوس درنظر گرفته شد که در چهار ضلع که در چهار ضلع مستطیل شش قوس زده شد. علاوه بر این دو قطر هرمربع دو قوس دیگر را تشکیل می دهند که از داخل با هم تلاقی می کنند.پس چهار قوس هم از داخل زده شده که مجموعا می شود ده قوس.برخورد این قوس ها و پوشش ها آن ها در بالا اشکال هندسی مخروطی شکلی را به وجود آورده اند که ابتکاری است هندسی با تزیینات کاشی معرق روی آن ها.

سنگ روی مزار از گرانیت مشهد و از دو قسمت مرتفع و خوابیده ولی یکپارچه تراشیده تشکیل شده است که روی قسمت مرتفع چهره کمال الملک به صورت نقش برجسته حجاری شده. بنا و پوشش آن از بتن مسلح است.»



سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگهای مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده است، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده است، نقش برجستهای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی حجاری گردیده است.
این سنگ قبر به ابعاد 46/3 در یک متر نصب شده است. ارتفاع سنگ قبر، 40 سانتی‌متر است که در بالا به شکل منشوری - به ارتفاع 20/1متر- درآمده است. روی منشور یادشده، سه نقش برجسته نیم‌رخ کمال‌الملک، به طور برجسته بر لوح سنگی نمایان است.

 


 

قدمگاه نیشابور + تصاویر زیبا از آن

بنام خدا



در لغتنامه های پارسی، قدمگاه به معنی جای نهادن قدم، طهارت خانه و یا جایی که پای پیامبری یا امامی و یا یک ولی به آنجا رسیده باشد یا اثری از آن در سنگ باشد، آمده است. البته در اینجا منظور همان معنای سوم است.
قدمگاه با منزلگاه تفاوت دارد. منزلگاه جایی است که مسافر شب به آنجا می‏رسد و می‏ماند به عبارت دیگر مسافت بین دو توقف‌گاه مسافران یا فاصله‏ای که مسافر در یک روز طی می‏کند را منزل گویند. هر منزل برابر با 28 / 6 میل و هر میل برابر با 4500 ارش و هر ارش معادل 45 سانتی متر است. منازل برحسب راحتی و یا دشواری راه به دو نوع سبک و سنگین تقسیم می‏شد. هر منزل تقریباً برابر با 24 کیلومتر می‏باشد. بنابراین؛ میان قدمگاه و منزلگاه عموم وخصوص من وجه است. یعنی هر قدمگاهی منزلگاه بوده ولی هر منزلگاهی قدمگاه نیست.



در بسیاری از نقاط کشور ایران قدمگاه‏های منسوب به پیغمبر، ائمه معصومین علیهم السلام و اولیای خدا وجود دارد. قدمگاه‏های کشور بر طبق آخرین پژوهش میدانی 215 مورد است. بیشترین تعداد قدمگاه در ایران به ترتیب در استان‏های هرمزگان، کرمان، خوزستان و خراسان قرار دارد.

اکثر قدمگاه‌های ایران مربوط به اواخر دوران عباسیان (656- 132ه.ق)، یعنی قرن هفتم هجری قمری است. وجود قدمگاه‏ در ایران دارای علل مختلفی می‏باشد. هجرت تاریخی حضرت ثامن الحجج علیه السلام (203- 148هـ.ق) از مدینه تا مرو، مهاجرت سادات به نواحی مختلف کشور در طی قرون، عشق عامه مردم به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، خواب و رؤیا، از جمله دلائل ساخت بناهای قدمگاهی در ایران است.


قدمگاه ها از اماکن زیارتی و مقدس هستند که در کشورمان تعداد فراوانی از آن وجود دارد. تعدادی از قدمگاه‌ها نیز منسوب به امام رضا علیه السلام است.

قدمگاه‌های منسوب به امام رضا در ایران


از جمع بندی روایات حرکت امام رضا علیه السلام در ایران به سه خط سیر استانی خواهیم رسید:
1- خوزستان- فارس- یزد- خراسان رضوی.
2- خوزستان- فارس- اصفهان- یزد- خراسان رضوی.
3- خوزستان- فارس- قم- تهران- سمنان- خراسان رضوی.
در باره ورود آن حضرت به استان خوزستان و سپس استان فارس و خروج وی از ایران؟ از طریق استان خراسان رضوی بحثی نیست. اختلاف تنها در مسیر حرکت ایشان در نقاط مرکزی کشور ایران است.
در برخی از نقاط ایران بناهای یاد بودی به مناسبت سفر تاریخی حضرت رضا علیه السلام از مدینه تا مرو وجود دارد. این بناها مربوط به دوران مختلف تاریخ هستند. از میان قدمگاه‌های مذکور تعداد معدودی قدیمی بوده و باقی مربوط به دوران صفویه (1179- 907ه.ق) می‏باشد. نگرش صفویان به قدمگاه همانند سایر اماکن زیارتی و مقدس بود. آنان از توسعه قدمگاه برای ترویج مذهب شیعه استفاده می‏کردند. اکثر قدمگاه‌های فعلی ایران که به امام رضا علیه السلام منسوب است مربوط به همین دوران می‏باشد.



قدمگاه‌ها همانند سایر اماکن زیارتگاهی نقش عمده‏ای در رونق اقتصادی و تغییر محل دارند. آبادی روستاها و تبدیل شدن آنها به شهر و منطقه توریستی (همان طوری که در قدمگاه نیشابور دیده می‏شود)، تبادل ارتباطات و آداب و رسوم فرهنگی بین روستاها و شهرها از جمله موارد وجود قدمگاه در یک مکان است.

از معروف‌ترین آنها، قدمگاه نیشابور در ۲۴ کیلومتری مشرق نیشابور کنونی است. این قدمگاه در جایی خوش آب و هوا و در میان باغی بزرگ با درختان زیبا و کهنسال قرار گرفته است و وجود کاروانسراها و آب انبارهای دورۀ صفوی باعث شده نه تنها زائران به این مکان روی بیاورند، بلکه بسیاری از گردشگران نیز به این منطقه کشیده شوند. این قدمگاه که تا چندی پیش محدود به چند باغ و روستایی کوچک می شد، اکنون تبدیل به شهری به نام "قدمگاه" شده، موجب رونق این منطقه شده و فرصت های شغلی زیادی را برای بومیان به منظور پذیرایی از زائران و گردشگران ایجاد کرده است. مردم به زیارت این مکان ها می روند، زیرا آن را موجب نزدیکی به خدا و برآورده شدن حاجات خود می دانند.



آنچه این قدمگاه را از سایر قدمگاه ها متمایز می کند، وجود  سنگ مربع شکل سیاه رنگی  است  که ابعاد آن در حدود 53 سانتی متر است  که اثر دو پا بر آن حک شده و آن را منتسب به امام رضا می دانند. این سنگ، امروزه در داخل بقعه سمت قبله در ارتفاع 1 متری بر روی دیوار نصب شده و مورد زیارت دوستداران آن حضرت قرار می گیرد. مردم بر این باورند که چشمه آب قدمگاه به اراده امام رضا از زمین جوشیده است. اگرچه برخی به آن معقول تر می نگرند و آن را ساخته برخی از دوستداران آن امام می دانند که به عنوان یادبودی از او که از اینجا گذشته است، بنا کرده اند. به گفته آنها جای پایی که مردم به یادگار حضور امام رضا در قدمگاه بر سنگ تراشیده اند، صدها سال قدمت دارد.



 


یاقوت حموی سفرنامه نویس معروف از این مکان با نام قریه ی حمراء نام میبرد و همچنین شیخ صدوق از آن با عنوان سرخک یاد می کند.( علت آن نیز وجود خاک این منطقه که از جنس رس و سرخ رنگ میباشد، است و خاکی مناسب برای سفالگری.) در بسیاری از متون هم از این منطقه با نام اسپریس یاد شده است که به خاطر جاری بودن مجموعه قنات های اسپریس بوده است و همواره در مسیر شاهراه ارتباطی بین نیشابور و مرو اولین منزلگاه مسافرین بوده است.



وجه تسمیه قدمگاه، با توجه به سنگی سیاه است که جای دو پا بر روی آن نقش بسته است. صاحب «تحفه رضویه» می‌نویسد: هنگامی که امام رضا(ع) از نیشاپور خارج شدند در راه به چشمه آبی رسیدند و در کنار آن چشمه سنگی بود. امام رضا(ع) بر روی آن سنگ ایستادند و مشغول نماز شدند. نقش قدم امام رضا(ع) بر آن سنگ ظاهر شده و در حال حاضر آن قسمت از سنگ را که اثر پای مبارک امام بر آن است بریده و بر دیوار نصب کرده‌اند و بقعه‌ای برای آن ساخته‌اند و من آن محل را زیارت کرده‌ام و نظیر همان سنگ و همان نقش را در مقبره‌ی امامزاده محمد محروق در خارج از نیشاپور دیده‌ام و ممکن است چنین اتفاقی در آن منطقه هم روی داده باشد و بعدها آن سنگ را به مقبره امام‌زاده آورده و بر دیوار نصب کرده‌اند.



در مفاتیح الجنان بخش سفر امام رضا (ع) به خراسان، آمده است: «اباصلت روایت کرده که چون اما رضا (ع) به ده سرخ رسید در وقتی که به نزد مامورین مأمون می رفت گفتند یابن رسول الله ظهر شده است، نماز نمی کنید، سپس فرود آمد و آب طلبید، گفتند آب همراه نداریم، پس به دست مبارک خود زمین را کاوید و آنقدر آب جوشید که آن حضرت و هر که با او بود وضو ساختند و اثرش تا امروز باقی است.




این ده سرخ را همان قریه سرخک و حمراء فوق الذکر و فی الواقع قدمگاه امروزی می دانند. اعتقاد بر این است چشمه آبی که بنا به روایت مذکور جهت وضو ساختن آن حضرت پدید آمده است، همان است که امروزه به چشمه حضرت موسوم و در کنار بقعه قرار دارد و زائران آب چشمه را که از کرامات امام ابوالحسن الرضا (ع) می دانند علاوه بر شرب متبرک بنا به اعتقاد برای امراض و بلایا مورد استفاده قرار می دهند.





نویسنده تاریخ نائین معتقد است که این قدمگاه و نظایر آن، نقشی است که به عنوان یادبود آن توسط هنرمندان عاشق آن حضرت بر روی سنگ حک شده است. به احتمال زیاد، اثر پای امام رضا(ع) بر روی سنگ توسط سنگ تراش صورت گرفته باشد و هدف این بود که یادگاری از امام در میان مردم باشد و مردم با آن امام را یاد بکنند.

در «عیون اخبار الرضا(ع)» ،«اثبات الهداه» «منتهی‌الآمال» و «عیون المعجزات»، اشاره‌ای به فرو رفتن پای امام رضا(ع) نشده است و اگر امام رضا(ع) تصمیم به اظهار معجزه و کرامتی می‌گرفتند، می‌بایستی در این مأخذ می‌آمد در حالی که در این مأخذ که به طور تفصیلی درباره ی معجزات و کرامات امام رضا(ع) بحث کرده‌اند، اشاره‌ای به این مطلب نشده است و این نشان می‌دهد که امام در فکر اظهار چنین معجزه و کرامتی نبوده‌اند. در بحارالانوار، ج49 هم درباره‌ی قدمگاه چیزی ندیدم.



قدمگاه در واقع بزرگ‌ترین یادگار سفر امام رضا(ع) به شهر نیشابور است. اهمیت تاریخی و مذهبی قدمگاه البته بسیار فراتر از وجود چشمه و سنگ یاد شده است. امام هشتم(ع) هنگامی که از مدینه به سوی مرو در حرکت بودند، در نیشابور که از آبادترین و پرجمعیت‌ترین شهرهای خراسان بود، توقف کردند و با توجه به حضور گسترده شیعیان در خراسان و نیشابور، مورد استقبال گروه زیادی از مردم قرار گرفتند که تعداد آنها را تا یکصد هزار نفر برشمرده‌اند.



در اینجا امام رضا(ع) یکی از معروف‌ترین احادیث شیعه را برای مردم بازگفتند؛ آن هم در حالی که عده زیادی کاتب مشغول نوشتن بودند. مضمون حدیث که امام آن را سلسله‌وار از پدران خود شنیده، چنین است: «رسول خدا فرمود: جبرئیل برایم گفت که از خداوند تعالی شنیدم: کلمه لااله‌الاالله وارد پناهگاه من شده و کسی که در پناهگاه من باشد از عذابم در امان است.» از آنجا که سلسله راویان این حدیث همگی امامان معصوم هستند، به حدیث «سلسله‌الذهب» (زنجیره طلا ) معروف است.



این باغ در دامنه جنوبی کوهستان «بینالود» در میان کاسه‌ای که از پیوستن دو تپه به وجود آمده و رو به دشت نیشابور قرار گرفته‌است. باغ، از سمت جنوب توسط خیابانی شمالی – جنوبی به جاده نیشابور – مشهد اتصال می‌یابد. این مکان، به عنوان جایگاهی مقدس از سابقه طولانی برخوردار است و منشأ آن به دوران پیش از اسلام بازمی گردد. گر چه عملکرد آغازین این مکان هنوز مشخص نشده‌است. این باغ را زمانی منسوب به شاهپور کسری و زمانی به حضرت علی(علیه السلام) و سپس به امام رضا دانسته‌اند.



این مکان اگر چه تا قرن هشتم و نهم هجری به نام اسپرس یا اسقریش یا سفردس شناخته می شده است، ولی از قرن نهم هجری عنوان قدمگاه نیز به آن اطلاق شده است. دولتشاه سمرقندی (م 892ق) در شرح احوال لطف الله نیشابوری می نویسد: « در آخر عمر و نهایت پیری مولانا از شهر نیشابور بدیه اسفریس که به قدمگاه امام رضا علیه التحیه والثنا مشهور است نقل فرمود.» از گفتة دولتشاه بر می آید که نام قدیم قدمگاه اسفریس بوده است. در نزهت القلوب حمدالله مستوفی نیز نام قدیم قدمگاه انعکاس یافته است وی در توضیح رودخانه های منطقة نیشابور عنوان می کند: « آب پشت فروش از کوه دررود برمیخیزد و بپشت فروش و اسقریش (قدمگاه) و دیگر مواضع برسد و فضلات بهاریش بشوره رود افتد طولش پنج فرسنگ بود» بشت فروش (پوست فروش) و اسقریش (قدمگاه) در جنوب آبادی دررود قرار دارند و در قرن هشتم هجری مزارع و باغات آن جا از آب رودخانة دررود مشروب می شدند.



باغ قدمگاه به صورت پله پله با راهرو، با خیابانی آجر فرش شده با نهر روان و فواره هایی در فواصل معین، زایران را در کمال آرامش و صفا از ایوان مدخل آن به سوی انتهای باغ و زیارنگاه هدایت می کند. این باغ به عنوان بخش اول این مجموعه با مساحتی برابر 1 هکتار، به صورت مربعی با ابعاد 100*100 متر و با دو ساختمان قدیمی در موقعیت مرکزی آن، مهمترین عنصر این مجموعه است.



این باغ منطبق با شیب کوهپایه بینالود در سه سطح، با اختلاف ارتفاع 5/1 متر از یکدیگر شکل گرفته است. در هر سطح، دو کرت بزرگ با درختان کاج وجود داشته که در دوره‎های بعد درختان چنار، گردو، زبان گنجشک و توت جایگزین بسیاری از درختان کاج شده است. البته در میان این درختان، گونه‎های درختان چنار، کاج و توت کهنسال به چشم می‎خورد.

 


در زمان شاه عباس اول صفوی و به دستور وی 28 درخت کاج نیز در آن زمان در آن کاشته شده است . البته کتابخانه ی آستان قدس سالها بعد یعنی در زمان اوایل پهلوی با چوب درختان قفسه های کتابخانه ی آستان قدس رضوی را ساخت. پایان ساختمان بقعه ی قدمگاه و حمام و رباط جدول کشی باغ مربوط به شاه سلیمان صفوی بسال 1091 هجری قمری است.



باغ قدمگاه، با توجه به اهمیت حضور و نحوه جریان آب، مشابه دیگر باغ‌های ایرانی است؛ لیکن وجود چشمه‌ای متبرک در منطقه مرکزی باغ که از آن نقطه جوشیده و همان‌جا از چشم مخفی می‌شود تا در نقطه‌ای ناپیدا به شبکه اصلی آب جاری در باغ به پیوندد، عاملی است که آنرا از سایر باغ‌ها متمایز می‌سازد.

این باغ در زمان صفویان جزو باغ های معتبر و زیبای ایران بوده است که در دوره ی قاجاریه و پهلوی به صورت جدی دچار آسیب دیدگی و بعضا غارت های شدید قرار گرفته است و باغ آن آبادانی گذشته را ندارد ولی هنوز هم از صفای آن کاسته نشده است.



در زمان ساخت این بقعه توسط شاه عباس اول سیستم آبرسانی خاصی در نظر گرفته نمی شود زیرا نهرهای فراوانی آنرا آبیاری میکرده اند و نیازی به آبیاری مصنوعی نبوده است و در دهه های اخیر است که این محل نیاز به آبیاری از منابع دیگر را پیدا کرده است. رود درود و مجموعه قنات های اسپریس در گذشته وظیفه ی آبیاری اشجار آن را بر عهده داشته اند. که به مرور رود اول بسیار کم آب شده و قنات ها هم در حال حاضر خشکیده اند.


 


در بالای باغ دو کرت که استخر بزرگی در میان آن است وجود دارد که آب پس از ورود به استخر توسط جویهای باریکی به 4حوض هشت گوش دور بقعه هدایت شده و توسط آبنمایی در محور مرکزی به حوضچه‎های بعد انتقال می‎یابد. 

سردر وردی باغ با پلکانی در دو طرف در خارج از مجموعه به فضای محصور باغ مرتبط می‎شود و با آبنمایی در مرکز و کرتهای درختکاری شده به بقعه منتهی می‎شود.

 


بنای قدمگاه ظاهرا در ابتدا عمارتی مخروبه بوده و احداث شکل بنای کنونی قدمگاه، متعلق به سده یازدهم هجری قمری است که به دستور شاه عباس صفوی با گنبد فیروزه‌ای رنگ در دو طبقه و به شکل هشت‌گوش ساخته شده است ولی گویا 60 سال بعد از ساخت بنا، زلزله‌ای آن را خراب می‌کند و شاه سلیمان صفوی به مرمتش همت می‌گمارد. در دوران ناصرالدین شاه قاجار نیز رسیدگی‌هایی به باغ قدمگاه شد و از سال 1350 این باغ ارزشمند تحت حفاطت‌های خاص میراث فرهنگی قرار گرفت؛ حفاظت‌هایی که تا به امروز ادامه دارد و به شماره 236 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.



این بنا به همراه امامزاده محروق از معدود بناهایی در نیشابور هستند که میتوان هنر گره چینی را در پنجره های آن دید ( گره چینی پنجره ی مشبکی است از جنس چوب که در آن حتی یک میخ و یک قطره چسب به کار نرفته است و اجزای پنجره به صورت گوه در هم فرو میروند و از لحاظ هنری یکی از جلوه های هنر اصیل ایرانی است که متاسفانه در ایران رو به نابودی است .) دور تا دور بقعه هم با کاشیکاری معرق و بخش های تازه تر با کاشی کاری هفت رنگ تزیین شده است. در داخل بقعه هم آیه هایی از سوره ی مبارک فتح و احادیثی از پیامبر در مورد زیارت امام رضا ( ع ) آورد شده است و نهایتا حدیث سلسلة الذهب که از مفاخر نیشابور در تمام دوران است.



سقف و دیواره های داخلی بنا هم که با نقاشی ها و زرکوب های زیبا تزیین شده و به تازگی بر روی قسمتی از دیوار که سنگ بنای قدمگاه در آنجا نصب شده ضریحی قرار داده اند و مردم از پشت ضریح به زیارت جای پای مبارک امام رضا ( ع ) میپردازند. تا 30 سال پیش در این بقعه آتشدانی برنجی بوده که در آن 6 ردیف 3 تایی شمع قرار میگرفته و مربوط به زمان صفویه بوده است که بخوبی میشده سیستم نوررسانی زمان صفویه را در آن مشاهده کرد.. این بنا، دارای گنبد زیبای نیلگون با کاشیکاری نقوش الوان هندسی و گیاهی و متنوع و کتیبه‌ای به قلم زیبای ثلث، شامل سورۀ مبارکۀ «فتح» و در ادامه: نام بانی بنا (سلطان سلیمان) و سال اتمام آن است.




در داخل بقعه، کتیبۀ زیبایی به خط ثلث جلی با آب طلا، شامل سورۀ مبارکۀ «جمعه» و نیز احادیثی از پیامبر(ص) و امام محمّد تقی (جواد)(ع)، در فضیلت زیارت امام رضا، نقش بسته است. 

ایوان ورودی بقعه بسیار پر کار و مزیّن به مقرنس کاری زیبا و نمای بیرونی آن، کاشیکاری‌های هفت‌رنگ با نقوش اسلیمی زرد رنگ است. در گذشته ایوان شمالی هم ( که اکنون وجود ندارد ) دارای این مقرنس کاری بوده است که با نادانی مسوولین وقت اداره ی اوقاف نیشابور در جریان مرمت بنا در دهه ی 40 آسیب میبیند و از بین میرود. نمای داخلی بنا دارای نقّاشی دیواری و کاشیکاری متعلّق به عصر صفوی (و بعضاً کاشیکاری دورۀ قاجار) است.


 


در ضلع شرقی بقعه نیز چهار طاقی کوچکی قرار دارد که از چشمه‎ای جوشان حفاظت می‎کند. آبیاری باغ از طریق دو قنات، که قنات اولی، قنات اصلی از سمت بالا ده و قنات دوم از سمت پایین ده که در میانه باغ به قنات اولی می‎پیوندد صورت می‎گیرد که در حال حاضر قنات دوم جایگزین چشمه اصلی (چشمه حضرتی) می‎باشد. 


 


در قدمگاه آثار تاریخی دیگری غیر از باغ و بقعه آن وجود دارد که متعلق به دوره صفوی هستند. این آثار شامل دو کاروانسرا، آب انبار، چاپارخانه، و گرمابه بودند که از دوره شاه عباس اول به بعد ساخته شدند، اما کاروانسرای دوره شاه عباس و چاپارخانه از میان رفته‌اند و آنچه اکنون باقی است یک کاروانسرا و یک گرمابه است.


 



کاروانسرا و رباط قدمگاه : با اهداف تجاری و امنیتی دوران صفویه که بعد ها بیشتر نقش زائر سرا را به خود میگیرد. 

حمام : که از گذشته با توجه به قرار گرفتن در سر راه نیشابور به مرو وجود داشته است و از زمان ساخت بقعه به بعد نقش آن پررنگ تر شده است.

آب انبار : که نیاز های اهالی و مجاورین را برآورده میکرده است.

قلعه ی قدمگاه ( اسپریس ) : که هم اکنون در محله ی گلستان شهر قدمگاه قرار دارد و بر روی تپه ای قرار داشته و هم اکنون فقط دیواره هایی از آن باقی مانده است. از درون باغ هم میتوان خرابه های آن را بر فراز کوه دید.

 



امام رضا پس از نیشابور به طوس و کوه سنگی سفر کرده اند داستان های مشهور بین مردم این ناحیه خود گویای حضور امام در این منطقه است. 

در کوه سنگی، امام برکت سنگهای این ناحیه را که از آن دیگ ها و ظروف سنگی می تراشیدند طلب می کنند که تا امروز نیز همچنان این شغل در این ناحیه برجاست. 

منبع برخی از مطالب:

ویکی پدیا ، ویکی فقه ، قدمگاه‏های منسوب به امام رضا در ایران/ رسول سعیدی زاده