دروازه ملل , پلکان ورودی تخت جمشید

سلام

 

پلکان ورودی


راه ورود به صفه، یک جفت پلکان قرینه است که در دیوار غربی نزدیک به گوشه شمالی تعبیه کرده‌اند. در اینجا، در جلوی دیوار، محوطه‌ای به طول 10/5 متر و پهنای 7 متر را به اندازه 10 سانتی متر از سطح دشت بالاتر آورده و با سنگ‌های بزرگ و نیک تراشیده فرش کرده‌اند و در امتداد اضلاع کوتاهتر آن دو ردیف پلکان بالا آورده‌اند. هر پلکان، 63 پله دارد و به پاگردی وسیع منتهی می‌شود، سپس 180 درجه پیچیده و در جهت مخالف ردیف نخستین، 48 پله دیگر می‌خورد و در ارتفاع نزدیک به دوازده متری زمین به صفه می‌رسد.



پس، هر پلکان بر روی هم 111 پله دارد که هر کدام 6/90 متر طول، 38 سانتی متر عرض و 10 سانتی متر پاخیز دارد. پاخیز این پله‌ها به قدری کم است که اگر بخواهند، می توانند سواره از آنها بالا روند. زمانی که از تخت جمشید پاسبانی نمی‌شده، حیوانات بارکش از آنها بالا و پایین می‌رفته‌اند؛ اما این که معروف است علت کوتاه گرفتن پله‌ها این بوده که سواران بتوانند به بالای صفه روند، اشتباهی عامیانه است و هیچ دلیلی برای آن وجود ندارد. برعکس، به نظر می‌آید که در ایران باستان با اسب به درون کاخ شاهی رفتن، ممنوع بوده و نشانه خوار داشتن بارگاه فرمانروا به شمار می‌آمده است .پهن بودن پله‌ها و کوتاه بودن ارتفاع آنها به گمان ما برای آن بوده است که عده بسیار زیادی از بزرگان اداری و سپاهی مملکت بتوانند به آسانی، هم گروه و گفت و گو کنان از آنها بالا روند، درست به همان گونه که این بزرگان بر پلکان های آپادانا و کاخ مرکزی نقش شده‌اند. نباید از یاد برد که بسیاری از این نجبا و ریش سپیدان، بی گمان سالخورده و توان باخته بوده اند.بعضی از محققان بر آن‌اند که به هنگام برگزاری جشن‌های ملی، بزرگان پارسی و ایرانی از طریق پلکان دست راستی بالا می‌رفته‌اند و نجبای قبایل دیگر از پلکان دست چپی.

 


کناره پلکان‌ها دارای جان پناهی از کنگره‌ها چهار پله‌ای زیبایی بوده که برخی از آنها هنوز برجایند. هر کنگره 64 سانتی متر ارتفاع داشته و در جبهه پهنش تاقچه‌ای مستطیل شکل درآورده بودند. به نظر می‌ آید که این کنگره‌ها نمودار و مظهر دژ‌های پارسیان و فرورفتگی وسط آنها نمایانگر دروازه دژ‌ها بوده است.در بالا، میان دو سر پلکان و دروازه همه ملل، جلو خان کوچکی وجود داشته است.



سنگ‌های آهکی که در ساختن این پلکان توأمان به کار رفته، نامنظم و بسیار بزرگ اند و بدون ملاط بر روی هم چیده شده و با بست‌های تقریباً مستطیل شکل به هم پیوند خورده اند.این نوع بست‌ها و کار تراش سنگ‌ها بیشتر خصوصیات دوره خشایارشا را نشان می‌دهد و از این جهت بسیار احتمال دارد که پلکان بزرگ توأمان، ساخته خشایارشا بوده باشد.



از هر تخته سنگی چهار یا پنج پله درآورده‌اند و بسیاری از پله‌ها بر اثر عبور و مرور مردمان و گزند آب و هوا ساییده شده و یا شکستگی پیدا کرده است؛ این آسیب‌ها را متخصصان ایتالیایی و ایرانی دهه 50 شمسی زیر نظر پروفسور علیرضا شاپور شهبازی تعمیر کرده‌اند.

 

دروازه ملل


در مشرق جلوخان پلکان ورودی، به فاصله 22 متری از لبه صفه، کاخ کوچکی است که "دروازه همه ملل" نام دارد زیرا که نمایندگان همه اقوام تابع کشور ایران بدان وارد می‌شده و سپس به سوی کاخ‌های بار می‌رفته‌اند این بنا مشتمل است بر تالاری با دیوارهای خشتی ستبر، سه درگاه عظیم و چهار ستون رفیع که سقف نگه می‌داشته اند.این ساختمان متعلق است به زمان خشایارشا و اگر هم داریوش بزرگ پی ریزی اش کرده بود، خشایارشا آن را برآورده و تمام کرده است.



تالار، 612/5 متر مربع وسعت دارد (هر ضلع، 24/75متر) و بامش 18 متر بلند تر از سطح جلوخان پلکان ورودی بوده و به عبارت دیگر، تیغه کنگره‌هایش نزدیک 33 متر از سطح دشت (در کنار دیوار صفه) بالاتر بوده است.

ستون هایش کمی بیشتر از 16/5 متر ارتفاع داشته اند و دو تای آنها تا سال 1965 م. بر سر پا بوده و یکی دیگر را هم با خرده ریزه‌ها و شکسته‌های دو ستون دیگر بر پا کرده ‌اند . این ستون تازه بر پا شده کامل ترین ستون تخت جمشید کنونی است.



ستون های این تالار از چند قسمت درست شده است؛ زیر ستونی به صورت زنگوله، با شیارهای عمودی که اصطلاحاً قاشقی خوانده می شود و بر فراز آن یک سنگ چرخ مانند که بدان شالی ستون می گویند، سپس قلمه ستون است که به صورت استوانه ای شیاردار و رفیع بر فراز شالی نهاده شده (تعداد شیارهای استوانه 48 عدد است.)



آنگاه گل ستون می آید که خود از چند قسمت درست شده و به نقش برگ ها و غنچه های دوازده پر و گل نیلوفر آبی و برگ های طوماری و پیچکی نخل آراسته است و قسمت چهارم، سر ستون است که به شکل گاو زانو زده دو سر پشت به پشت داده است که با گل و برگ تزیین شده است. بر فراز سر ستون، یعنی میان سر و گردن گاوهای پشت به پشت داده، سر یک شاه تیر قرار می گرفته است. این شاه تیرها به نوبه خود تیرهای کوچک تری را حمل می کرده اند و سقف بر روی آنها نگه داشته می شده است. درگاه های غربی و شرقی هر کدام 10 متر ارتفاع و 3/82 متر پهنا دارند اما درگاه جنوبی ارتفاع بیشتری داشته و بر خلاف آنها، ساده و بی نقش بوده است. در دو جانب درگاه غربی،‌ دو گاو نر بسیار عظیم جرزهای درگاه را بر پشت خود نگه داشته اند. روی اینها به جهت غرب یعنی دشت است و بازدید کننده تازه وارد شده را می نگرند و پاهای جلویی شان بر سکوهایی که 1/5 متر از کف درگاه ارتفاع دارد، نهاده شده است.



این نوع "گاوان دروازه بان" در هنر آشوری سابقه داشته و در اینجا از همان سنت استفاده کرده اند اما ایرانی تنها به اقتباس بسنده نکرده و ابداعاتی هم در آن وارد کرده است.مثلاً بر خلاف نمونه های آشوری، که پنج پا دارند، این دو ابوالهول- به طور طبیعی- چهار پا بیشتر ندارند و دو پای عقبشان حالت حرکت را نشان می دهد. هر یک از گاوان ریشی بلند و مستطیل شکل دارد که با گل دوازده پر و غنچه ای از نیلوفر آبی آراسته شده و بر روی سینه، پهلوها، کپل، شانه و مازه هر یک رشته های بسیار مجعد مو، به صورت پولک های برجسته نمودار است و حلقه ای از گلهای دوازده به گردن هر کدام آویخته است.


 


در بالای سر اینها، بر جبهه درونی هر یک از جرزهای این درگاه و به صورت قرینه، سنگ نوشته ای لست که به سه زبان و سه خط میخی از خشایارشا، که بر لوحه های چهار گوش نقر گردیده است.



متن وسطی به فارسی باستان است و آن که به سوی دشت می باشد، عیلامی و آن که رو به سوی تالار دارد به بابلی یا آکدی است. مضمون هر سه جفت کتیبه یکسان است، یعنی در حقیقت دوازده نسخه از یک کتیبه، نگاشته شده که ترجمه آن چنین است:

" خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یکی را شاه بسیاری، یکی را سرور بسیاری. من{هستم} خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهایی که مردم گوناگون دارند، شاه این جهان فراخ و دور، پسر داریوش شاه، (از تخمه) هخامنشی. گوید خشایارشا شاه: این بارگاه همه ملل (دوورثیم ویسه دهیوم) را من به توفیق اهورامزدا ساختم. بسا ساختمان های خوب دیگر در این پارسه (تخت جمشید) کرده آمد، که من برآوردم و پدرم بر پا کرد. هر آن بنایی که زیبا می نماید، همه را به تأید اهورامزدا، ما ساختیم. گوید خشایارشا شاه: اهورامزدا مرا بپایاد! و کشورم را و هر چه بر دست من ساخته آمده و هر چه بر دست پدرم بر پا گشته، اینها را نیز اهورامزدا بپایاد!



بر این جرزها و حتی بر تنه این گاوان گروهی از بازدید کنندگان نامی و گمنام اسم و رسم خود و تاریخ دیدارشاناز تخت جمشید را کنده اند که از میان اینها مشهور تر از همه کارستن نیبور (سال 1765 م.)، کاپیتان جان ملکم (سال 1800 م.، و دیگر بار در 1810م.)، سر هارفورد جونز بریجز(سال 1809م.)، جیمز موریه (1810م.)، کنت دوگوبینو، استانلی (1870م.) و شارل تکسیه اند.

از درگاه غربی که بگذریم وارد اتاق بزرگ چهار ستونی می شویم. دور تا دور اتاق، سکویی (به پهنای 52 سانتی متر و ارتفاع 52 سانتی متر) از سنگ سیاهرنگ نیک تراشیده، تعبیه کرده اند که محل نشستن میهمانان و نجبایی است که به این "اتاق انتظار" می آمده اند. در وسط سکو شمالی، یک برجستگی میز مانند و پله دار دیده می شود که احتمالاً سکو و یا تختی برای یکی از حاجبان سلطنتی بوده است که می توانسته با ایستادن بر آن، از درون درگاه شرقی کاخ و درگاه شمالغربی تالار آپادانا، به درون تالار بنگرد و چشم به حاجب کنار تخت سلطنتی داشته باشد تا به محض اشاره او، گروهی را به حضور بفرستد.




نمای درونی دیوارهای اتاق با کاشی های رنگین-سبز، آبی، نارنجی و جز آن –پوشیده شده بوده که گل های دوازده پر و ردیف هایی از نخل و تزئینات دیگر را نشان می داده اند. از اینها نمونه هایی به دست آمده که در انبار موزه تخت جمشید نگهداری می شود. درگاه جنوبی این تالار، به سمت حیاط بزرگی که در شمال آپادانا واقع است، باز می شود و 5/12 متر پهنا دارد و به کلی از سنگ ساخته شده بوده که اکنون تنها کف و قسمت های پایینی دو طرفش به جای مانده است. دَرِ آن دو لنگه بوده و رو به سمت داخل باز می شده و هنوز جای پاشنه هایش در گوشه های شمالی درگاه- رو به داخل تالار- باقی است که به شکل یک پیاله گرد و آراسته به گلبرگ است. جنس در، از چوب بوده اما روی آن را به احتمال بسیار قوی با ورقه هایی از فلزهای گرانبها پوشانیده و با نقوش حیوانات آراسته بوده اند. این درهای بزرگ، بیشتر اوقات بسته بوده و از در کوچکی که از پایین آنها تعبیه کرده بودند، استفاده می کرده اند؛ درست همانطور که درهای بزرگ خانه های امروزی را مجهز به در کوچکی می کنند که برای رفت و آمد متواتر افراد مورد استفاده قرار گیرد.



درگاه شرقی همان وضع و اندازه درگاه غربی را دارد به جز اینکه به جای "گاوان دروازه بان" ابوالهل‌هایی با سر انسان، تنه گاو و بال عقاب جرزهای درگاه را بر پشت نگه داشته اند. بر این سرها تاج بلندی به شکل استوانه دیده می شود که در بالا و پایین، دو نوار مزین به گل های دوازده پر دارند و از نوار پایینی سه جفت شاخ به طور موازی روییده و شکل عدد 8 را درست کرده اند. بال ها به صورت داس و با پرها شاه پرهای شکوهمند و موازی نمودار گشته اند و پاها استوار بر روی سکوها نهاده شده اند. روی این ابوالهول ها به سمت کوهستان یعنی به طرف مشرق است و در پیش رویشان خیابانی پهن، به طول 92 و عرض 9/70 متر گسترده شده که در دو طرف، دیوارهای خشتی قطور داشته و به دروازه نیمه تمام می رسیده و از آنجا به حیاط شمالی کاخ صد ستون منتهی می شده است. در دو سوی این خیابان که خیابان سپاهان نامگذاری شده است تاقچه هایی مضرس چند لبه ای به فواصل 7 متر از یکدیگر تعبیه کرده بوده اند که احتمالاً محل ایستادن سربازان و افسران به هنگام تشریفات بوده است. کارشناسان تعمیرات تخت جمشید، سر در درگاه شرقی را که 8 متر طول دارد و تاج روی آن را که سنگ بزرگ تری است و منقش به برگ های نخل می باشد پیدا و تعمیر کرده سپس بر جای اصلی نصب کرده اند.از چهار ستون این تالار، دو تا به کلی افتاده و خرد شده و تکه های شکسته آنها نیز زیر آوار و یا در داخل دیوارها مانده بود.


 



در سال 1344 ش. گروه تعمیراتی تخت جمشید به سرپرستی ژوزپه تیلیا و همسر دانشمندش آن بریت تیلیا، از بازمانده های این دو ستون، یک ستون کامل بر پا کردند و شکل تالار را کامل تر ساختند. گروه تعمیراتی، بسیاری از قسمتهای دیگر، مانند سکوی گرد دیوارها، درگاه ها و سردرها را تعمیر کرده و بدین گونه خصایص و نمای اصلی بنای "دروازه همه ملل" را بهتر نمایان ساخته اند. امیدوارم با تحقیقات بعدی، قطعات دیگری از آنچه تا کنون به دست نیامده، پیدا شود.



همچنان که گفته شد، "دروازه همه ملل" وضعیت یک اتاق انتظار را داشته است. درگاه غربی راه ورود به درون تالار بوده است و دو درگاه دیگر، راه خروج از آن. احتمال می رود که درگاه شرقی، راه خروج بزرگان پارسی و ایرانی به سوی کاخ صد ستون و درگاه جنوبی ویژه نجبای اقوام گوناگون تابع ایران هخامنشی بوده است که از آنجا به سمت آپادانا می رفته اند.



تخته سنگ حوض مانند


در جنوب شرقی «دروازه همه ملل » و شمال حیاط شمالی آپادانا تخته سنگی دیده می شود که 5/68 متر طول و 4/85 متر عرض و نزدیک 2 متر ارتفاع دارد . درون این تخته سنگ را به گونه نا منظمی تراشیده اند به طوری که به صورت حوضی درآمده است که قسمت غربی آن 120 سانتی متر ژرفا دارد . اما قسمت شرقی عمقش کمتر است و حتی در یک جا به 46 سانتی متر می رسد. 
درباره کاربرد آن نظریات گوناگونی داده اند ؛ یکی فرض کرده است که حوضی بوده با فواره ای در میان وآب از راه مجرای زیرزمینی بدان وارد می شده و سپس به باغچه ای در حیاط شمالی آپادانا می رسیده است ، دیگری پنداشته که آن سنگابی برای تطهیر میهمانان شاهی بوده است و سومی ادعا کرده که آن ، حوضی بوده است برای آب دادن به اسبان میهمانانی که به هنگام برگزاری جشن به تخت جمشید می آمده اند . برا هیچ یک از این گمان ها دلایل قانع کننده ای نیاورده اند چرا که رابطه ای میان این تخته سنگ و راه آبهای سکو نیست و دیگر اینکه نمای جوانب این سنگ را طوری تراشیده اند که کلافی تزئینی در پائین و یک پیشامدگی « رخ بام » شکل در بالا دارد و خیلی شبیه نمای سردرهای هخامنشی است . شاید می خواسته اند آن را چند قسمت کرده و برای شالوده دیوارها و یا سردر به کار گیرند .

 

 

این مطالب از نوشته های پروفسور علیرضا شاپور شهبازی که توسط پایگاه میراث جهانی پارسه - پاسارگاد و با همکاری انتشارات سفیران اقدام به چاپ کتاب راهنمای مستند تخت جمشید  کرده اند ، برگرفته شده است .