رصد‌خانه مراغه

بنام خدا 


اگر روزی به شهر مراغه سفر کنید، تقریبا از هرجای شهر به سمت غرب نگاه کنید گنبد سفید رنگی را می بینید که در بالای تپه مشرف به شهر برق می‌زند ، این گنبد همان محافظی کروی شکل است که بعد از مطالعاتی که دکتر پرویز ورجاوند بر روی آثار باقیمانده رصدخانه در طول دهه پنجاه (۱۳۵۰-۱۳۵۹) انجام داد، روی آن ساخته شد. البته به هیچ وجه مشابه نوع معماری رصدخانه اصلی نیست (ساختمان اصلی ساختاری استوانه‌ای داشت). رصدخانه مراغه که این روزها آثار کمی از آن به جا مانده، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به شمار می‌رود.  این مجموعه در 2 کیلومتری غرب شهر مراغه و در تپه‌ای به همین نام (رصدداغی) قرار دارد.



 رصد‌خانه مراغه شاخص‌ترین بنای فرهنگی و تاریخی شهر مراغه و یکی از اولین رصدخانه‌های قدیمی و سالم جهان است که تاکنون الگوبرداری‌های زیادی از آن صورت گرفته است. در روزگاری که خبری از تلسکوپ و دوربین‌های نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانه‌ای را بنا کرد که سال‌ها به عنوان پیشرفته‌ترین رصد خانه جهان شناخته می‌شد. رصدخانه مراغه از چنان دستگاه‌های پیشرفته و دقیقی ساخته شده بود که تا 300 سال بعد در غرب مورد استفاده قرار می‌گرفت و تا آن زمان رصدخانه‌ای چنین مجهز در غرب به وجود نیامد. رصدخانه مراغه در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد. این رصدخانه  شهرت خود را مدیون خواجه نصیرالدین طوسی است ولی در حال حاضر بخش زیادی از آنچه در زمان خواجه نصیرالدین توسی ساخته شده بود باقی نمانده ، اما با این حال این تپه به عنوان یکی از مراکز مهم مراغه  و صد البته جزء جاذبه‌های دیدنی و به نوعی نماد شهر مراغه به شمار می آید و اکنون نیز به صورت یک بنای تاریخی مورد بازدید گردشگران قرار می‌گیرد .

درباره تاریخ بنا و چگونگی ساختمان این مرکز علمی با توجه به آنچه در کتابهائی چون ‹‹ جامع ابزار و تاریخ رشیدی›› و ‹‹ صاف الحفره›› و ‹‹فوات الوفیات›› و نظایری مانند آنها آمده است : ساخت بنای این رصد‌خانه 167 سال پیش از احداث رصدخانه سمرقند به پیشنهاد و اصرار دانشمندان بزرگ عصر خواجه نصیر الدین طوسی، با حضور هلاکوخان و خواجه نصیر در روز سه‌شنبه چهارم جمادی‌الاول 657 قمری برابر با16 اردیبهشت 638 شمسی مصادف با شب میلاد حضرت زینب آغاز شد. گفته می‌شود هدف خواجه نصیرالدین توسی در ساخت این رصد‌خانه جدا از ایجاد یک مرکز علمی، بازگرداندن و اسکان دانشمندان فراری بود که در اثر حمله مغول پنهان شده بودند.



کاربرد این رصدخانه تنها رصد ستارگان نبوده و به عنوان دانشگاهی شناخته می‌شد که بیشتر شاخه‌های علم در آن تدریس می شده و و در زمان آبادانی یکی از معتبرترین رصدخانه‌های جهان بود. دانشمندان برجسته‌ای از جمله قطب‌الدین شیرازی که متوجه علت اصلی تشکیل رنگین‌کمان شد و همچنین مؤید الدین العرض – نجم الدین کاتبی – نجم الدین دبیران قزوینی،  فخر الدین مراغی،  محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و چند تن دیگر در این رصد‌خانه پژوهش و تدریس می‌کردند. ‏ همچنین، فیلسوف و فرهنگ ‌نامه نویس مسیحی، «ابن ‌العبری» در رصدخانه مراغه به درس دادن کتاب‌‌های « اصول اقلیدوس» و «المجسطی بطلمیوس» مشغول بودند.

علاوه بر این چون در آن زمان ارتباط علمی چین و ایران به علت استیلای مغولان بر هر دو سرزمین برقرار شده بود، دانشمندان چینی، از جمله فردی به نام «فائو مون‌جی»، در این مرکز فعالیت داشتند. در آن زمان به فرمان «قوبیلای قآن» امپراطور چین و برادر هلاکو خان کارشناسانی برای آموزش و الگو برداری از رصدخانه مراغه به این شهر آمده، پس از مراجعت به چین رصدخانه‌ای به تقلید از رصدخانه مراغه ساختند. بنابر اسناد، علاوه بر رصدخانه چین، این رصدخانه در احداث رصدخانه‌‌های سمرقند در تاجیکستان، اوجین در هندوستان، منزو در بنارس، اورانین برگ در دانمارک و رصدخانه شانگهای چین الهام بخش بوده است.


 

محل ساخت این رصدخانه را خواجه بعد از محاسبات دقیق در بلند‌ترین نقطه بر روی تپه ای  در غرب شهر، ( به طول ۵۱۰ و عرض تقریبی۲۱۷ متر و به ارتفاع ۱۱۰ متر) در نزدیکی دو روستا به نام‌های طالب‌خان و حاجی‌کرد تعیین کرد. از روی این تپه دورترین نقطه‌ای که دیده می‌شود دریاچه ارومیه است. بنای رصـدخانه با سرپرستی معمار سرشناس فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغه ای براساس طرحی از خواجه نصیرالدین توسی ۱۵سال طول کشید‌.

خواجه نصیرالدین بعد از پایان ساخت، تولیت امور رصد خانه و ریاست عالیه آن را بر عهده «صدر الدین علی»؛ فرزند فاضلش،  البته با مدیریت و نظارت شخص خودش قرار داد. همچنین دستمزد دانشمندان و دانشجویان هر رشته، متناسب با هزینه های تحصیل و فعالیت‌هایشان حقوقی  از قرار زیر تعیین کرد:«اهل فلسفه و ریاضی‌دانان روزی سه درهم، طبیب‌ها روزی دو درهم، فقیهان روزی یک درهم و محدثین روزی نیم درهم.» 

 به امر هلاکوخان کتاب‌ها و اسباب و آلات علمی ‌و نجومی ‌بسیاری را که مغولان بعد از فتح بغداد و نقاط دیگر به غارت برده بودند در مراغه در اختیار خواجه قرار دادند. علاوه بر آن خواجه نصیر با همکاری دانشمندانی که به دربار هلاکو دعوت کرده بود به اختراع و ساخت و نصب دستگاه‌های مورد نیاز رصد ستارگان اقدام کرد و این کار 3 سال به طول انجامید. با توجه به فعالیت‌های نجومی آن زمان می‌توان گفت رصدخانه مراغه نه فقط کامل‌ترین رصدخانه‌ای است که تا زمان خود ایجاد شده بود بلکه نخستین رصدخانه مجهز قبل از کشف دوربین به شمار می‌رود و تمامی معلومات نجومی که هم اکنون بدون دوربین حاصل می‌شود در آنجا به دست آمده است. «مهندس العرضی» مسئولیت نظارت بر ساخت این دستگاه‌ها را در زمان خواجه بر عهده داشت و رساله‌ای هم در این مورد نوشته است. خواجه نصیر روش‌های استفاده از ساعت آفتابی را نیز برای رصد کشف کرد. این مجموعه به یک کتابخانه 400 هزار جلدی مجهز شده بود و ابزار‌های اخترشناسی مختلف نیز در آن وجود داشت که در این بین می‌توان به ذات الربع دیواری به شعاع 430 سانتی ‌متر، کره‌های ذات الحلق، حلقه انقلابی، حلقه اعتدالی، حلقه سموت،  ربع مجیب متحرک، کره فلکی، کره زمین و انواع اسطرلاب‌ها اشاره کرد. ساختمان رصدخانه مراغه یکی از مراکز علمی ‌پیشرفته زمان خود بود. این مرکز شامل محل رصد ستارگان و اخترشناسی مجهز به ابزار ستاره‌شناسی و مرکز پژوهشی و همچنین کتابخانه‌ بود.



خواجه در بنای رصدخانه، ساختمانهایی را جهت تحصیل فلسفه و مدرسهای جداگانه مخصوص علم طب و مدرسهای برای طلاب علوم دینی ساخت. برای تامین منابع مالی این رصد‌خانه علاوه بر کمک‌های مالی دولت، اوقاف سراسر کشور نیز در اختیار خواجه گذاشته شده بود که یک دهم آن را جهت امر رصدخانه و خرید وسائل و اسباب و آلات و کتاب‌ها صرف کند. خواجه این اموال را به گونه ای صرف می‌کرد که منافعش شامل حال همه مسلمانان خصوصاً شیعیان و علویان بشود. او مجموعه رصدخانه مراغه را تبدیل به دانشگاهی جامع نمود که جویندگان علم را از بلاد مختلف به خود جلب کرده و پایگاه عظیم نشر افکار خواجه نصیر و فرهنگ غنی اسلامی و شیعی او گردید.

با این وصف رصدخانه مراغه نه تنها به عنوان یک مرکز بزرگ علمی نجومی، بلکه به صورت یک سازمان و مؤسسه علمی مجهز، که در آن کلیه شاخه های علوم آن روز تدریس می شد، شهرت یافت. این مرکز دانشگاهی بود که پس از «جندی شاپور»،«مدارس نظامیه» و «مستنصریه» از بزرگترین مراکز علمی اسلامی به شمار می رفت. قبل از آن رصدخانه «حاکمی مصر» (مربوط به قرن پنجم) تا دیر زمانی یگانه مرجع علمای هیأت بود، ولی همین که خواجه نصیر رصدخانه تازه ای بنا کرد، رصدخانه حاکمی از اعتبار افتاد؛ زیرا رصدخانه مراغه از هر جهت کامل تر بود. به تعبیر دیگر می توان آن را نخستین رصدخانه نجومی به معنای کامل دانست.



مهمترین نتیجه و کار تحقیقی این رصدخانه زیجی است به نام زیج ایلخانی برای رصد ستارگان و اجرام آسمانی توسط منجمان و محققان و به ریاست خواجه تنظیم شد. این زیج در اصل به زبان فارسی بوده ولی بعدها به زبان های دیگر ترجمه شده است. این اثر علمی نه تنها در تحول و تکامل علم نجوم مؤثر واقع شد، بلکه برای نسل های بعدی نیز راهنمای خوبی به حساب آمد.

این زیج شامل چهار قسمت به شرح ذیل است:
1. در تواریخ 2. در سیر کواکب و مواضع و طول و عرض آنها 3. در اوقات 4. در باقی اعمال نجوم.
جداول نجومی خواجه نصیر در جهان اسلام، غرب و شرق بودایی مشهور شد. این جداول همگی ایرانی و مد نظر دانشمندان غربی علم نجوم بوده و در راه تحول در هیأت نجوم از منظومه بطلمیوسی به منظومه کپرنیکی و کپلری سخت مورد عنایت و محل مراجعه بودند. تا دوره رنسانس یکی از بهترینراهنمای ارصادات رصدخانه های اروپا، زیجیا جداول نجومی رصدخانه مراغه بود. رصدخانه سمرقند در قرن نهم هجری به تقلید از رصدخانه مراغه به وجود آمد. حتی رصدخانه های بزرگ مغرب زمین همچون رصدخانه های«تیکو براهه» و «کپلر» تحت تأثیر رصدخانه مراغه بوده اند. تا دوره ایلخانان ظاهراً هیچ کس طرحی که قادر باشد در دقت و صحت با طرح بطلمیوس رقابت نماید و در عین حال دارای تنها حرکات مستدیر متحدالمرکز باشد، ارائه نکرد، اما این تحول را خواجه نصیر آغاز نمود و به کمک همکارانش در رصدخانه مراغه به انجام رسانید. در عظمت کار خواجه و گنجینه عظیم رصدخانه مراغه همان بس که برخی منابع (تالیف صاحب نظران غیر ایرانی و غیر مسلمان) از آن تعبیر به مکتب نجومی مراغه کرده اند.

 

 

رصد خانه مراغه در دنیای کهن معروفیت و شهرتی فراوان داشت و این شهرت تا قرن هشتم( 703 هجری قمری یا 3020 زرتشتی) پایدار ماند تا این که هلاکو در سال 663 ه. ق. درگذشت. لیکن خواجه تا آخرین دقایق عمر خود مواظبت و اهتمام بسیار کرد که آن رصدخانه و کتابخانه از بین نرود و خللی در کار آنجا رخ ندهد ولی پس از آن بر اثر زلزله‌های سخت و بی توجهی حکام رو به ویرانی رفت، کتیبه‌های سفالی طلایی رنگ که توسط خواجه نصیرالدین طوسی فراهم شده بود از میان رفت و مصالح موجود در آن به یغما رفت و زمانی بدست فراموشی سپرده شد که رصد خانه ‹‹ شنبه غازان›› در تبریز و رصد خانه معروف سمرقند در سال 827 براساس طرح و ضوابط علمی رصد خانه مراغه برپا گشت و مورد استفاده قرار گرفت.

در اینکه بطور دقیق این مرکز تا چه زمانی برپا بوده اظهار نظری صریح و بی چون و چرا نمیتوان کرد  ولی در نوشته‌های «حمدالله مستوفی» در سال 720 به ویران بودن آن اشاره شده است. در ضمن مدارکی در دست است که دست کم این مرکز تا زمان پادشاهی سلطان محمد خدا بنده نیز فعالیت داشته است. امری که در میان تمامی رصد خانه های دنیای اسلامی و جهان تا قبل از نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی استثنا بشمار میرود. زیرا طبق مدارک موجود، رصدخانه سمرقند که براساس طرح وضوابط رصدخانه مراغه در قرن نهم هجری و سال 824 بنا میگردد با همه معروفیت وشهرت آن فقط حدود 30 سال فعالیت داشته است.



از زمان ویرانی این مجموعه به بعد جز در دو سه مورد اشاره ای باین محل و توصیف آن نشده است. همچنین جز دو مورد طرح و عکسی از آن در دست نیست. قدیمی ترین طرح از این محل مربوط است به کروکی مختصری که در سال 1883 میلادی توسط ‹‹ هوتوم شیندلر›› آلمانی کشیده شده است پس از آن در سال 1276 هجری قمری نیز نقشه مختصری از سطح تپه توسط استاد ملا علی محمد اصفهانی تهیه گردید که در شماره هفت سال 1281 روزنامه علمیه بچاپ رسید. این هر دو طرح چیزی نیست جز نشان دادن وضع ناهمواریهای سطح تپه، زیرا که قرنها پیش از آن واحدهای معماری رصدخانه ویران و در زیر خاک پنهان شده بود و هیچ نشانه ای از آنها در دست نبود.

در سال 672 هجری قمری، خواجه نصیر که آثار مکتوبش از 50 کتاب و رساله افزون بود با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت تا بقایای کتاب‌های تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه ارسال دارد. اما اجل مهلتش نداد و در تاریخ 18 ذی الحجه سال 672 هجری قمری در بغداد دار فانی را وداع گفت. جسدش را به کاظمین انتقال دادند و در جوار امامین همامین دفن کردند.



امروزه فقط پی بخش‌های مختلف و بخشی از «سدس سنگی» آن باقی مانده ‌است. رصدخانه مراغه شامل ابزارآلات رصدی بزرگی بوده است که دانشمندان آن زمان با بهره گیری از نتایج به دست آمده توسط آنها نظریه‌های خود را ارائه می دادند. در آن زمان منجمان برای به دست آوردن قوانین حرکات اجرام در آسمان، نیاز مبرمی به وسایل رصدی دقیق داشته اند؛ هر قدر ابزار آلات رصدی مورد نیاز آنها مانند «ربع جداری» و «سدس» بزرگ‌تر می بود، اعداد دقیق‌تر به دست می آمدند. دقت ابزارآلات رصدخانه مراغه، امتیازی بود که آن را در جهان مشهور کرد. نتایج زیج معروف ایلخانی حاصل فعالیت‌های این گونه رصدخانه است. این فعالیت‌ها باعث شد مکتب مراغه بر اساس مدل هندسی نجومی ارائه شود که به «جفت طوسی» معروف شد.



این مرکز دارای انتشارات با ارزشی چون «ذیج ایلخانی»، «تحریر اقلیدس»، «شرح الاشارات»، «اوصاف الاشراق»، «اصطرلاب»، «قوائد فی طب»، «صدرالاکواب» و غیره بوده است که در حال حاضر زینت بخش کتابخانه‌های معتبر جهان از جمله پاریس، لندن، امریکا، ارورپای غربی، ترکیه، تاشکند، دوشنبه و پطرزبورگ است. «گلوبی» ستاره شناسی معروف رصدخانه مراغه در موزه «اسپنگر» برزیل نگهداری می شود و قدیمی ترین گلوبی ستاره شناسی آن مرکز است.


به اعتقاد اخترشناسان رصدهای خواجه نصیرالدین طوسی، محققان را در تهیه نخستین جداول نجومی و دقیق‌تر کردن مدل‌های هندسی یونانیان و بطلمیوس یاری کرده است. به گفته‌ محققان، رصدخانه مراغه یکی از نخستین نهادهای بزرگ علم نجوم بوده و در بحث‌‌های اختر فیزیک مدرن مکتب مراغه تأثیر زیادی در نجوم مدرن داشته است. یک اخترشناس فرانسوی و پژوهشگر رصدخانه پاریس به نام «دنیس سیووا» می‌‌گوید: «مکتب مراغه در نجوم ارایه شده توسط دانشمند بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی، جایگاه ویژه‌‌ای در علم نجوم دارد؛ مکتب مراغه در نجوم تأثیر زیادی بر مکتب کوپرنیک و نجوم مدرن داشته است. خواجه نصیر طوسی در رصدخانه مراغه کارهای بزرگی با معانی علمی انجام داده و مراغه جایگاه اساسی را در تاریخ نجوم به خود اختصاص داده است.

 او بحث‌های علمی را به شکل مدرن بیان کرده است و در اشاعه علم و کارهای پژوهشی نقش به سزایی دارد. این دانشمند با ادامه راه دانشمندان قبل از خود و با ترجمه بسیاری از آثار و کتب یونانی و سانسکریت کار پژوهشی ارزشمندی انجام داده است و این مساله موجب علاقه بیشتر اخترشناسان به خواجه نصیر می‌‌شود.»


 


مهمترین دوره و مکتب نجومی ایران، «مکتب مراغه» بود که به گفته پروفسور «عبدالسلام» رصدخانه‌های هنر با وجود رگه‌‌های هنری در اساس بر پایه رصدخانه‌‌های اسلامی ساخته شده است. در این میان مکتب مراغه با نام خواجه نصیر‌الدین طوسی با سمت‌گیری انتقادی نسبت به «نظام بطلمیوسی» به دلیل مشکلات جدی و ناسازگاری‌های ذاتی موجود بر اساس مدل هندسی نجومی ارائه شد که به «جفت طوسی» معروف شد که آن «ایجاد حرکت خطی به کمک حرکت‌های دورانی یکنواخت»است. 

 

تاریخچه چگونگی ساخت رصد خانه مراغه


مغولان از فضل و معرفت سهم و حظ زیادی نداشتند،  ولی به ستاره شناسی و احکام آن علاقه مند بودند. بر همین اساس هولاکو وقتی در مراغه ساکن شد، ضمن گرامیداشت مقدم خواجه از وی خواست رصد خانه ای در آنجا بنا کند. خواجه با توجه به عظمت کار مورد نظر و عدم وجود امکانات و نیروی انسانی شایسته و فاضل، گفت: «بنای رصد خانه و نوشتن زیج تازه، نزدیک به سی سال وقت لازم دارد»، ولی هولاکو اصرار ورزید. در نتیجه خواجه این کار را در مدتی کمتر از دوازده سال به انجام رساند.
برخی نیز آورده اند که فکر ایجاد رصدخانه از ضمیر«منگوقاآن» تراوش کرده بود، که خود بدان توفیق نیافت. هولاکو به وصیت او اقدام به چنین کاری کرد. چون منگوقاآن از میان سلاطین مغول به حدّت ذهن و ذکاوت امتیاز تمام داشت، چنانکه بعضی از اشکال اقلیدسی را حل می کرد؛ لذا در صدد برآمد که در وقت اقتدار خود رصدی بنا نماید؛ از این رو به موجب فرمان او «جمال الدین محمد بن طاهربن محمد الزیدی البخاری»مأمور احداث رصد خانه شد، اما بعضی از اعمال بر وی مشتبه شده و تحقق این مسئله به تأخیر و تعویق افتاد. برای همین هنگامی که با برادرش هولاکو وداع می کرد و او را برای فتح قلاع اسماعیلیه به ایران می فرستاد، به او گفت:وقتی قلاع ملاحده؛ (اسماعیلیه) را فتح کردی، خواجه نصیر طوسی را بدین کار (احداث رصد خانه) بگمار. وقتی قلاع اسماعیلیه فتح شد و خواجه در خدمت هولاکو قرار گرفت، ایلخان مغول دیگر او را از خود جدا نکرد و وی را همیشه همراه خود داشت؛ لذا به او فرمان داد که در موقع مناسب به امر رصد اشتغال نماید. و خواجه مراغه را برای این کار اختیار نمود». قول دیگر آن است که: «خواجه چون علاقه و اراده مغولان را بر مقوله ستاره شناسی و رصد انجم ملاحظه کرد، فرصت را غنیمت شمرد و اجازه خواست تا بدان کار بپردازد و زیجی استنباط کند تا از آن بهره های فراوان گرفته شود. خان مغول پیشنهاد او را موافق مزاج خود یافت و اذن صادر کرد و همه امکانات را برای وی فراهم ساخت».خواجه چون در رأس اوقاف ایلخانی قرار داشت، یک دهم اوقاف را جهت تأمین هزینه های رصدخانه قرار داد و بنیه مالی مستمر و قوی بر آن فراهم آورد. به علاوه مبلغ بیست هزار دینار آن روزگار را جهت تعمیر و تهیه اسباب و آلات خرج کرد. از جهت تأمین نیروی انسانی متخصص و متبحر نیز برای خواجه فرصت مناسبی پیش آمد؛ زیرا اولا محل و موقعیت مناسبی برای دانشمندان و فرهیختگان قلمرو اسلامی جهت تحقیق و پژوهش های علمی فراهم شد. ثانیا پس از چند دهه امنیت لازم توأم با اکرام و احترام برای علما و خردورزان اسلامی با جلب نظر خان مغول ایجاد شد؛ لذا خواجه با حمایت و فرمان هولاکو حدود صد و بیست تن از علمای علم نجوم را از اقصی نقاط مختلف به مراغه دعوت کرد و ضمن اکرام و احترام فراوان، آنان را در مسکن های مجلل منزل داد.


 

 وسایل رصد خانه مراغه


اکثر وسیله‌های رصدی در آن شکل دایروی داشتند از مهمترین وسیله‌های رصدخانه مراغه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. 

سدس فخری که بعدها با اصلاح به دوربینهای تئودولیت معروف گشتند که کاربردهای نقشه برداری دارد. وسیله دیگر ربع بود. این ابزار از ربع دایره و عضاده‌ای تشکیل یافته و با آن میل کلی و ابعاد کواکب و عرض بلد را رصد می‌نمودند و بر سطح دیواره شمالی و جنوبی رصدخانه نصب شده بود. وسیله دیگر ذات‌الحلق بود که به جای ششگانه بطلیموس و نه حلقه ثاون اسکندرانی جامع‌تر بوده است. ابزاری است متشکل از پنج حلقه به ترتیب الف)  برای دایره نصف النهار که بر زمین نصب شده بود. ب) برای دایره معدل النهار ج) برای دایره منطقه‌البروج د ) برای دایره عرض  ه ) برای دایره میل. از آلات دیگر رصدخانه مراغه ذات‌الجیب و ذات‌السمت بودند که برای تعیین ارتفاع در کلیه جهات مختلف افق بکار رفته می‌شد. ذات‌الربعین که به جای ذات‌الحلق استعمال می‌شد. ذات‌الارسطوانتین و دایره شمسیه از وسایل دیگر رصد خانه هستند.


 


 مجموعه واحدهای یافت شده در سطح تپه رصدخانه مراغه


در سطح تپه رصد خانه درمجموع 17 واحد معماری بدست آم که یکی از آنها مربوط به تأسیسات بعد از ویرانی رصد خانه و بقیه تمامی واحدهائی هستند که در کنار هم مجموعه علمی رصد خانه مراغه را تشکیل میداده اند. این واحدها خود به دو دسته تقسیم میشوند. گروه اول آنهائی که بطور مستقیم در کار فعالیت ها و تحقیقات نجومی مورد استفاده داشته اند و گروه دوم آنهائی که بعنوان واحدهای وابسته مرکز علمی کاربردهائی ویژه چون: کتابخانه مدرسه – کارگاه ریخته گری و ابزار سازی داشته اند. شرح یکایک واحدهای بدست آمده بحث مفصلی است که از حوصله این نوشته بیرون میباشد از این رو ما به توصیف کوتاه برخی از واحدهای آن میپردازیم.



تپه رصد خانه مراغه: تپه رصدخانه مراغه بطول 510 و عرض متوسط (میان تپه) 217 و بارتفاع 110 متر در غرب شهر مراغه واقع است. جهت طول تپه در امتداد شمالی - جنوبی قرار دارد. مجموعه واحدهای رصدخانه مراغه در نیمه جنوبی این تپه بنا گردیده و دو قسمت تپه بوسیله دیواری به عرض حدود یک متر و طول 139 متر از یکدیگر جدا شده است.




در سمت شرق تپه نیز دیواری در جهت شمال جنوبی بطول 180 و عرض 1 متر وجود دارد در لبه غربی تپه نیز باحصار یا سنگچینی برخورد میکنیم که پس از برخورد با انتهای دیوار شمالی ادامه پیدا میکند و تا قسمتی از نیمه دوم تپه پیش میرود. همچنین در محوطه تپه با چند مسیر سنگچین که شبکه های ارتباطی مجموعه را تشکیل میداده اند برخورد گردید. از میان واحدهای مکشوف میتوان هفت واحد را که جز یکی تمامی براساس طرح دایره بنیاد گرفته اند مربوط به کارها و اندازه گیریهای نجومی دانست که میباید کاربرد دقیق علمی هر یک از آنها شناخته شود.



برج مرکزی رصدخانه


در میان این واحدهای هفت گانه و به اعتبار دیگر در میان کلیه واحدهای بدست آمده در سطح تپه مهمترین و وسیع ترینشان برج مرکزی رصدخانه است که در میان مجموعه واحدهای معماری قرار گرفته است. برج مزبور به قطر داخلی 22 متر دارای دیواری به ضخامت 80 سانتیمتر میباشد. در جریان کاوش توفیق یافتن طرح کامل برج بدست آمد. ورودی برج در جانب جنوبی قرار دارد که به کمک دو سکوی سنگی در دو طرف ورودی مشخص میباشد. در برابر ورودی راهروئی بعرض 10/3 متر در جهت شمال جنوبی قرار دارد که مهم ترین بخش رصدخانه مراغه را تشکیل میدهد. در وسط این راهرو با باقیمانده یک سکوی پله مانند که با نظمی خاص بطرف بالا امتداد مییافته و تا مرکز ادامه داشته برخورد میکنیم.



بر روی این سکو با قسمتی از یک ناوسنگی یا ‹‹ ربع جداری›› که مهم ترین واحد قراول روی و اندازه گیری در بین مجموعه واحدهای رصدخانه است برخورد میکنیم. در وضع حاضر از این اثر مهم 55/5 متر آن برجا است که با اندازه گیریهای لازم و انجام محاسبه، طول شعاع آن حدود 10/18 متر میشود. در دو سوی راهرو مرکزی با شش اطاق برخورد میشود که بجز دو اطاق کوچک واقع در سمت شمال و جنوب بقیه دارای شکل هندسی مستطیل بوده و در جهت طولی در وسط اختلاف سطحی برابر 25 سانتیمتر در آنها دیده میشود.



درباره ارتفاع برج، وضع کامل و دقیق داخل آن و بالاخره تعداد طبقه ها و تزیینات خارجی آن با توجه به آثار ناچیز بدست آمده اظهار نظری اساسی وبی چون و چرا نمیتوان کرد. همین قدر با توجه به طول ربع جداری و قطر برج میتوان گفت که ارتفاع اصلی برج باید بین 20 تا 25 متر بوده باشد و در چنین صورتی دست کم نمای برج میباید به چهار طبقه تقسیم شده باشد.

مصالحی که در بنای برج کار گرفته شده عبارتست از: سنگ قلوه و لاشه – سنگ های تراش برای ازاره – خارجی و داخلی – سنگهای تراش بزرگ برای ورود برج، آجر در سه اندازه مختلف – ملاط و اندود گچ، کاشیهای رنگی و لعابدار در سه طرح و نوع مختلف – سنگ های حجاری شده و نقش دار – آجرهای نقش دار تزیینی – براساس قطعه های تزیینی بدست آمده و با توجه به یکی دو متن تاریخی در زمینه توصیف این برج بخصوص قصیده معروف ‹‹ قاضی القضات اصفهانی›› میتوان گفت که برج رصد خانه مراغه دارای نمائی پرشکوه و چشم گیر بوده و تزیینات داخل آن که براساس ضوابط نجومی و صورفلکی صورت گرفته بود از زیبائی خیره کننده ای بهره مند بوده است.


در بخش داخلی این رصدخانه نیز تجهیزات نجوم به چشم نمی‌خورد و بخش‌های باقیمانده نیز مرمت شده‌اند و نشان‌دهنده روش مشاهده آسمان هستند. البته به دلیل ساختاری که محافظ این بنا دارد، صدا در داخل رصدخانه به شکل جالبی منعکس می‌شود و گردشگران با کوبیدن پای خود به زمین می‌توانند انعکاسی جالب از آن صدا را بشنوند. در حال حاضر رضدخانه مراغه تنها جنبه‌ای تاریخی و نمادین داشته و در اختیار بازدید کنندگان قرار دارد و البته هیچ استفاده نجومی از آن صورت نمی‌گیرد.


واحدهای مدور پنج گانه


در جنوب، جنوب شرقی و شمال شرقی برج مرکزی رصدخانه مراغه پنج واحد مدور کشف گردید که هر یک بطور مستقیم در کار پژوهشهای نجومی مورد استفاده داشته اند و ابزارهائی بر روی آنها استوار میشده است در این باره تنها و جالبترین متن و مدرک کتاب ارزنده ‹‹ عرضی›› مربوط به شرح آلات رصد است. وسایل مزبور که باحتمال در محل این واحدها نصب میشده عبارت بوده اند از:
ذات الحلق دات الشعبتان – ابزار مخصوص تعیین میل دائره البروج – ابزار مخصوص برای تعیین مواقع اعتدالین – ابزار مخصوص اندازه گیری کسوفات – ربع متحرک برای اندازه گیری مختصات افقی ستارگان – ابزار  ظلی عظیمه – ابزار کامله .





کتابخانه


در گوشه شمال غربی نیمه جنوبی تپه واقع در زیر حصار شمال محوطه رصد خانه بنای جالبی بمساحت 330 متر مربع بدست آمده که با توجه به جنبه های مختلف امر میتوان آنرا کتابخانه مجموعه دانست.

متون مختلف تاریخی درباره کتابخانه رصدخانه مراغه همه از اثری یاد میکنند که عظمت آن بی سابقه بوده است. زیرا که آنرا گنجینه ای شامل 400000 جلد کتاب نفیس از بغداد، شام، بیروت و الجزیره تهیه و جهت استفاده دانشمندان و فضلا در آن قرار داده شده بود یاد کرده اند. آنچه که ما در این محل یافته ایم و با توجه به طرح و وضع کلی بر آن نام کتابخانه گذارده ایم، واحدی است که به هیچ وجه گنجایش در برگرفتن یک دهم چنین رقمی را هم ندارد. درباره طرح این واحد جا دارد یادآور شویم که از یک نقشه جالب و به اعتباری استثنائی برخوردار است. از جمله آنکه در نقشه این بنا به گونه ای هنرمندانه دو کلمه ‹‹ الله›› و ‹‹علی›› را نقش انداخته اند. موردی که شاید بتوان آنرا بی سابقه دانست.




مصالح مورد استفاده برای بنای این اثر عبارتست از: خشت و آجر همراه با ملاط گل. با توجه به وضع کلی بنا چنین میتوان گفت که دارای پوشش مسطح بوده است.


کارگاه ریخته گری


در میان دیگر واحدهای مکشوف در سطح تپه، با بنائی برخورد گردید که با توجه به طرح وتقسیمات داخلی ومواد بدست آمده می توان آنرا کارگاه ریخته گری و تهیه ابزار فلزی دانست. منابع تاریخی با صراحت باین امر اشاره دارند که ‹‹ عرضی›› دانشمند معروف و نویسنده کتاب معتبر شرح آلات رصد خانه مراغه کار ساختن ابزار و آلات فلزی را در محل مجموعه علمی رصدخانه مراغه انجام میداده است.



مدرسه یا مدرس مجموعه علمی


جنوبی ترین اثر مکشوف در سطح تپه رصدخانه را بنای به نسبت بزرگی تشکیل میدهد که در عین نارسائی از نقشه ای جالب برخوردار است و باحتمال باید بعنوان مدرسه یا مدرس و یا تالار آموزش مجموعه مورد استفاده میداشته است. این تنها بنای مجموعه است که عمده مصالح آنرا آجر تشکیل میدهد.
لازم به یادآوری است که بنا بر متن های تاریخی مدرسه موجود در مجموعه علمی رصدخانه مراغه دارای آنچنان معروفیتی بوده که حتی از چین نیز دانشجویانی برای تحصیل به اینجا می آمدند. در مدرسه رصدخانه برای پژوهشگران جوان آن دوره رشته‌های نجوم، ریاضیات، نور، هندسه و فیزیک آموزش داده می‌شد.



واحدهای دیگر


بغیر از قسمتهای ذکر شده در دامنة غربی تپه رصدخانه مراغه و مشرف به روستای طالب خان چهار مجموعه معماری و تعدادی دخمه کشف گردیده که گذشته از ارزش معماری از نظر روشن ساختن بسیاری از ویژگیهای مذهبی – اجتماعی و اوضاع و احوال خاص دورة ایلخانی به خصوص جامعة مسیحیت زمان، دارای اهمیت و اعتبار فراوان می باشد. درباره مورد استفاده و کاربرد دیگر واحدهای بدست آمده در سطح تپه جا دارد تا انجام بررسی های وسیع و همه جانبه از اظهار روشن خود داری شود. بطور کلی باید یادآور شویم که برای مشخص ساختن شکل اصلی و کاربرد اکثر واحدهای بدست آمده ایجاب میکند تا از معدود متخصصان نجوم کهن یاری گرفته شود.





در زیر رصدخانه مراغه، یک غار دست کند وجود دارد که دهانه آن در سمت جنوبی رصدخانه است و گفته می‌ِشود که پیش از زمان تاسیس رصدخانه به عنوان معبدی برای پرستش مورد استفاده قرار می‌گرفته و براساس تحقیقات، چون در یک مسیر نسبت به سایر معابد مراغه قراردارد، گویا از طریق این غار امکان مشاهده معابد دیگر نظیر معبد مهر ورجوی نیز وجود داشته است. رصدخانه مراغه تقریبا به دلیل قرار گرفتن در یک نقطه بلند، از اغلب بخش‌های شهر قابل مشاهده است و تقریبا به نمادی برای شهر مراغه تبدیل شده است. غار‌های زیر رصدخانه نیز جالب توجه هستند و گفته می‌شود که از اتاق‌های موجود در آن برای برگزاری جلسات استفاده می‌شد.


 





اشیاء بدست آمده در سه فصل کاوش


در جریان کاوش های سطح و دامنه تپه در طی سه فصل حفاری بجز پلان واحدهای معماری، اشیاء چشم گیری بدست نیامد. آنچه نیز که در واحدهای مختلف بدست آمد بیشتر بصورت قطعه های شکسته و بسیار کوچک بود، چنانکه از میان هزاران قطعه قطعه سفالهای شکسته فقط چند ظرف سفالی به نسبت کامل در دست میباشد.
در میان اشیاء یافت شده بیش از هر چیز قطعه کاشی های کتیبه دار و نقش دار، آجرهای نقش دار قالبی و سنگ های حجاری شده دارای اهمیت فراوان هستند. زیرا که بیاری این قطعه ها میتوان درباره جنبه های تزیینی آثار معماری مکشوف در سطح تپه اظهار نظر کرد و با انجام مقایسه میان آنها و دیگر آثار معماری دوران ایلخانی اطلاعات جامع تری در زمینه معماری آن محل و آن زمان بدست آورد.
در جریان حفاری تا کنون با هیچگونه شیئی که در کارهای نجومی کاربردی داشته باشد برخورد نشده و این میرساند که قبل از متروک شدن رصد خانه کلیه لوازم و ابزار علمی و فنی آن به رصدخانه ها و مراکز علمی دیگر انقال یافته است. در حال حاضر از میان همه ابزار و آلات نجومی که در رصدخانه مراغه قرار داشته یک کره فلزی را میشناسیم که بر آن صور فلکی نقش بسته است. این کره در قرن هفتم هجری قمری در مراغه ساخته شده و امروز در مزوه ‹‹درسدن›› آلمان شرقی قرار دارد.



رصدخانه مراغه با وجود اینکه در فاصله اندکی از شهر قرار دارد، اما از تجهیزات رفاهی زیادی بهره نمی‌برد و البته بازدید گردشگران از آن نیز به صورت رایگان بوده و هیچ گیشه‌ای برای فروش بلیط در نظر گرفته نشده است. گردشگران برای بازدید از رصدخانه مراغه می‌توانند از طریق جاده‌ای آسفابزار به بالای کوه بروند و به بازدید از آن بپردازند. البته امکان بازدید از غار‌های موجود در زیر رصدخانه نیز وجود دارد.

به دلیل ساختاری که محافظ این بنا دارد، صدا در داخل رصدخانه به شکل جالبی منعکس می‌شود و گردشگران با کوبیدن پای خود به زمین می‌توانند انعکاسی جالب از آن صدا را بشنوند. در حال حاضر رضدخانه مراغه تنها جنبه‌ای تاریخی و نمادین داشته و در اختیار بازدید کنندگان قرار دارد و البته هیچ استفاده نجومی از آن صورت نمی‌گیرد.


==================================================================

خواجه نصیرالدین طوسی

یکی از این علمای خردمند، خواجه نصیرالدین طوسی، بنیانگذار رصد خانه مراغه است. پرداختن به عظمت علمی – پژوهشی رصد خانه بدون توجه به پیشینة تاریخی و نقش محوری خواجه نصیر کاری ناقص و ناصواب است. تاریخ ایران چند دهه قبل از بنای این رصدخانه، شاهد جولان ترک تازان مغول وقتل و غارتهای آنان و تخریب و نابودی کتابخانه ها و مراکز علمی و کشتار یا فرار علما و دانشمندان از مقابل شمشیرهای این قوم بوده است. با قتل جمع کثیری از دانشمندان و تخلیه و تخریب مراکز علمی یک باره بساط علم و معرفت و حتی امید به زندگی از این دیار رخت بر بست و معدود دانشمندانی که به مناطق غربی جهان اسلام گریختند، دیگر آن آرامش و تمرکز فکری را نداشتند که با خاطری آسوده به امور علمی بپردازند. لذا دوران رشد و شکوفایی علوم به رکود و قهقرا گرائید. با این همه وجود تنی چند از رجال دانشمند ایرانی در شرق جهان اسلام و نفوذ ایشان در دستگاه مغول و ایلخانان موجب شد که اندکی از آب رفته به جویبار دانش و معرفت باز گردد. آنان با غلبه فکری و نفوذ معنوی بر امرای خون آشام مغول توانستند در مقابل این یورش سیل آسا در پاره ای نقاط ایستادگی کنند و از میان این قوم وحشی افرادی دانش دوست و ادب پرور و نیکوکار تربیت نمایند.خواجه نصیر مشهورترین و موثرترین افراد دانشمند این دوره است. اگر تمام قلمرو هنر و علوم و فلسفه را با یکدیگر در نظر بگیریم، بدون شک پس از ابن سینا، بزرگترین چهره، خواجه نصیر است و هیچ کس به اندازه او در زمینه های مختلف در دیگران تاثیرگذار نبوده است.


محمد بن فخرالدین محمد بن حسن مکنی به ابو جعفر، مشهور و معروف به خواجه نصیر در سال 597 هجری قمری در جهرود قم یا در طوس دیده برجهان میگشاید. نزد پدر و دائی خود و سپس فریدالدین داماد نیشابوری به کسب تحصیلات مقدماتی، فقه و منطق و کلام میپردازد. علم ریاضی را نزد کمال الدین محمد حاسب و دیگر معارف زمان را نزد بزرگانی چون: قطب الدین مصری – کمال الدین یونس موصلی و ابوالسادات اصفهانی می آموزد و تا اینکه خود جایگاهی والاتر مییابد واستاد مسلم می شود و به همین علت به او لقب ‹‹استاد البشر›› میدهند. مدت زمانی در قهستان در دستگاه ‹‹ ناصر الدین›› از سران اسماعیلیه بسر میبرد و به کار تحقیق میپردازد و کتاب اخلاق ناصری را برای محتشم قهستان، ناصرالدین عبد الرحیم، که مردی فضل دوست بود نگاشت. سپس ناصر الدین او را به نزد ‹‹ علاء الدین محمد›› هفتمین خلیفه حسن صباح به قلعه الموت میفرستد و او تا پایان کار ‹‹ رکن الدین خورشاه›› آخرین فرمانروای اسماعیلی در آنجا میماند و بکار تحقیق و پژوهش میپردازد. بقولی در زمان حمله هلاکو به قلاع اسماعیلیه، خورشاه بنا بر صواب دید خواجه نصیر که مقاومت را بی فایده می دیده خود را تسلیم سازد (سال 654 ه‍) . هلاکو که از مدت زمانی پیش با نام خواجه نصیر آشنا بوده مقدم او را گرامی میشمارد و خواجه از مقربان و معتمدان دربار و به تعبیری وزیر او میگردد. خواجه نصیر الدین چنان موقع و نفوذی نزد هلاکو می یابد که سرانجام بر اثر تدبیر او دستگاه خلافت عباسیان برچیده میشود. پس از فتح بغداد و انتخاب مراغه به پایتختی توسط هلاکو نصیر الدین با اتکاء بر موقع ممتاز خویش موجبات آنرا فراهم میسازد تا با ایجاد مرکز علمی تحقیقات نجومی رصدخانه مراغه، بدنبال مدت زمانی فترت علمی در پی یورش مغول، بار دیگر فعالیت های علمی و پژوهشی در سطحی وسیع و کم سابقه و با امکاناتی چشم گیر از سر گرفته شود. پس از هلاکو، اباقاخان نیز وی را گرامی داشت. خواجه گذشته از مسئولیت های سیاسی و اجتماعی و نفوذ کلام بسیار قوی در دربار ایلخانی و پرداختن به شعر و شاعری، به تدریس و تصنیف و تحقیق پرداخته، آثار بسیار متعددی به عربی و فارسی در زمینه اخلاق، کلام، ریاضی، نجوم و علوم طبیعی از خود به یادگار گذاشت که در منابع مختلف به بیش از پنجاه مورد آنها اشاره شده است. وی که شیعه اثنی عشری بود، چندین کتاب در علم کلام شیعه به رشته تحریر درآورده که کتاب تجرید العقاید معروف ترین کتاب از این نوع است. تأثیر وی در جهان اسلام به ویژه در قسمت شرقی آن بسیار عظیم بوده است. ولی در مغرب زمین تنها آثار نجومی و ریاضی او ترجمه شده است که البته همین ها در قرون وسطی و دوره رنسانس تاثیر فراوانی داشته است خواجه نصیر الدین گذشته از گردآوری کتابها و مدارک علمی و آلات رصد در یان مرکز توفیق آن مییابد تا چهره 
های درخشانی چون: مؤید الدین العرضی – نجم الدین کاتبی – محی الدین اخلاطی – نجم الدین دبیران – قطب الدین شیرازی – فخر الدین مراغی و … را که هر یک از جمله دانشمندان بزرگ ومعتبر زمان بودند بهمکاری فرا خواند. خواجه نصیر بیاری این دانشمندان و گروهی دیگر توفیق آن یافت تا یکی از معتبر ترین مراکز مشهور علمی و تحقیقاتی و آموزشی جهان را تا پیش از بنیاد گرفتن دانشگاه های مغرب زمین بوجود آورد. 
چنانکه گفته شد خواجه نصیر با نفوذ فراوانی که در دستگاه حکومتی ایلخانان داشت این امکان را بدست آورد تا یکدهم از در امد اوقاف مملکت را به مخارج این مرکز بزرگ پژوهشی اختصاص دهد و موجبات آنرا فراهم سازد تا دانشمندان و دانشجویان با بهره مند شدن از امکانات مناسب به کار پژوهش، آموزش و دانش اندوزی سرگرم باشند.


معبد مهر ورجوی مراغه، معبدی با قدمتی بیش از تاریخ

 بنام خدا


شهر مراغه از قدیمترین شهرهای ایران و آذربایجان است و در تقسیم استانی یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی بوده و بعد از تبریز، بزرگترین شهر این استان می باشد.رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرند؛ باعث به وجود آمدن باغات و مزارع اطراف آن شده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است و وجود باغ های زیاد و سرسبز، بخصوص در اطراف شهرمراغه باعث شده که این شهر گویی در میان باغی بزرگ قرار گرفته باشد و اغلب خیابان‌های شهر مراغه سرسبز و پر از درختان قدیمی هستند. شهرستان مراغه در دامنه  جنوبی کوه سهند قرار دارد و به‌ دلیل کوهستانی بودن، زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدلی دارد. محدوده این شهرستان از غرب به دریاچه ارومیه و از شرق به دشت هشترود و از جنوب به جلگه میاندوآب منتهی می شود و با شهرستانهای هشترود، ملکان و بناب همسایه می باشد. منطقه مراغه میلیونها سال قبل در دوره دوم و سوم زمین شناسی، قبل از فوران آتشفشان سهند محل استقرار و زندگی حیوانات عظیم الجثه بوده است. فسیلهای مکشوفه از 32 گونه پستانداران و 2 جنس پرندگان، منطقه فسیلی مراغه را به بهشت فسیلی جهان معروف کرده است. تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند. به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جزء سرزمین ماننا بوده و بنام ایالات اوئیشویش نامیده می شده است. بطلمیوس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جزء اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ربع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان به نام « فرائه تا » یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف در نیامد؛ همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان « مارآوا » یا « مادآوا » و به معنی جایگاه ماد می باشد. اوج شهرت مراغه در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان؛ مراکز علمی؛ رصد خانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. گفته می شود در زمان داریوش، آذربایجان شرقی یکی از ساتراپ های ایران و پایتخت آن شهر شیز بوده که در جنوب خاوری مراغه قرار داشته است.


 


آثار تاریخی شهر مراغه



این شهرستان با داشتن بیش از 500 اثر تاریخی ثبت شده که همگی مربوط به دوران مختلفی از تاریخ همچون دوره های ایلخانی، سلجوقی، ساسانیان، اشکانیان و دوره اوراتویی است، یکی از قطب های گردشگری و تاریخی کشور به شمار می رود.

گنبد سرخ، گنبد کبود، گنبد مدور، گنبد غفاریه،  برج گوی، کلیسای هوانس، معبد مهر، مقبره اوحدی مراغه‌ای،  مقبره آقالار (موزه سنگ‌نگاره‌ها)، رصدخانه مراغه و معابد اطراف آن

مساجد مراغه: مسجد ملا رستم، مسجد شیخ بابا، مسجد ملا معزالدین، مسجد شیخ تاج ، مسجد شجاع الدوله ، مسجد طاق ، مسجد ضریر، مسجد سردابه، مسجد سفید

کاروانسراها و خانه‌های قدیمی مراغه: سرای خواجه ملکم، سرای بزرگ ، سرای متولار، سرای خامنه، سرای صدر کبیر، خانه محمدی، خانه آصف ، خانه پیر، خانه شهابیان

موزه‌های مراغه: موزه تخصصی ایلخانی ، موزه سنگ نگاره و مقبره آقالار، موزه تاریخ طبیعی و فسیل شناسی ، موزه صحرائی فسیلها (در حال احداث)، موزه تخصصی نجوم ایران(درحال احداث)

 قلعه و غار قیزقلعه‌سی، گویجه قلعه، حمام صفوی، یخچال مرادیان، پل مردق، پل خانقاه و بیش از 45 تپه‌ باستانی 


جاذبه‌های طبیعی


 غار کبوتر (هامپوئیل)، دریاچه سد علویان، منطقه فسیل مراغه، کوه سهند، دهکده توریستی، روستاها و چشم‌اندازهای طبیعی مراغه

رودهای مراغه: رودخانه ٔ صوفی چای ، رودخانه ٔ مردق، رودخانه ٔ لیلان ، رودخانه مغانجق
چشمه‌های معدنی معروف اطراف شهر مراغه: شورسو، گشایش، ایستی‌بلاغ، قره‌پالچیق و ساری‌سو امامزاده ها : امامزاده چکان. امامزاده سید محمد" سید عطاء الله" (ع) چ



معبد مهر مراغه یا معبد مهر ورجوی


مراغه شهری که روزگاری مرکز اسکان تمدن‌های بزرگ انسانی بوده و اکنون فراموش شده، میراث داران ایشان است. برای آشنایی با تاریخ مراغه نمی‌توان از آثار بسیار کهن مهرابه های مراغه به سادگی گذشت. یافته‌های باستان‌شناسی وجود تمدن اوراتورها و ماد در آذربایجان بزرگ که مراغه جزیی لاینفک از آن است را به اثبات رسانیده و اینک «مهر» این معبد ناشناخته و پنهان مانده از انظار مردم و مسولان که نخستین داده‌ها نشانگر پیش از تاریخ بودن این معبد می‌باشد، می‌تواند با بررسی‌های مجدد دیرینه شناختی و اتنومولوژی وجود تاریخ و شکل گیری نخستین تمدن‌های بشری در آتروپاتکان را هزاران سال به گذشته باز گرداند.


 معبد مهر مراغه که باید آن را در ردیف یکی از نخستین سکونتگاه‌ها و معابد بشر پیش از تاریخ محسوب کرد از تاریخ ناگفته مراغه حکایت دارد. یک باستان‌شناس این محوطه‌ی تاریخی را یکی از بزرگ‌ترین معابد صخره‌یی کشور دانسته، که نمونه‌ی مشابه آن را باید معبد صخره‌ای «داش کسن در زنجان» دانست.



این معبد یکی از چهار معبد مهری شناخته شده کشور و یکی از قدیمی ترین آثار معماری استان آذربایجان شرقی بشمار می رود. این اثر بوسیله عوامل انسانی در دل صخره های سنگی کنده شده و دارای فضاهای تو در تو در زیر زمین بوده و بطور کامل کاوش نشده است. بخشهایی از آن در زیر خانه های ساکنین محل در فاصله نسبتا زیادی از آن قرار دارند.

آیین مهر یا میترائیسم قبل از ظهور پیامبر زرتشت، در ایران رواج داشت، این آیین در غرب تا شمال انگلستان و در شرق تا هند، هزاران سال رواج داشته‌است و هنوز هم مورد احترام زرتشتیان است. پیروان مهر او را فرشته مهر و دوستی و عهد و پیمان و مظهر فروغ و روشنایی می‌پنداشته‌اند. آنها بر این عقیده بودند که مهر در غاری متولد شده‌است برای همین مراسم آیینی این فرشته را در غارها به جا می آوردند،از این‌ رو هر جا غاری می‌یافتند، در آن به نیایش می‌پرداختند و آن مکان را «مهرابه» می‌گفتند.


معبد "مهر" مراغه نیایشگاه زیرزمینی و محل برگزاری آیین میترائیسم به صورت زیرزمینی و صخره‌ای بنا شده‌است. پیروان آیین مهر یا میترا، آن را با تراشیدن قطعه سنگی عظیم از جنس شیست با دهانه‌ای به عرض 5/4 متر به وجود آورده‌اند. این بنا را از نظر حجم کار و دقت هنرمندانی که در امر حجاری آن دخیل بوده‌اند می‌توان جزء نمونه‌های ارزنده نیایشگاه های کهن دانست. با توجه به این که مشخصه معماری صخره‌ای تا دوران هخامنشی سطوح مسطح و راست گوشه بدون خطوط منحنی چه در درگاهها و چه در پوشش سقفها می‌باشد و در واقع این همان نکته‌ای است که ما را به پیشینه‌ی معبد مهرورجوی و به دوره‌ی اشکانی راهنمایی می‌نماید.فضاها و عناصر خمیده و بیز هستند که در مقطع تاریخی اشکانی مورد استفاده قرار میگرفتند. از دلایل تغییر فرم عناصر معماری از مسطح به خمیده را می‌توان حاصل پیشرفت معماری به خصوص پیشرفت ایرانیان در ایجاد پوشش طاق‌ها با استفاده از مصالح متداولتر و بدون احتیاج به چوب و به خاطر دوام بیشتر آن دانست که از دوره پارت این تغییر بصورت چشمگیر دیده می‌شود. این مجموعه باستانی شامل قبرستان، معبد و یک محوطه تاریخی می باشد.



این معبد در 6 کیلومتری مراغه در روستای ورجوی در داخل گورستان قدیمی واقع شده است و  در سال 1353 توسط «پرویز ورجاوند» - باستان‌شناس‌ - شناسایی و کروکی آن تهیه شد. این اثر شش سال بعد در 1356 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید، اما از آن زمان به بعد، هیچ کاوش و بررسی شناسایی‌ای در این محوطه‌ی تاریخی انجام نشده است. فقط گفته می‌شود، در برخی قسمت‌های محوطه، خاک‌برداری غیرعلمی انجام شده، اقدامی که باعث بیرون آمدن بخش‌های دیگری از این محوطه مانند «چله خانه معبد» شده است.

اهالی منطقه این محوطه را با نام‌هایی مانند «امامزاده معصوم مراغه‌ای»، «خانقاه»، «اجاق» و «اولیا» نامیده‌اند و مناطقی مانند «معبد»، «قبرستان»، «اصطبل»، «چله خانه» و یک محوطه‌ی تاریخی دارد که به‌نظر می‌رسد قبرستانی مربوط به عصر آهن است.این معبد در زیر یک گورستان تاریخی قرار دارد و با خاک‌برداری، بخش‌هایی از آن، خود را نمایان کرده، اما همچنان بخش عمده‌ای ازآن در زیر خاک قرار دارد. این مکان به جزاز راه دالان ورودی دیگری ندارد.



معبد مهر، گویا استوانه‌ای است که تاریخ در دورن آن دوران داشته و اکنون با زبان بی‌زبانی روایتگر نخستین سکونتگاه‌هایی است که در فلات ایران شکل گرفته‌اند. جای جای کلنگ‌هایی باقی مانده بر روی سنگ‌ها، محراب‌ها و امامزاده‌ای که به روایت تصاویر تا ۷۰ سال پیش موجود بوده و اکنون به یمن جهالت به میراث پدری، از بین رفته‌است. آیات حکاکی شده قرآن بر روی سنگ و تنها کلمه " الله " که به حرمت قداستش از تخریب بازمانده، اکنون تاریخ را برایمان بازگو کرده و روایت ظلم و جوری را که بر آثار تاریخی مراغه سایه افکنده، با زبان بی زبانی روایت می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند فریاد بزنند که مغولان ساختند و شما ویران کردید! در این میان میراث فرهنگی نیز در عملکردی ناشیانه در بخشی از این بنای سنگی؛ با سازه فلزی و آجر مرمت‌هایی را انجام داده که به همراه انباشت زباله‌ها هر بازدیدکننده‌ای را متأثر می‌سازد. غارتگران آثار فرهنگی نیز بیرحمانه، سنگ‌های تاریخی گورستان را کنده و به جای دیگری منتقل می‌کنند. معبد مهر ورجوی مراغه پس از اسلام و در عصر ایلخانان بعنوان خانقاه مورد استفاده قرار گرفته و صحن اصلی آن با کتیبه هایی از آیات قرآنی به خط زیبای ثلث تزئین شده است.



این بنا معبدی است که به تمامی در عمق زمین کنده شده و جز ورودی دالان مانند سراشیب مقابلش راه دیگری نداشته است. وجود اطاق‌ها و واحدهای مختلف در پیرامون تالار بزرگ و وسعت قابل توجه تالار حاکی از آن است که این مجموعه یکی از بزرگترین معابد مهری به شمار می‌رفته است».



ورودی بنا شامل راهروی پهنی است که با شیب متوسط در سنگ کنده شده است. عرض راهرو در قسمت جلو 2/7 متر و در انتها 2/6 متر و عمق قسمت سر پوشیده آن حدود 7/4 متر است. البته در خاکبرداری‌های اخیر در سال 81 و 82 در بخش ورودی پله‌هایی مربوط به دوره ایلخانی پدیدار شد که معلوم گشت سطح شیبدار به مرور زمان بوجود آمده است.



در انتهای این فضا، ورودی دیگری به عرض 1/8 متر در سنگ کنده شده است که با عبور از آن می‌شود به محوطه‌ی وسیع و بزرگ تالار مرکزی وارد شد بر روی جرز سمت چپ ورودی مستطیل شکل نقش حجاری شده‌ای شبیه گل و برگ وجود دارد. ولی با توجه به نوک و انتهای آن می‌توان این نقش را شبیه به مار دانست. طرحی که نظیر آن را در برخی از حجاریهای ستایشگاه‌های مهری موجود در روم، واتیکان و رومانی شاهد هستیم.(ورجاوند، 1355، 14). یک ورودی عریضی دارد که 7/20 متر تا 4/70 متر متغیر است . طول نیایشگاه از ابتدای ورودی تا انتهای محرابه آن 38 متر است.



 در سمت چپ قسمت ورودی یک فضای در دل صخره کنده شده است ، که دارای طرح جالبی است پلان آن به صورت مربع است و ابعاد آن 10×10 متر است در وسط یک ستون بسیار قطور بصورت هشت ضلعی باقی گذاشته شده است که قطر آن حدود 5/5 متر بالغ می شود.






این ستون با جرزهای صخره ای اتاق بزرگ 10×10 را به چهار قسمت تقسم کرده است، که دو قسمت آن بصورت گنبدی مدور بالای جرزها تراشیده شده است و به این صورت تبدیل به چهار اتاق صخره ای گنبد دار گردیده است . در بالای گنبد هر کدام از قسمت های چهار گانه یک نور گیر مدور تراشبده شده است که روشنایی محوطه داخلی را کاملاً تامین می کند گذشت زمان موجب وسیعتر شدن نورگیرها شده و قطر آنها به صورت تناسب افزایش یافته است و موجب هجوم بیشتر عوامل مخرب بداخل آن گردیده است .



فضاهای کوچک چهار گانه داخلی در قسمت سقف به وسیله قوسهای تراشیده زیبایی به شکل کلیل از همدیگر مجزا میشود.ستون عظیم داخلی دارای محراب گونه اسلامی است و در سه ضلع آن 6عدد طاقچه به صورت دو طبقه کنده شده است. که در بالا دارای قوس هستند و کاملا همانند طاقچه های دوران اسلامی است و به طور کل درکندن این اطاق با پلان مربع از یک نقشه از پیش طراحی شده استفاده شده است و به نظر میرسد که این قسمت در دوران اسلامی کنده شده و یا حداقل تغییرات بسیاری در این دوره برآن اعمال شده است.



فضای داخلی صخره در قسمت شرق خود،اتاقکی دارد که سقف آن تا حدی شبیه به سقف معبد رصد خانه مراغه است ارتفاع اتاق مربع 1/90متر است. در محوطه داخلی آن در چهار ناحیه از جداره های صخره ای آن آیات قران را به خط ثلث تراشیده اند که به مرور زمان بعضی قسمتهای آن تخریب شده است و به نظر میرسد زمانی عمدا قسمتهایی از آن را تخریب کرده اند. تصویر شماره 1آیه 129سوره آل عمران است و به این صورت خوانده می شود،((و لله ما فی سماوات و ما فی الارض یغفر لمن یشا یخذب من یشا و الله غفور رحیم))، (هر چه در اسمانها و زمین است همه ملک خداست،هر کس را خواهد ببخشاید و هر که را خواهد عذاب کند خداوند بسیار آموزنده و مهربان است)





راهرو مدخل مستقیماً به یک محوطه سرپوشیده ای با پلان مستطیل شکل وارد می شود که وسعت قابل توجه دارد و 12/5 متر طول و حدود 6/5متر عرض دارد این فضا که یک فضای مکعب مستطیل است در قسمتی از یک سقف نور گیر بزرگ دارد و دیوار های داخلی آن و نیز دیواره بیرونی سمت ورودی دار نقوش گل و گیاه است. این محوطه که حالت شبستان را دارد، بزرگترین محوطه این مجموعه است و در پیرامون خود چهار اتاق مدور گنبددار دارد. آنها نیز به وسیله نورگیر بالای گنبد روشنایی کافی دریافت میکنند بعضی از این آتاقها دارای طاقچه هستند به طوری که اولین اتاق سمت راست ورودی 5عدد طاقچه دارد و اتاق مدور سمت راست یک قبر در داخل خود دارد.



بزرگترین اتاق مدور معبد مهر ورجوی در راستای راهرو تالار بزرگ قرار دارد و قطر آن 6 متر است و در انتهای خود یک محراب پیچیده ای دارد.این اتاق مدور از دو جناح با تالار بزرگ ارتباط پیدا می کند یکی به صورت درگاه مستقیم و دیگر با یک راهروی پیچیده که اتاقها و تونل ها مسیر آن را شکل می دهند.



یک محراب مانند مقبرس کاری در ابتدای سمت راست تالار وجود دارد در دوره اسلامی قرن 7 یا 8 هجری ساقه(دور گنبد آن را تبدیل به مقرنسهای زیبایی نموده و قطار بندی جالبی دور تا دور آن تراشیده است. یکی از عناصر پنج ضلعی آن را در قسمت داخل تبدیل به عناصر گره چینی نموده اند که شاید در نظر بوده که همه آن ها را به صورت گره چینی زیبایی با نقوش هندسی بتراشند که این کار متوقف شده است. گویا(( واریک بال))آنرا بررسی نموده است و کسب هنری آن به قرن هشتم هجری (اواخر قرن 13 واوایل قرن 14میلادی) نسبت داده است.



وی از روی کسب کنده کاری صخره ای آنرا پذیرفته است که این مجموعه دارای کسب و سنت محلی بوده و مجددا اواخر دوره ایلخانی فعال شده است . ورجاوند نیز عقیده مشابهی دارد و آنرا یک معبد مصری دانسته و تغییرات بعدی را در قرن 8 می داند و آنرا با نیایشگاه، قدم گاه مقایسه کرده است. بدون شک نیایشگاه، امام زاده معصوم در روزگار قبل از اسلام یک معبد میترایی یا همه پرستی بوده است و تا کنون سه عدد از این پلان در آذربایجان شرقی شناخته شده است و در دوره اسلامی آنرا محدود تراشیده شده و به صورت یک خانقاه و محل تجمع عرف و مشایخ تبدیل کرده اند .



قبرستان اسلامی در کنار آن بیانگر این مسئله می باشد و این معابد جز آن دسته از معابد مهر پرستی می باشند که در دوران تاریخ ایجاد شده و یک همزمانی بین آنها وجود دارد و با مشخصاتی که مجرای آئین میترایی تا بحال کشف و توصیف شده است مطابقت بسیار دارد. وضع کلی بنای(کنده) این قسمت از امامزاده (اتاق مدور بزرگ) به خوبی میرساند که به نیایشگاهی بسیار قدیمی تعلق داشته است حالت خاص محراب آن با طرح محراب بسیاری از معابد مهری یا محرابه ها شباهت دارد و با توجه به وسعت نیایشگاه میتوان گفت که در دوران رونق مجدی با شکوه بوده است. تمام قرائن و شواهد چنین مشخص میکنند که کندن این معبد مدت زیادی طول کشیده است.بنای مربع شکل که شرح آن داده شد معبدها به نظر میرسد به اصطبل تبدیل شده که لازمه یک خانقاه بوده است.



در زیر و در وسط ورودی بزرگترین اتاق مدور معبد دو اتاق کوچک چسبیده بهم کنده شده که به وسیله یک دیوار از هم جدا می شوند . البته در زمانی که ما رفته بودیم راهنما نبود که قسمت های مختلف معبد را توضیح دهد و در جایی هم توضیحی برای آنها پیدا نکردم ، ولی به هر حال برای هر چی که بود، از نظر من این اتاق ها بیشتر شبیه دخمه بودند . 


 

 


این معبد به عنوان یکی از کامل‌ترین نیایشگاههای تاریخی ایران، در دوره اسلامی یعنی زمانی که ایلخانیان بر ایران پارسی حکومت می‌کردند دستخوش تغییراتی شد تا نشانه‌هایی از اسلام اکنون بر تن این معبد به یادگار بماند و صد البته این نشانه‌ها اکنون به دلیل اهمال مسوولان امر با تیشه و چکش غارتگران میراث ایرانی بیشتر آشنا هستند تا ضربه مرمت استادکاران آثار تاریخی برای حفظ این یادگار کهن ایرانی. در اواخر دوره صفویه مردم محل یکی از علمای معروف خود بنام ملامعصوم را در این محل به خاک سپردند و از آن پس معبد مهر ورجوی مراغه به زیارتگاه ملامعصوم معروف شد.



این بنا از نظر دقت در حجاری از معابد نمونه کشور است که در دوره های اسلامی نیز تقدس خود را حفظ کرده ولی متاسفانه هم اکنون ساخت و سازهای بی رویه در حریم معبد و نفوذ آب های سطحی به این معبد آسیب جدی وارد کرده است.

در سال‌های 1388 و 1389، اداره‌ی میراث فرهنگی شهرستان مراغه اقدام به پی‌ریزی چند پایه‌ستون بتنی کرد تا از این بنای تاریخی حفاظت کند؛ اما متأسفانه به‌ دلیل رعایت نکردن موارد مهندسی و مرمتی، این ستون‌ها آسیب شدیدی به بنا زدند، حتی یک کتیبه‌ی قرآنی از بدنه‌ی بنا افتاد و سقف آن به‌شدت آسیب دید. اداره‌ی میراث فرهنگی با این اقدام نه‌ تنها به حفظ این اثر تاریخی کمکی نکرد، بلکه زمینه را برای تخریب هرچه سریع‌تر بنا فراهم کرد، افزود: از مدتی پیش، جاده‌ای از نزدیکی بنا عبور می‌کند که ماشین‌ها و مردم از آن استفاده می‌کنند. زباله‌های رهاشده در این محوطه‌ی تاریخی نیز یکی دیگر از عواملی هستند که به بنا آسیب زیادی وارد کرده اند. وضعیت بد نظافت در این محوطه به‌گونه‌ای است که گردشگران پس از دیدن سایت، به‌شدت گله‌مند می‌شوند، چون محوطه بدون نظافت است و بیشتر حیوانات غیراهلی در آن لانه کرده و باعث تغیر شکل محوطه شده‌اند.



در بیرون معبد نیز آثاری با معماری جالب و زیبایی وجود دارد که با شوخی می توان گفت شبیه سلول های انفرادی باستانی هستند.






قبرستان تاریخی



مجاور با معبد زیرزمینی ورجوی گورستانی قرار گرفته که قدمت و عمر آن بنا به نوشته سنگ گورها و کتیبه های منقور بر آنها به قرن دهم هجری می رسد. این گورستان در طبقه فوقانی معبد زیرزمینی واقع است و هنوز هم مورد استفاده اهالی و تنها گورستان دهکده محسوب می شود.در جوار معبد زیرزمینی تعدادی گورهای قدیمی نیز وجود دارد که تاریخ کتیبه های آنها، قدمتشان را به قرن نهم و دهم می رساند. یکی از سنگ قبرها که نقش گرز و کمان و سپر بر روی آن کنده شده تاریخ 908 دارد. این سنگ قبر چه از نظر تاریخ و چه از نظر نقوش و تزئینات آن قابل مقایسه با سنگ قبر های دهکده بادامیار آذر شهر است و این گرز وکمان علامت مشخصه قومی است که در قرن نهم و اوئل قرن دهم هجری در سراسر حوزه شرقی دریاچه رضائیه گسترده بودند و در یکی از کتیبه های گورستان قدمگاه که نقش گرز و تیر و کمان و سپر بر روی سنگ قبر منقوش است، اشاره ای به امیر چوپانی دارد. گمان می رود که این نوع قبر به سرداران و جنگجویان چوپانیان مربوط باشند.



قابل ذکر است که مجسمه قوچ سنگی که نمونه های مکرری از آن در گورستان خواجه حیران و قدمگاه آذر شهر دیده شد، در گورستان ورجوی نیز موجود است، و نقش قوچ سمبل قومیت قره قوینلو بوده است. یکی از سنگ قبرهای این گورستان که مجاور گنبد معبد قرار گرفته کتیبه ای دارد که به هیچ یک از انواع اقلام و خطوط اسلامی شبیه نیست و نوعی خط شکسته منحصر بفرد است.تاریخ این کتیبه 1069هجری است و بر پیکره سنگ نقش سپر و شمشیر و تیر و کمان منقوش است. 



خانقاهی نیز در این محوطه موجود استاز ظواهر امر می توان حدس زد که بنای ملا معصوم ورجوی یک خانقاه بوده است با تفاوتی که تکیه و زاویه و رباط نیز خوانده می شود و محل اجتماع صوفیان صادق بوده است.

چنین به نظر میرسد که محوطه‌های آیینی از جمله مکان‌های مقدسی هستند که بنا به دلایلی که بیشتر مقدس بودن زمین محوطه شکل گرفته اند و در طول زمان‌های متمادی مورد استفاده مردم در اجرای مراسمات قرار گرفتند، محوطه معبد مهر نیز در طول سالیان دراز با کارکرد دینی، هر چند با وجود تفاوت‌های جزئی در نحوه عبادت مورد توجه بوده است و امروزه نیز شاهد اجرای مراسم هستیم که شاید در قرون گذشته محل اجرای مراسم مهرپرستی یا صوفی گری بوده و امروزه تبدیل به محل سینه زنی و مراسمات عزا هستیم که نشان می‌دهد که این محوطه در منطقه مراغه به عنوان یکی از محوطه‌های آیینی مورد استفاده مردم قرار می گرفته است. 



سنگ قبرهای معبد توسط مردم و عوامل مختلف، غارت و تخریب می‌شوند و اقدامی برای حفاظت از آن‌ها نیز انجام نمی‌شود، حتی یک قبرستان متعلق عصرآهن نیز در چند کیلومتری این قبرستان صفوی قرار دارد که قاچاقچیان آثار تاریخی به آن آسیب زده‌اند. در این محوطه، سنگ قبرهایی با نقوش متنوع مانند آیات قرانی وجود داشته است که متأسفانه به‌دلیل بی‌توجهی مسوولان در نگهداری، برخی از آن‌ها به سرقت رفته و بقیه نیز به‌شدت آسیب دیده‌اند. در حال حاضر فقط چند سنگ قبر در محوطه باقی مانده که وضعیت نامطلوبی دارند.


 


با حضور دو باستان‌شناس (فریدون بیگلری و رضا غفاری) از سال 1374 در روستای ورجوی  باعث کشف ابزارهایی از دوره‌ی پارینه‌سنگی شد. آن ابزارها در ایران، فقط در چهار منطقه‌ی خراسان (منطقه‌ی کشف‌رود)، سیستان و بلوچستان (لادیز)، آذربایجان (مراغه) و غرب کشور (کرمانشاه) پیدا می‌شوند. 


نگاهی دیگر به معبد مهر


معماری دستکند بنا به دلیل استقامت و پایداری در مطالعات تاریخ معماری، ادیان، هنر و... بسیار مهم می باشد در شهرستان مراغه انواع معماری صخره ای قابل مشاهده است که متاسفانه محقیقن در تبین کارکرد و گاهنگاری این آثار دچار اشتباهات فراوان شده اند حال با نگاهی مجدد و عمیق به سایت های مورد بحث نکات تازه ای را نشان می دهد.
نوشته حاضر نقد آن پنداره ای است که خانقاه روستای ورجوی را معبد مهر می انگارد، نقد و تحلیل و ارزیابی آن بخش از دستاوردهای پژوهشی و اجرایی محققین معماری صخره ای که مستقیم یا غیر مستقیم به معبد مهر ورجوی مربوط می شود؛ در ادامه موضوع طرح ژئوفیزیک مورد بحث است. نگفته پر روشن است که پس از سالها فراموشی در محوطه تاریخی ورجوی کاری شده کارستان، زحمت بسیار کشیده و خون دل بسیار خورده شده تا کار بدین مهمی به انجام رسد؛ صاحب این قلم نیز با چنان حال و هوای غریبه نیست و مشکلات و معضلات میراث فرهنگی را خوب می شناسد، و می داند که کار در چنین اوضاع و احوالی تا چه اندازه می تواند دشوار باشد... آری می باید بر این گروه هزاران آفرین گفت... برای آغاز دوباره کار در محوطه تاریخی ورجوی بسیار هوشمندانه ای انجام یافته و از بروزترین تکنولوژی های دنیا بهره گرفته اند. تا شاید مهر تاییدی بر نوشته های محققین در باب مهری بودن معبد نهاده باشند. آری محوطه مورد اشاره ما یکی از تاریخی ترین سایت های باستانی کشور است آثار انسان پارینه سنگی میانی در آن یافت شده است. اما باید پرسید محوطه ورجوی واقعا چه بوده است و کارکرد اصلی آن چیست و صرف هزینه ژئوفیزیک یا به تعبیر دقیق تر آرکئوژئوفیزیک برای این محوطه لازم امر بوده است و یا خیر.

منطقه باستانی ورجوی در ۶ کیلومتری جنوب شهرستان مراغه و در مختصات جغرافیایی ۴۵ درجه و۳۰ دقیقه تا ۴۶ درجه و۳۷ دقیقه طول و ۳۶ درجه ۵۲ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۳۸ دقیقه عرض جغرافیایی (مروارید،۱۳۷۲،۱) و ارتفاع ۱۲۷۵متری از سطح دریا قرار دارد.



تا کنون مقالات مختلفی از سوی محقیقن در باره این سایت نوشته شده است. اکثر این مقالات به مهری(میترایی) بودن این معبد تاکید داشته و به نوعی از یک سبک و مطالب تقریبا یکسانی در معرفی این معبد استفاده کرده اند. با بررسی این محوطه و مطالعه اجمالی این مقالات این گونه استنباط می گردد که نگارندگان آن، در مطالعه محوطه دقیق نبوده و فقط به ذکر یک سری مطالب تکراری از یکدیگر بسنده کرده و پیرو راه اولین نگارنده بوده اند و متاسفانه تاکنون تحقیق جامع و علمی در رابطه با این محوطه تاریخی که تنها خود معبد نیست بلکه شامل قبور دوره صفویه، محوطه تاریخی که در حدود۱ کیلومتری جنوب معبد قرار گرفته و یا حتی از محلی به نام اصطبل ها نیز هیچ گونه تحقیقی به عمل نیامده است.


محوطه تاریخی ورجوی نخستین بار با مقاله دکتر ورجاوند پا به عرصه معابد مهری نهاد و تا کنون چندین مقاله در باب انتساب این محوطه به آیین مهرپرستی به نگارش در آمده است در همه مقالات نوشته شده به نظر می رسد صرفا تقلیدی از مقاله ورجاوند بوده است و چیز تازه ای مطرح نگردیده است و جالب تر آنکه اشتباهات مقاله ورجاوند را نیز تصحیح نکردند شاید هم اصلا اشتباهات مقاله مرحوم دکتر ورجاوند را نمی داستند!!!. که این موضوع خود به خود مقاله ها را مورد بحث و نقد می کشاند. بنا به ضرروت موضوع مطرح شده در باره مهری بودن معبد در این نوشته بیشتر سعی شده مقاله مرحوم ورجاوند مورد ارزیابی قرار گیرد چرا که منبع تمامی مقاله های محقیقن دیگر بوده است.



جناب ورجاوند در سال طی بررسی های منطقه آذربایجان از محوطه تاریخی ورجوی بازدیدی به عمل آوردند که در شماره به چاپ رسید در این مقاله بدون هیچ دلیل و سندی این محوطه را منتسب به آیین مهرپرستی دانسته و ابراز نمودند که یکی از بزرگترین معابد مهری باقی مانده در کشور است؛ در جواب مقاله ایشان باید پرسید بر چه اساس این محوطه را منتسب به آیین مهری دانسته و از طرف دیگر کدام دین مهر پرستی؟ اصلا دینی بنام مهرپرستی بوده است و یا خیر. جناب مرحوم ورجاوند در مقاله ای دیگر قدمگاه شهرستان آذرشهر را نیز جزء معابد مهرپرستی معرفی نموده اند، باز در این محوطه هیچ دلیل و سندی ارائه ننمودند متاسفانه محقیقین دیگر نیز بدون هیچ نگرش تازه و عمیق به محوطه های مورد اشاره مهر تاییدی بر مهری بودن این آثار کردند که در باز شناسی تاریخ و فرهنگ منطقه بسیار تاثیر منفی گذاشته و امروزه در بازشناسی تاریخ حقیقی منطقه دچار بعضا دچار اشتباه می شویم.


پایان بخش اول


در شماره گذشته اشاره مختصری به محوطه تاریخی ورجوی شد که این محوطه با مقاله مرحوم ورجاوند بنام معبد معرفی گردید هر چند در مقاله ایشان بدون هیچ دلیل این سایت باستانی را منتسب به آیین مهرپرستی کرده و محقیقن دیگری چون دکتر شکاری نیری، علیپور، شجاع دل و... نیز همین راه را بدون هیچ دلیل منطقی ادامه دادند و سعی در تاریخ سازی بدون حقیقت نمودند شاید کمی صبر و حوصله در نگارش های خود نتایج بهتری عاید کار می شد در پاسخ به مقاله های نوشته باید پرسید 1 دلیل انتساب این سایت به آیین مهر پرستی چیست،2 آیا دین مهر پرستی آن طور که بیشان می شود واقعا وجود عینی دارد و کدام معبد در کشور مربوط به این دین است 3 آثار سایت ورجوی بیشتر نماینگر چه دوره و تاریخی است؟ پاسخ سوال ها، خود به خود تاریخ گذاری این سایت را تا حدودی روشن می کند چیزی که متاسفانه هیچ گاه مرحوم دکتر ورجاوند به دنبال آن نبوده.



آثار باقی مانده در این سایت همگی نشان از تعلق بی چون چرای این محوطه به آیین اسلام دارد از سنگ قبرهای محوطه گرفته تا کتیبه اسلامی و اتیمولوژی محوطه ولی هیچ اثری از دین در هاله ابهام مهرپرستی ندارد. در کتاب مارتین ورمازرن به چند معبد مهر(مهرکده) اشاره شده است، مقایسه این سایت ها با سایت ورجوی و قدمگاه به خوبی تفاوت های بارز این سایت ها را نشان می دهد تنها ویژگی مشترک این سایت ها شکل غار بودن آنها است، ویژگی که در تاریخ گذاری یک محوطه بسیار ابهام بر انگیز و سخت است و بزرگترین محقیقن به راحتی در هیچ جای دنیا نمی توانند معماری صخره ای را دقیق تاریخ گذاری نماییند نمونه بارز از این تاریخ گذاری ها کور دخمه های موجود در کشور است که تاریخ های متفاوتی دارند. حال باید از محقیقنی که سایت ورجوی را منتسب به دین مهر پرستی نمودند باید پرسید دلیل انتساب به آینن مهرپرستی چیست آیا صرفا غار و صخره ای بودند ملاک بوده است و یا خیر که مقاله های نگارش شده فقط دلیل انتسبا به میترائیسم را غار بودن محوطه نشان می دهد.

با گشت و گذار اندکی در روستاهای مراغه آثار بی شماری از معماری صخره ای را می توان یافت در مسیر روستای علیوان به یای شهر در حدود 10 اثر از نوع صخره ای(غار) می توان مشاهده کرد که تعدادی از این آثار مربوط به دوره اسلامی با کارکرد مسجد تعدادی با تاریخ نا مشخص و تعدادی معاصر هستند آیا می توان همگی این آثار را مربوط به آیین مهر پرستی دانست؟؟؟!!!.

معماری صخره ای چیزی است که بنا به شرایط جغرافیایی شکل گرفته و کارکردهای متنوعی چون: عبادی، نگهداری احشام، زندگی و... دارد که در تمامی دوره های تاریخی ایجاد و مورد استفاده قرار می گیرد. و تنها جنبه مذهبی ان هم از نوع مهرپرستی دادن به این سایتها تنها اشتباه محقیقن است و بس. همچنین باید اشاره کرد که تا به امروز هیچ سایتی به عنوان معبد مهر(مهرکده) در ایران یافت نشده است و هر نچه تحت عنوان معبد مهر تلقی می شود صرفا حدس و گمان برخی محقیقن است.



خالی از لطفا نیست در اشاره ای نیز به طرح های تحقیقاتی چند ماه پیش انداخت تحت عنوان ژئوفیزیک، که گامی نو در باستان شناسی مراغه در رابطه با معبد مهر ورجوی منتشر شده که میراث فرهنگی شهرستان مراغه در نظر دارد طرح ژئوفیزیک را دراین سایت به اجرا دراورد خبری بسیار مسرت بخش بود بعد از سال ها آثار مراغه مورد توجه قرار گرفت و اقداماتی در جهت معرفی و شناسایی آثار تاریخی بر داشته می شود.

در این یادداشت سعی بر آن شده تا کمی تعمق به خرج داده و از اقدامات عجولانه کمی خودداری نماییم. معبد مهر ورجوی چند سالی است مورد توجه خبرگزاری ها، محققین، مسئولین شهرستانی و استانی، گردشگران و... قرار گرفته است و طی چند سال گذشته اقداماتی از جمله حصار کشی، ریختن پی بتنی و آوار برداری صورت گرفته است ولی در همه این موارد صرفا به نظر می رسد صرف هزینه و به نوعی شاید سلب مسئولیت بوده و نکته مهم یعنی آینده نگری در پروژه ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آثار مخربی بر پیکره محوطه تاریخی وارد نموده است که نمونه بارز ان پی های بتونی که فشار سنگینی بر سقف خانقاه ورجوی وارد نموده است. حال با این توضیح شاید بهتر باشد به جای صرف هزینه در جهت کشف ناشناخته های محوطه که بعید به نظر می رسد چیز خاصی برای گفتن داشته باشد چرا که محوطه طی چندین بررسی باستان شناسی بیشتر یک محوطه اسلامی با کارکرد عبادی دارد تا معبد بزرگ میترائیسم همان طوری که طی آواربرداری های مخرب و بدون برنامه و علمی آثار دیگری از چله خانه خانقاه کشف شد که شاهدی بر اسلامی بودن محوطه داشت. به هر حال امید است مسئولین به جای صرف هزینه در جهت کشف مجهولات به حفظ و مرمت بنا اقدامی نمایند تا بنای تاریخی که هر روز در حال تخریب است اثری باقی بماند. امروزه به دلیل عدم تخصیص اعتبار کافی برای آثار تاریخی کاوشهای باستان شناسی در این قبیل از سایت ها چندان معقول به نظر نمی رسد و اگر اعتباری هم تعلق گیرد بهتر است در جهت حفظ و مرمت بنا صورت گیرد تا حفاری در جهت کشف سایر قسمت های محوطه....

به امید فردای بهتر برای آثار تاریخی و با ارزش شهرستانمان

سعید ستارنژاد

دانشجوی ارشد باستان شناسی از دانشگاه سراسری محقق اردبیل


برای دیدن عکس های بیشتر از معبد مهر، اینجا کلیک کنید.